|
بخش دوم - ادارهء شهر استانبول
در سال 1960 جمعيت استانبول به يک ميليون و نيم نفر رسيد و بدينسان عاقبت از رقم اوج جمعيتی که در 1922 تخمين زده شده بود فزونی گرفت. همچنان که تعداد اتومبيل های شخصی افزايش يافت نخست وزير وقت، عدنان مندرس، برنامهء بهبود بخشی به خيابان های شهر استانبول را آغاز کرد. در اين راستا دو خيابان قسمت قديمی شهر را که به وسيلهء ديواری محصور بود در جنوب دماغهء طلايي شکافتند. همچنين جاده های ساحلی عريض تر شدند. اما اين عمليات باعث کاهش گرفتگی های ترافيک شهر نشد. به خصوص که خطوط تراموای شهری را برچيده و خدمات قايقرانی عمومی در بسفر را هم کاهش داده بودند و، در نتيجه، اتومبيل تبديل به مهم ترين وسيلهء شهری شده و تقاضا برای آن همواره بيش از عرضه بود. بعداً، عدنان مندرس را متهم کردند که برای کشيدن دو خيابان جديد شهر نه تنها به حقوق ملکی افراد تجاوز کرده بلکه باعث خرابی ساختمان های تاريخی شهر هم شده است. اما روشن بود که بدون اين اقدامات شهر کاملاً از نظر عبور و مرور فلج می شد.
در همان حال ساختمان های چشمگيری هم بر روی شيب تپه های ناظر بر بسفر و بر بالای کاخ دولما باغچه ساخته شدند که از جملهء آن ها ساختمان هتل هيلتون بود که پس از پايان عصر عثمانی اولين هتل ساخته شده در شهر محسوب می شد. در نزديکی آن هم ساختمان مخابرات، يک مرکز نمايشگاه ها، و يک استاديوم فوتبال ساخته شدند. البته انتخاب محل اين ساختمان ها همچنان بر اساس نقشه ای بود که «پروست» آن را تهيه کرده بود و در دهه 1950 دو بار آن را مورد تجديد نظر قرار داده بودند. اکنون اين نقشهء جامع شهر به بايگانی سپرده شده است.
در دههء پر آشوب سياسی 1970 رشد بی برنامهء شهر سرعت گرفت در حالی که هيچ گونه اقدامی در زمينهء ايجاد زيرساخت های شهری انجام نمی شد. در اين مورد يک استثنا وجود داشت و آن ساختن نخستين پل بر فراز بسفر بود که يک شرکت معماری انگليسی آن را طرح کرده و يک کنسرسيوم انگليسی ـ آلمانی آن را ساخت. اين پل در سال 1973 به پايان رسيد. سياستمداران دست چپی در ابتدا اين اقدام را به دور ريختن پول مردم دانستند اما اين پل به زودی تبديل به نماد شهر استانبول شد و، در عين حال، موجب گرديد تا حومه های سواحل آسيايي شهر به سرعت توسعه يابند، به طوری که اکنون اين حومه ها يک سوم از جمعيت شهر را در خود جای داده اند. توسعهء شهر در دو سوی ساحل دريا موجی شد که حومه ها و دهکده های تماشايي قديمی با خانه های تابستانی ثروتمندانشان جزيي از شهر شده و در محاصره ءموجی از ساختمان های آپارتمانی سيمانی قرار گيرند.
تورگوت اوزال هم که در سال 1983 به نخست وزيری رسيد کار توسعهء شهری را که به دست مندرس آغاز شده بود ادامه داد. شهردار پر کار استانبول، به نام «بدرالدين دالان»، کارگاه هایی را که در سواحل دماغهء طلايي ساخته شده بودند برچيد و دست به عمليات عظيمی در جهت تميز کردن آبراهه ها، بهبود بخشيدن به نحوهءجمع آوری زباله و توسعهء جاده های ساحلی از طريق ايجاد سکوهای جديد زد. به زودی در شمال پل اول بسفر پل جديدی ساخته شد که به شاهراه مدرنی که «ادرينه»، در غرب را به آنکارا در شرق متصل می کرد وصل شد. البته بدرالدين دالان را به پارتی بازی به نفع حاميان سياسی اش متهم کردند اما در هر حال او مهر خود را بر اين شهر کوبيده است. جانشين او، نورالدين سوزان، که يک سوسيال دموکرات بود، با مشکلات بسياری روبرو شد چرا که «مدير عمليات» اش به شدت فاسد از آب درآمد. با اين همه شهردار جديد کار ساختن مترو را آغاز کرد و نخستين خط مترو ـ که از ميدان اصلی شهر استانبول به نام «تقسيم» آغاز شده و به حومهء «لوان» در شمال شهر می رسيد ـ در سال 1999 افتتاح شد.
شب حومهء «لوان» در شمال شهر استانبول
در اين زمان شورای شهر به دست اسلاميست ها افتاده و شهردار جديد استامبول، رجب طيب اردوغان، موجب هراس گستردهء طبقهء متوسط و سکولار شهر شده بود. اما به زودی طرح حزب او برای ساختن يک مسجد جديد بزرگ، که می توانست بنای يادبود جمهوری و مرکز فرهنگی آتاتورک در ميدان تقسيم را تحت الشعاع خود قرار مدهد ـ به تصويب نرسيد. همچنين، تصميم حزب او برای ممنوع ساختن الکل در استانبول تتنها به ميهمانی های شهرداری و کافه هايي که بوسيلهء شهرداری اداره می شد محدود گرديد. اقدام ديگر او برای ممنوعيت صرف مشروب در کافه های پياده روهای بازار رنگارنگ گل و ماهی در قلب محلهء قديمی بيک اوغلو نيز به شکست انجاميد.
بازار گل و ماهی در بيرون کنسولگری بريتانيا واقع بود که قبلاً سفارت آن کشور بشمار می رفت و در سال 1845 به سبک معماری دوران رنسانس ايتاليا به وسيله چارلز باری، که معمار ساختمان پارلمان انگليس هم بود، ساخته شده بود. اين ساختمان در آتش سوزی دههء 1990 به سختی آسيب ديد و در نوامبر سال 2003 هم ورد حملهء يک شخص انتحاری قرار گرفت. اين شخص اتومبيل پر از مواد منفجرهء خود را در بيرون در اصلی ساختمان منفجر کرد. اين انفجار حوادث ديگری را نيز به دنبال داشت. نخست يک بانک انگليسی که مرکز آن در لندن است در منطقهء تجاری لوان منفجر شد. سپس دو انفجار در دو کنيسهء يهوديان شهر اتفاق افتاد و موجب کشته شدن 60 نفر، از جمله ژنرال کنسول بريتانيا به نام راجر شورت، شد. اين اتفاقات بدترين عمليات تروريستی در تاريخ مدرن شهر استانبول محسوب می شوند.
بزودی ادوغان به وسيلهء شورای شهر از سمت خود برکنار شد و چند ماهی را هم به اتهام اقدام عليه سکولاريسم به زندان افتاد. اما اقدامات او در سمت شهرداری استانبول به او اين امکان را فراهم ساخته بود که بزودی موقعيت يک سياستمدار را پيدا کند. جانشين او در شهرداری استانبول «علی مفيد گورتونا» بود که حتی رقبايش اعتقاد دارند اقدامات وسيعی را در جهت بهبود خدمات شهری به انجام رسانده است.
در سال 1984 اقدامات اصلاحی تورگوت اوزال در زمينهء ايجاد بخش های مستقل شهرداری موجب شد تا شورای شهر استانبول بزرگ نيز، که سی و دو شهرداری منطقه ای کوچکتر اداره می کرد. بوجود آيد. در سطوح پايين تر کار شهری هم سمت رييس سنتی محله، که «مختار» خوانده می شود، همچنان حفظ شد و او مسئول تصديق اسناد و ادارهء پست محلی، که صدای همه را به خاطر کارکرد بد خود درآورده است، محسوب می شود.
در سال 2000 تعداد ساکنان استانبول بزرگ به 9 ميليون نفر رسيد. اين بدان معنا بود که در ده سال گذشته اين شهر با نرخ ساليانهء 3 در صدی رشد جمعيت داشته است، حال آن که نرخ متوسط کل رشد کشور 8/1 بوده است. با اين همه، واقعيت آن است که رشد جمعيت استانبول در دههء 1950 تا اوايل دههء 1970 به پنج در صد هم رسيده بود و، در نتيجه، در دههء 1990 از سرعت رشد آن کاسته شده است. پيش بينی می شود که با خروج تدريجی صنايع از داخل شهر استانبول جمعيت آن در حد ده ميليون نفر ثابت بماند.
امروزه اقتصاد شهر استانبول اکثراً از طريق بخش خدماتی تامين می شود. ادارات مرکزی بانک ها و شرکت های صنعتی در اين شهر مستقر هستند، حال آن که کارخانجاتی که قبلاً در ستانبول وجود داشتند بيشتر در سواحل خليج «ازميت» در شرق مستقر اند؛ همانجا که در زلزله ی سال 1999 خرابی وسيعی در آن رخ داد. بخشی از صنايع نيز در منطقه ی «تراس»، در سواحل شمالی دريای مرمره و در نزديکی مرز بلغارستان متمرکز اند و بخشی ديگر نيز در نقاط دورتر آناتولی قرار دارند. البته هنوز تعداد زيادی از کارگاه های صنعتی در داخل فضای شهری استانبول وجود دارند اما آثار بد بوی کارخانجات بيرون ديوارهای شهر در منطقه «هفت قلعه» اکنون از ميان رفته و کارگاه های موجد آن به بخش آسيايي شهر منتقل شده اند. در عين حال خروج صنايع از شهر استانبول موجب افزايش بيکاری در محله های فقيرتر شهر شده است.
همچون ديگر شهرهای بزرگ جهان، در استانبول نيز بقالی های سنتی جای خود را به سوپرمارکت هائی داده اند که برخی از آن ها شعب شرکت های بزرگ بين المللی اند. اما هنوز اين امکان وجود دارد که به مغازه ی کوچک محلی تلفن کرد و از صاحب آن خواست تا اجناس مورد نظر را به وسيله« يکی از کارکنانش به در خانه ها تحويل دهد. در ساختمان های آپارتمانی که اغلب خانواده های طبقهء متوسط در آن ها زندگی می کنند اين خدمات را معمولً سريدارهای ساختمان، که مهاجرين آمده از آناتولی هستند و با خانواده های خود در آپارتمان های کوچک زيرزمينی زندگی کرده و مسئول خدمات عمومی مثل حرارات مرکزی هستند، انجام می دهند. همچنين زن سرايدار می تواند از طريق انجام خدمات خانگی برای ساکنان آپارتمان ها توليد درآمد اضافه کند.
شهرداری استانبول بزرگ مسئول ادارهء خطوط مترو، اتوبوسرانی، آبرسانی، جمع آوری زباله، و تامين گاز طبيعی ساختمان هاست. در دههء 1990 لوله کشی برای گاز طبيعی ـ که از روسيه و کشورهای بالکان خريداری می شد ـ به اتمام رسيد. اگرچه استفاده از نفت و ذغال برای تامين گرما هنوز هم مرسوم است اما استفاده از گاز طبيعی هوای استانبول را به طرز محسوسی تميز تر کرده است.
در مقابل، يک ميليون و نيم اتومبيل و نيم ميليون اتوبوس، وانت و کاميونی که در سال 2000 از شهرداری استانبول اجازه ی حرکت در سطح شهر را داشتند تبديل به مهمترين منبع آلودگی هوا شده اند.
در سال 2000 بودچهء شهرداری استانبول بزرگ بالغ بر 3 بيليون دلار می شد که يک بيليون آن به سرمايه گذاری در طرح هايي نظير گسترش مترو و افزايش تراموای روی زمينی در بخش قديمی شهر اختصاص يافته بود. قسمت اعظم درآمد شهرداری استانبول بزرگ بوسيلهء دولت مرکزی تامين می شود. اما اگرچه استان استانبول سی و چهار درصد کل درآمد دولت در سال 1999 را تامين کرده است تنها شش در صد از بودجهء دولتی به استانبول اختصاص داده شده است.
با اين همه رشد و بهبود خدمات شهری کاملاً قابل مشاهده است. در ميان جنگل سيمانی حومه های شهری می توان به رشد منطقه های تفريحی توجه کرد. هنگامی که توانستند آب رودخانه های کوه های منطقه ی تراس در نزديکی مرز بلغارستان را برای تامين آب آشاميدنی استانبول مورد استفاده قرار دهند سلامت آب شهر به طرز محسوسی بهبود يافت. همچنين ايجاد خدمات کارآمدتر در زمينهء جمع آوری زباله و نابود کردن آن ها شهر را تميز تر از گذشته کرده است. اما جغرافيای شهر طوری است که هنگام باران های سنگين برخی از ناحيه های شهر دچار سيل می شوند.
استانبول بر روی هفت تپه ساخته شده است که همگی در داخل شهر محصور به ديوار قديمی قرار دارند. بر اين عدد «هفت» تاکيد می شود تا به طور ضمنی شباهت استانبول به شهر رم جديد به خاطر بيايد. اکنون، تپه های دو طرف بسفر نيز بخش های جديدتر استانبول را در خود گرفته اند و ساختمان های گوناگون، در جريان گسترش شهر، زمين های خالی بين تپه ها و پشت آن ها را پر کرده اند. برخی از ساختمان ها نيز به طرز خطرناکی بر روی شيب تپه ها ساخته شده اند.
ثروتمندان شهر در خانه هايي زندگی می کنند که مشرف به دريای مرمره ، بندر استانبول و ترعهء بسفر هستند. اما فقرا ديد دريا را ندارند. هنوز در استانبول می توان به خانه های کوچک منفرد نيز برخورد که بازماندهء کلبه های کوچک دهات قديمی هستند و، در کنار با آپارتمان های بدساخت و بد شکلی که مهاجران آمده از دهات در آن ساکنند، تضاد خاصی را به نمايش می گذارند. طبقهء مرفه اين مناطق را «واروش» می خوانند که اگرچه به معنی «حومه» است اما واجد معنای تحقير کننده ای نيز بوده و به موقعيت فرودست اين مناطق اشاره می کند. «واروش» واژهء جديدی است که هنوز جايي در ادبيات پيدا نکرده است.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |