فصل هفتم کتاب «ترک های امروز»
قسمت چهارم
نوشتۀ «آندرو مانگو»
ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو
پس از به پايان رسيدن دوران ادبيات متعهد و وابسته به سوسياليسم رمانتيک، دو عنصر جديد در تحول ادبيات مدرن ترکيه مطرح شده اند. نخستين آنها ظهور مضامين فمنيستی در کارهای زنان نويسندهء جديدی بوده که در صحنهء ادبيان ظهور کرده اند ظاهر و دومين عنصر با زندگی و تلاش عمومی طبقهء متوسط تحصيل کرده استانبول ـ که اکثر نويسندگان ترک از آن ميان برمی خاستند ـ ارتباط داشته و نوعی ادبيات پر تخيل ولی واقع گرا را آفريده است. و همچنان که موج سوسياليسم رمانتيک در ترکيه فرو می نشسته، سنت های ادبی جديد استانبولی اوج گرفته و عاقبت به ظهور آخرين ستارهء ادبی ترکيه، «اورهان هاموک» رمان نويس انجاميده اند.
رمان او به نام «زندگی جديد»، که جستجويي تمثيلی برای يافتن اصالت در فرهنگ ترکی است، از لحاظ فروش بعد از کتاب «اين چه ممد» از ياشارکمال قرار دارد. همچنين موفقيت ترجمه های اين کتاب به زبان انگليسی موجب شد که او نخستين نويسنده ترکی باشد که جايزهء نوبل برای ادبيات را دريافت کند. ترکيه، در واقع، در زمينهء فرهنگ نيز مثل همهء زمينه های ديگر همواره مشتاق دريافت تاييد بين المللی است تا بتواند به کمک آن در مرکز صحنه جهانی قرار گيرد.
شعر مدرن ترکيه تحت تسلط کارهای شاعر کمونيست رمانتيک اين کشور يعنی ناظم حکمت (1902-1963) قرار دارد. ناظم حکمت بين سال های 1938 تا 1950 زندانی بود و هنگامی که عاقبت آزاد شد با کوشش های «جنبش صلح جهانی»، که به وسيلهء شوروی ها حمايت می شد، به ستاره ای ادبی تبديل شد. او کار ادبی خود را همچون يک «ماياکوفسکی» ی ترک آغاز کرده و همچون يک «پابلو نرودا» ی ترک (یعنوان يک چهرهء برجستهء ادبيات متعهد مارکسيستی) بپايان برد. او، در عين حال، دارای ريشه های قوی محلی کشور خود نيز بود، اشتياقش برای عدالت اجتماعی ماهيتی واقعی داشت، و قدرت بلاغتش در زبان مادری برای او موقعيتی همچون موقعيت پوشکين در ادبيات روسيه را فراهم کرده و او را بعنوان آغازگر شعر مدرن اين کشور تثبيت کرده است. ناظم حکمت تنها شاعر ترک است که در بيرون از کشورش شناخته می شود. اما شاعران ترکيه بسيارند و برخی شان در کار خود با مهارت تمام سنت های شهرنشينی اشرافی زمان عثمانی را با طرح مسايل اجتماعی در هم می آميزند. اگر اشعار رعدآسای ناظم حکمت را يک جنبه از شعر ترکيه بدانيم، روی ديگر اين سکه به نويسندگانی تعلق دارد که در جستجوی آرامش اند و واقعيت پيش روی خود را با چشمانی کنجکاو و اندوه زده تماشا می کنند.
در حوزهء قصه های کوتاه سودازدگی و طنز دو عامل مسلط محسوب می شوند. اوج سودازدگی را می توان در کارهای سائيت فائيک (1906 تا 1954) يافت. و عزيز نسين (1915 تا 1995) نيز مهم ترين طنزنويس ترکيه محسوب می شود. سائيت فائيک در واقع چخوف ترکيه است ـ مشاهده گر دلرحم و پر شور «آدم های معمولی» استانبول دهه های 1930 و 1940. عزيز نسين اما، که برآمده از سنت طنزآوری بومی ترکيه است، شهرت خود را مديون خالی کردن باد تبختر ديوانسالاران جمهوری است. او که آشکارا انسانی بی خدا بود اکنون به صورتی مخفيانه در گوری ناشناس خفته است. آثار هر دوی اين نويسندگان به زبان انگليسی ترجمه شده و آن ها را بازگوينده صادق زندگی ملت ترک می دانند. آنها، با همهء شهرت خود، هنوز برای رساندن پيام ويژهء خويش به مخاطبی وسيع تر جا دارند.
نويسندگان ترکيه از اين شکايت دارند که هموطنانشان اهل کتاب خواندن نيستند. با اين همه آمار نشان می دهد که در سال 1999 ده هزار عنوان مختلف در اين کشور منتشر شده است. درست است که تيراژ اين کتاب ها زياد نيست اما، همان گونه که ياشارکمال و اورهان هاموک با کار خود نشان داده اند، اثر ارزشمند ادبی می تواند در صدها هزار نسخه به فروش رسد. کتاب ها را معمولا با جلد نازک چاپ می کنند، کيفيت چاپ کتاب ها، که تا اواخر جنگ دوم جهانی بسيار نازل بود، به تدريج بهتر شده است و کتاب های کنونی به صورت چشمگير و زيبايي منتشر می شوند.
يکی از ويژگی های عمومی کار نويسندگان ترک در روزگار کنونی وقوف آن ها به قواعد آفرينش های ادبی غربی است. آن ها ادبيات کلاسيک جهان را حتی از بسياری از نويسندگان غربی بهتر می شناسند و کتاب های جديد منتشره در غرب را بسرعت به دست آورده و مطالعه می کنند.
همين امر را می توان در مورد موسيقی و هنرهای بصری ترکيه نيز صادق دانست. ترکيه در زمينهء موسيقی نوازندگان و خوانندگان خوبی دارد. اما نوع آفرينش های موسيقيايي بيشتر تاثير گرفته از خارج است و اين امر هم در مورد موسيقی کلاسيک و جدی و هم در مورد موسيقی پاپ ترکيه صادق است. اما، در زمينهء موسيقی پاپ، آميختگی آهنگ های فولکلوريک ترکيه با اصوات ايجاد شده بوسيلهء سازهای غربی و رنگ آميزی های برگرفته از موسيقی عربی يک پديدهء خاص ترکی را به وجود آورده است که در بين جوانان اين کشور از محبوبيت فراوانی برخوردار است و گهگاه در خارج از آن کشور نيز شنوندگانی دارد.
ترک های ثروتمند برای خريد آثار نقاشان مشهور کشورشان مبالغ هنگفتی می پردازند. يکی از اين نقاشان فکرت معالا (1903 – 1967) نام دارد که هنرمندی اکسپرسيونيست بوده و بيشتر عمر خود را در فرانسه گذرانده است. بدری رحمی ايوبغلو (1911 تا 1975) يک نقاش ديگر تربيت شده در فرانسه است که مضامين مربوط به آناتولی را در ترکيبات کوبيستی خود وارد کرده است. نقاش ديگر، نوری اييم (1915 تا ) است که يک رئاليست سوسياليست محسوب می شود و او را «ديه گو ريورا» ی ترکيه می دانند. نقاشی آبستره در دههء 1960 محبوبيت يافت و پس از آن تشکيل نمايشگاه دو ساله ی استانبول (بينال) هنر مفهومی را عرضه کرد.
سنت آکادمی هنرهای زيبای ترکيه، که در دوران عثمانی بوجود آمد، از کار معلمين ايتاليايی و فرانسوی شکل گرفته است. اين آکادمی اکنون هستهء مرکزی دانشگاه «معمار سينار» در استانبول محسوب می شود که همچنان به آموزش درست هنرهای بصری ادامه می دهد. به علت فقدان يک سنت محلی مجسمه سازی، که ناشی از ممنوعيت هنرهای فيگوراتيو در اسلام است، اغلب آثار مجسمه ای دوران جمهوری آفريدهء هنرمندان ايتاليايي و آلمانی هستند. مجسمه سازان ترک بعدها به صورتی طبيعی به سبک های تجريدی تمايل پيدا کردند.
در اواخر عصر عثمانی معماری حوزهء ويژهء کاری معماران ارمنی محلی و خارجی ها، به خصوص ايتاليايي ها، بود. نخستين معمار ترک مهم در دوران جمهوری کمال الدين بيگ (1870 ـ 1927) است که تحصيلات خود را در آلمان به پايان رسانده بود. او را در عين حال خالق سبک ملی مجسمه سازی ترکيه می دانند. از جمله آثار مهم او مسجد زيبا و کوچکی است که در منطقهء «به بک» استانبول در ساحل دريا به سال 1913 ساخته شده است. علاوه بر آن می توان به تعدادی از ساختمان های دولتی او اشاره کرد که شبيه ساختمان های شرقی اروپايي دوران استعمار هستند. مقامات انگليسی در فلسطين او را برای تعمير گنبد مسجد صخره در اورشليم دعوت کردند.
يک سبک مدرن تر، که جزيياتی محلی را در خود دارد، بوسيلهء «سدات حاکی الدم» (1908 تا 1988) بوجود آمده است. او کار خود را در محضر معمار ايتاليايي «جيوليولی مونگری» آغاز کرد. از کارهای او می توان به کليسای کاتوليک نئوگوتيک سنت آنتونی در استانبول که به سال 1913 ساخته شده اشاره کرد. سپس نوبت به معماران جديدی می رسد که سبک های مختلف مدرن را آزموده اند. از جمله می توان به «امين اونات» و «اورهان آردا» اشاره کرد که آرامگاه آتاتورک در آنکارا را به سبک معماری های با شکوه آلمانی ساخته اند. اين بنا در سال 1953 تکميل شده است.
امروزه آسمانخراش های متعددی که بوسيلهء معماران ترک ساخته می شوند ديگر دارای هويت مشخصی نيستند. اما، متقابلاً، برخی از ويژگی های محلی معماری نيز بار ديگر مورد توجه قرار گرفته اند که از جمله می توان به طبقات بالايي پيش آمده ساختمان ها، و بازگشت گنبدهای عهد عثمانی و سقف های قيفی شکل عهد سلجوقی اشاره کرد. از پايان جنگ دوم جهانی ببعد ده ها هزار از اين نوع ساختمان ها ساخته شده است که اکثر آن ها را نمی توان از ساختمان های دوران عثمانی تميز داد؛ به جز اين که در بنای آن ها سيمان فشرده و ديگر مصالح مدرن به کار رفته است. با اين همه، از آنجا که ترکيه در سراسر دوران جمهوريت کشوری نسبتاً فقير بوده است، در کنار ساختمان های جديد می توان ساختمان های فقيرانهء بسياری را در همه جا مشاهده کرد.
سرگرمی های عمومی بومی، همچون نمايش های سايه بازی موسوم به «کاراگوز»، که در آن لعبت باز از عروسک های چرمی استفاده می کند، رفته رفته از بين می روند. نخستين نمايش های تئاتری سبک غربی در قرن نوزدهم در استانبول به روی صحنه رفتند. بسياری از هنرپيشگان اين نمايش ها ارمنی های محلی بودند که اساساً نقش مهمی را در انتقال فرهنگ غربی به ترکان مسلمان بازی کرده اند. پس از اعلام جمهوريت، «تئاتر شهر» واقع در استانبول با مديريت «محسن ارتی ارطغرل» (1892 تا 1979)، که در آلمان تعليم ديده بود، مرکز هنرهای نمايشی ترکيه شد. در مجموعهء نمايش های او آثار کلاسيک غربی و کارهای محلی مختلفی همچون کمدی هايي که نحوهء زندگی دوران عثمانی را مسخره می کردند وجود داشت. در سال 1936 يک کنسرواتوار دولتی در آنکارا و با مديريت يک پناهنده آلمانی به نام «کارل ابرت» بوجود آمد و کارگردان ها و هنرپيشگانی که بوسيلهء او تربيت شدند سبک طبيعی مدرن را در شبکه تئاترهای دولتی که در دههء 1950 بوجود آمد مسلط ساختند. برخی از شاگردان او نيز، پس از مدتی کار در تئاترهای دولتی، خود دست به ايجاد تئاترهای شخصی زدند که مشهورترين و ماندگارترين آن ها «تئاتر کنتر» نام دارد که بوسيلهء هنرپيشهء زن با استعدادی به نام «يلديز کنتر» بوجود آمده است. او بسياری از نمايشنامه های مدرن غربی را در تئاتر خود به روی صحنه برده است.
نمايشنامه های ترکی منعکس کنندهء نگرانی های اجتماعی معاصر و به خصوص سختی های زندگی در روستاها هستند و به خصوص، به هنگام بالاگرفتن موج افراط گرايي که در دههء 1970 ترکيه را فرا گرفت، اين گونه تئاتر يکی از مهمترين سخنگويان آن شد.
پس از اين دوران اهميت تئاتر در زندگی روشنفکرانه ترکیه رفته رفته و به خصوص در برابر گسترش تلويزيون کاهش پيدا کرد. با اين همه آمار نشان می دهد که در سال 1999 ترکيه دارای صد تئاتر فعال بوده است که يک سوم آن خصوصی بوده اند. در آن سال اين تئاترها مجموعاً چهارصد نمايشنامه نوشته شده بوسيلهء نمايشنامه نويس های ترک را به روی صحنه بردند و تعداد تماشاگران اين نمايش ها بالغ بر دو ميليون نفر بود. همچنين در همان سال 130 نمايشنامهء ترجمه شده به روی صحنه رفت که توانست 800 هزار تماشاچی را به خود جلب کند.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |