پيشگفتار:
بخش اول ـ نگاهی به ترکيهء امروز و مسائلش
نوشتۀ «آندرو مانگو»
ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو
در ژانويهء سال 2003 يک روزنامهء پر تيراژ استانبول نامه ای را از پزشک جوانی منتشر کرد که به رياست يک مرکز بهداشتی در دهکدهء کوهستانی دور افتاده ای در جنوب شرقی ترکيه منصوب شده بود. او را بر اساس برنامه ای به اين محل فرستاده بودند که انجام وظيفه در نقاط محروم کشور را برای پزشکان جديد اجباری کرده بود. اما دستگاه اجرايي اين برنامه، که بيشتر به اثرات سياسی کار توجه داشت، مرکز بهداشتی مزبور را بوسايل لازم تجهيز نکرده بود. دهکده داروخانه ای نداشت و مردم محلی نيز ترجيج می دادند که برای امور پزشکی خود به شهرهای اطراف سفر کنند. پزشک مزبور دستمزد چندانی هم دريافت نمی کرد و شرايط زندگی و کارش نيز بسيار ابتدايي بود. حتی وضع تنها پرستار همکارش از او بهتر به نظر می رسيد.؛ چرا که اين پرستار همسر يک افسر ارتش بود و رفت و آمد و تهيهء مايحتاج او را واحد نظامی منطقه تامين می کرد. وضع برق و تلفن نيز چندان قابل اعتماد نبود. اما پزشک مزبور می توانست از طريق تلفن دستی خود به اينترنت دسترسی داشته باشد. يک روز که در اينترنت مشغول گردش بود متوجه شد که اتحاديهء اروپا مسابقه ای را برای شرکت در يک سمينار که قرار بود در بروکسل انجام شود ترتيب داده است. او همانجا تقاضا کرد و موفق شد که در اين سمينار اسم بنويسد. چند ماه بعد اين پزشک جوان ترک در ساختمان پارلمان اروپا مشغول ديدار با همکارانی از کشورهای ديگر بود.
اين داستان سادهء شخصی بيانگر برخی از مختصات ترکيه در آغاز هزاره سوم است: وجود يک ديوانسالاری بزرگ و بی کفايت، با امکاناتی محدود در زمينهء فراهم آوردن رفاه اجتماعی که از آن امکانات هم برای مقاصد سياسی و جلب آرا استفاده می کند؛ وجود ارتباطات بهبود يافته ای که سفر به منظور دريافت خدمات بهتر را برای روستاييان ممکن ساخته است؛ وجود زنانی که شاعل اند؛ وجود ارتش قدرتمندی که برای سرکوب شورش های ملی گرايان کرد به جنوب شرقی ترکیه اعزام شده است؛ و وجود جمعيتی جوان که مشتاق تماس با جهان خارج بوده، از فن آوری های جدید استفاده کرده و، بالاتر از همه، مصمم است که برای خود و کشورش موفقيت به دست آورد.
در واقع، اين مصطفی کمال آتاتورک، بنيان گذار ترکیه، بود که هدف کشور را «رسیدن به استانداردهای تمدن معاصر جهان و بر گذشتن از آن» تعيين کرده بود. اما هنگامی که او، در دهم نوامبر 1938، چشم از جهان فرو بست، در بيرون از شهرهای اصلی ترکیه ـ همچون استانبول، پايتخت جديد کشور که آنکارا خوانده می شد، و شهر بندری ازمير در کنار دريای «آژه آن» ترکیه کشوری فقير و ابتدایی بود و حتی از دوران امپراتوری عثمانی در پيش از شروع جنگ جهانی اول وضعيت بدتری داشت. جدا از شبکهء جديد راه آهن، دسترسی به دهکده ها و حتی شهرهای کوچک ترکیه تنها به کمک وسايل نقليه کشيده شده به وسيلهء حيوانات و از طريق جاده های خاکی ممکن بود. مردان اغلب بیسواد بودند و زنان کلاً از سواد محروم مانده بودند. تنها کارمندان کم حقوق دولت و نيز فروشندگان دوره گرد در داخل کشور سفر می کردند. تعداد بازديد کنندگان خارجی از ترکیه اندک بود؛ حتی کمتر از تعداد ترک هايي که به خارج سفر می کردند. به هر خارجی که پا به مناطق روستايي می گذاشت همچون گنجينهء دانشی نگاه می کردند که مردم محلی از آن محروم بودند و، در نتيجه، مردمان دور آن ها را می گرفتند و از آن ها دارو و راهنمايي می خواستند. در واقع اثرات موتور تغييری که در مناطق شهری روشن شده بود هنوز به مناطق روستايي کشور نرسيده بود.
ديوانسالاری ساخته شده به دست آتاتورک کل سرزمين ملی ترک ها را به شدت تحت کنترل خود داشت و اهداف تعيين شده برای آن عبارت بود از مدرنيزه کردن کشور، همراه با اجرای يک انقلاب فرهنگی. اما دگرگون ساختن اين کشور فقير و عقب افتاده موکول به پايان جنگ دوم جهانی شده بود و تنها پس از آن تاريخ بود که ابتکارات فردی، همراه با حمايت خارجی، کل ترکيه را از جا کنده و آن را در مسير رسيدن به جهان مدرن قرار داد.
امروز ترکيه جزيي از جهان مدرن است؛ اما هنوز فهرست عقب ماندگی هايش کوتاه نيست. ترکيه، در سال 2001 و در ميان 175 کشوری که نام شان در جدول «توسعهء انسانی» تهيه شده به وسيلهء برنامهء توسعهء سازمان ملل ذکر شده بود، مقام نود و ششمين را داشت. به اين ترتيب، اگرچه اين کشور در ميانهء جدول مزبور قرار داشت اما از کشورهای جنوب اروپا (به ترتيب: ايتاليا، اسپانيا، يونان و پرتقال) که جزو 48 کشور صدر جدول بودند عقب مانده بود. اين وضعيت البته برای کشورهای لهستان و قبرس که در صف پيوستن به اتحاديه اروپا قرار داشتند نيز صادق بود. همپوشی عضويت در اتحاديه اروپا و توسعهء پيشرفته، اين نکته را روشن می سازد که چرا اکثریت ترک ها (که طبق مطالعات انجام شده در سال 2003 هفتاد در صد جمعیت را تشکيل می دهند) خواستار پيوستن به اتحاديهء اروپا هستند. و، برعکس، فقر نسبی ترکیه مهم ترين دلیل آن بوده است که اروپا در گذشته رغبت چندانی به پذيرفتن ترکيه از خود نشان نداده است. و، در واقع، همين فقر است که بخش اعظم تصوير ترک ها را همچون بيگانگانی در سرزمين های اروپايي، می سازد.
بسياری از اروپاييان و ديگر غربيان احساس می کنند که ترک ها متعلق به تمدن و فرهنگ ديگری هستند و اين امر در قلوب مردم ترکیه احساسات گوناگونی را برمی انگيزد. برخی معتقدند که اين خود اثبات کمبود های ترکیه، به خصوص در زمینهء آموزش مدرن و سازمان های اجتماعی است. بسیاری ديگر از ترک ها ـ که خود را پيرو سنت مصطفی کمال آتاتورک می دانند و از 1919 به بعد با برچسب «کماليست» شناخته می شوند ـ بر اين باورند که بر عهدهء کشور خودشان است که خود را به تمدن معاصر جهان برساند و هنگامی که چنين شود ترکیه با مردم ثروتمندتر و تحصيل کرده تر خود برای مغرب زمين پذيرفتنی تر خواهد بود. اما بسياری ديگر هم هستند که خود را چنين قانع کرده اند که بی رغبتی غربيان حاصل دشمنی تاريخی بين غرب مسيحی و عثمانيان مسلمان است. در نتيجه، آنها با غربيانی که در سر راهشان قرار می گيرند به شدت دشمنی می کنند و همچنان اعتقاد دارند که مغرب زمين و تمدن آن در پی ويران کردن ترکیه اند. آنها اين گفته را تکرار می کنند که :«تنها دوست ترک ها خود ترک ها هستند».
بيگانه هراسی پديده ای است که در اغلب کشورهای جهان وجود دارد اما در ترکیه اين پديده را می توان در سه چهرهء اسلامی، ملی گرا، و نژادپرست مشاهده کرد. پديدهء مزبور گاه خود را به شکل مواضع ضد امپرياليستی در می آورد و فراموش می کند که همين چندی پيش دولت عثمانی نيز يک امپراتوری بوده است؛ گاه هم از مفهوم مارکسيستی «اسثتمار» تغذيه کرده و اعلام می دارد که سطح زندگی بالای مردم مغرب زمين صرفاً حاصل استثمار مردم مستعمرات بوده است. حدود پنجاه سال پيش ترک ها برای مفهوم مستعمره يک کلمه ترکی ساختند به صورت «سومورگ» که معنای آن «استثمار شده» است و هنوز هم در ترکیهء مدرن به حيات خود ادامه داده است.
احساس اين که هرگونه رابطه ای با مغرب زمين ناعادلانه است منجر به رواج اين اعتقاد شده است که هر گونه معامله ای با مغرب زمينحاصلی معادل صفر دارد به اين صورت که ترکيه و مغرب نمی توانند با هم رشد کنند و اگر يک مغرب زمينی در معامله ای پولی بسازد و يا بهره های ديگری ببرد حتماً طرف ترک اين معامله هزينهء موفقيت آن مغربی را پرداخته است. آنها برای اين طرز تلقی توجيهی تاريخی دارند. در گذشته اهالی مغرب زمين و ترک ها از لحاظ تسلط بر دانش مدرن مساوی نبودند و، در نتيجه، زمينهء کافی برای ايجاد اين سوءظن فراهم بود که دسترسی بيشتر به اطلاعات موجب شده است تا يک آدم غربی بر يک نفر ترک تفوق پيدا کند. در نتيجه، ترک ها، برای دفاع از خود، بايد قواعد بازی را عوض کنند.
اگرچه امروزه هم اين عدم تساوی در بهره وری از دانش تا حدودی وجود دارد اما گسترش و پخش شدن دانش مدرن در سراسر جامعهء ترکیه رفته رفته اين موضع دفاعی و اغلب بيگانه هراسانه را بی معنی کرده است. امروزه، در زمينه بازرگانی، دیپلماسی و حتی هنر و فرهنگ، (اما نه در زمينهء نوآوری، تحقيقات، توسعه و ـ در نتيجه ـ فن آوری) ترک ها و مغرب زمينيان به صورتی مشابه به دانش مدرن دسترسی دارند و همين امر موجب شده است تا رفته رفته غلبهء مواضع خصمانه و در عين جال تدافعی ترک ها در برابر مغرب زمين تضعيف شود. اما هنوز تا آخر راه زمانی دراز لازم است. در واقع، اکنون، در روان ترکان، احساس باز بودن درهای جهان به رويشان با احساس ترس از خروج از جهان فرو بستهء خودشان، دوشادوش هم وجود دارند اما می توان يقين داشت که به تدريج باور به گشودگی درهای جهان به رویشان بر آن احساس ترس غلبه خواهد کرد. همانگونه که شاهين آلپای، يک روزنامه نگار ليبرال ترک، گفته است: «در حال حاضر ترکیه نسبت به مغرب زمین رابطه ی دوگانه ای از عشق و نفرت دارد».
جدول توسعهء انسانی سازمان ملل براساس محاسبهء ميانگين عمر، ميزان تحصيلات، میزان کاريابی، شاخص های مربوط به سطح زندگی و، تا حدودی، کيفيت نوع زندگی ملت ها ساخته می شود. اما اين جدول نمی تواند توانائی های بالقوهء يک جامعه در زمينهء پيشرفت را اندازه گيری کند. عواملی همچون ميزان وجود روحيهء ابتکار شخصی از يک سو، و نيز وجود پيوستگی اجتماعی، از سوی ديگر، را نمی توان به آسانی تبديل به عدد و رقم کرد؛ حال آنکه اين گونه امور شالودهء ثروت ملل را می سازد. از اين نظر که بنگريم ترکيه دارای امتيازات چشمگيری است: مردمش به صورتی آشکار نسبت به دانش جديد روحيه ای گشاده داشته و آماده اند تا از آن به سود خود استفاده کنند و، در عين حال، جامعهء ترک اگرچه از يکسو دچار عدم در تساوی فرصت ها و، از سوی ديگر، انواع گسستگی ها است اما، حتی در روزگار سختی نيز، وحدت خود را حفظ کرده است.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |