استر هوبارت موريس
مادر جنبش برابری خواهی زنان آمريکا
و مردی که او را تا به پيروزی همراهی کرد
دهم ماه دسامبر، بسيار پيش از آنکه به عنوان «روز جهانی حقوق بشر» برای مردم آمريکا اهميتی ويژه پيدا کند، در تاريخ اين کشور، به خصوص برای زنان آمريکايي، روزی با اهميت بوده است، روزی که به همان صورت می تواند برای تمامی زنان علاقمند به برابری حقوق زنان و مردان اهميت داشته باشد.
دهم دسامبر 1869در واقع اولين روزی است که زنان در آمريکا صاحب حق رای شده اند؛ يعنی حدود پنجاه سال پيش از آنکه حق رای آنها در قوانين سراسری آمريکا ثبت شود. در سال 1869، زنان «سرزمين وايومينگ»، که هنوز به صورت يک «ايالت» مستقل در نيامده بود، به همت جمعی از ميان خود و به رهبری خانم «استر هوبارت موريس» (Esther Hobart Morris 1814-1902) موفق شدند که حق رآی خود را بدست آورند.
استر هوبارت در اگوست 1814 در ايالت نيويورک به دنيا آمده و يکی از دو قلوهايي بود که به صف هجده بچه ی ديگر خانواده پيوستند. هيچ کس در آن زمان به فکرش هم نمی رسيد که اين تازه رسيده روزگاری به عنوان رهبر زنان قد بر خواهد افراشت؛ آن هم در زمانه ای که تفاوت های حقوقی، قانونی، و فرهنگی زن و مرد کاملاً آشکار بود. اما استر عاقبت تبديل به نماد جنبش حقوق زنان شد و داستان های مربوط به استقلال طلبی و حمايت او از مسايل زنان زبانزد همگان گشت.
اوج شهرت او در «وايومينگ» بود ـ سرزمينی که او پس از تحصيلاتش در رشته حقوق و به همراه همسر و چهار فرزندش به آنجا مهاجرت کرده بود. در همانجا بود که او به عنوان اولين زن قاضی انتخاب شد و اندک زمانی بعد مجلس وايومينگ را وادار کرد تا حق رای زنان را تصويب کند؛ همان خواسته ای که زنان و مردان برابری خواه آمريکا از سال 1848 دايماً به دنبالش بودند.
استر، علاوه بر اين دست آوردها که نامش را به عنوان يکی از قهرمانان جنبش زنان آمريکا در تاريخ جنبش های زنان به ثبت رسانده، به دليل کارهايي که برای جنبش سافرج (زنان برابری خواه) انجام داده به عنوان «مادر جنبش زنان سافرج» نيز معروف است.
در سال 1960، يعنی پس از نود و يک سال که از پيروزی او در وايومينگ می گذشت، وقتی خواستند که مجسمه ای را از ميان مردمان وايومينگ به عنوان سمبول اين ايالت در ساختمان کنگره آمريکا در واشنگتن قرار دهند از ميان صدها کوشنده ی زن و مرد اين ايالت تنديس او برای اين نمادگری انتخاب شد.
*****
تصويب قانون حق رای زنان در مجلس وايومينگ آغازگاه قانونی حضور زنان در کنار صندوق های رای محسوب می شود، چرا که همراه اين لايحه، مسئله ی حق مالکيت مستقل برای زنان نيز به مجلس رفته و تصويب شده بود و اين اقدامات در آن زمان خاص، يعنی صد و سی چهل سال قبل، اهميت زيادی داشت.
اما از آنجا که در آن زمان تنها مردان بودند که به مجلس آمد و رفت داشتند و تمامی کارهای مربوط به لايحه های قانونی در دست آن ها بود و امکان اين که زنی لايحه ای را به مجلس ببرد وجود نداشت از همان سالی که زنان وايومينگ، به رهبری خانم «استر هوبرت موريس» توانستند برای اولين بار حق رای بگيرند، هميشه اين پرسش مطرح بوده است که چه کسی، از ميان مردان آن سرزمين، بيشترين کمک را در به مجلس بردن لايحه ی مربوط به اين حق رأی انجام داده است؟ براستی آن «مرد عزيز» ی که زنان را در مبارزه و حق طلبی شان همراهی کرد که بود؟ و تنها پس از چندين دهه گذشته از آن روزگار بود که در مجموعه ای از اسنادی پيدا شده نقش اساسی مردی به نام «ويليام اچ برايت» در اين زمينه آشکار شد.
در يکی از اين اسناد از يک ميهمانی سخن گفته می شود که در آن خانم «استير موريس»، زنی که فکر چنين کاری از آن او بوده، و آقای برايت، رييس مجلس سنای قوه ی مقننه «وايومينگ» در آن حضور داشته اند و استر از آقای برايت قول می گيرد که هنگام بردن لايحه به مجلس حق رای زنان را در آن بگنجاند. برخی حتی معتقدند که اين لايحه را خود خانم استير نوشته و حق رای زنان نيز در آن گنجانده شده بود. ويليام برايت همسر يکی از زنان برابری خواهی بود ـ به نام جوليا ـ که با استير همراهی می کرد. جوليا زنی با سواد و روشنفکر بود و به شدت مورد احترام و علاقه همسرش بود. جوليا مرتب از همسرش می خواست تا لايجه حق رای زنان را به شورا ببرد. با اين که برايت هميشه و با اشتياق تسليم قضاوت ها و نظريات همسرش بود اين مساله به طول انجاميد. و گويا در آن شب ميهمانی بالاخره او قبول می کند که لايحه را به مجلس ببرد. در اسنادی که سال ها بعد به دست آمد همچنين نشان داده می شود که ويليام برايت در ترغيب همکاران خود برای تصويب اين لايحه نيز کوشش فراوانی کرده است و به آنها توضيح داده که «تصويب اين لايحه بيش از هر چيز ديگری در شناساندن موقعيت منحصر به فرد وايومنيگ کمک خواهد کرد.» در عين حال، دليل دوم او برای جلب کردن رضايت آن ها دليلی حزبی بوده است. او می گفت «دموکرات ها با اين کار نشان می دهند که ليبرال هستند». در واقع اکثر کسانی هم که به اين لايحه رای دادند خيالشان راحت بود که چون فرماندار و حزب جمهوری خواه وايومينگ با آن مخالفند آن لايحه وتو خواهد شد. يعنی هم رای را داده و مورد توجه قرار گرفته بودند و هم زن ها به مجلس راه نمی يافتند. اما پس از تصويب لايحه در مجلس، ويليام برايت از طرفداران خود خواست تا فرماندار را تحت فشار قرار دهند تا از تصميم خود برای وتو کردن آن صرفنظر کند. و همزمان نامه های بی شماری به خصوص از جانب زنان روی ميز فرماندار را اشغال کرد. هر روز عده ای از زنان مقابل دفترش ايستاده و از او می خواستند که لايحه را وتو نکند. و بالاخره هم او ناچار شد لايحه را امضا کند. اين جمله ی او مشهور است که: «من نمی خواهم مسئوليت برآشفته کردن زنان را بر عهده بگيرم و حزب جمهوری خواه را در برابر مسئله ای قرار دهم که رفته رفته تبديل به يک حرکت سياسی می شود». آن چه مسلم است اينکه حرکت تاريخی برابری حقوق زنان راه خود را بهر حال طی می کرد و طی خواهد کرد اما مردانی چون برايت اين شانس را داشته اند که نام درخشان خويش را در تاريخ اين حرکت به ثبت برسانند.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |