خانه  |   آرشيو

ماه فوريه 2012

 

«نظر خوانندگان»

********************

جمعه 5 اسفند ـ 24 فوريه 2012

رجبعلی مزروعی را با سياهکل چه کار؟ ـ مهدی اصلانی

http://www.newsecularism.com/2012/02/24.Friday/022412.Mehdi-Aslani-Question-for-Aksariyat.htm

مزدک: با سلام آقای اصلانی؛ باند آقای یهروز خلیق ،نگهدار،فتاحپورو.... بخاطر منافع طبقاتیشان از همان ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در زیر عبای" امام راحل" جا خوش کردند. البته با سفارش سران حزب توده . اینها متهم به همکاری مستقیم و غیر مسقیم با رژیم بوده وهستند و دستشان به خون جوانان کشور آغشته است.که باید در زمان خودش پاسخگو به مردم باشند، امروز هم آنها بدنبال بی اعتبار کردن هر آنچه که به گذشته فدائیان مربوط میشود هستند.پس حرکت اخیر آنها ادامه همان روند است و کاملا طبیعی و قابل درک است. بهره گیری از خون بزرگان چنبش چریکی تاریخ ایران به هر بهانه ،برای بی اعتبار کردن آنها در برابر نسل جوان است تا جای خود را در کنار قدرت با هر اسم و رسمی نگه دارند چون منافع طبقاتی آنها چنین ایجاب میکند.پس جای تعجب ندارد. میبینیم که آقایان پرویز نویدی،مسعود فتحی و...سایرین نیز بدنبال این باند حرفه ای اکثریتی افتاده اند تا بقول خودشان جنبش چپ بزرگ براه بیندازند.و در مقابل سو استفاده این باند از نام و خون فدائیان با سکوتشان کار آنها را تائید می کنند. بورژوازی و روشنفکران اش برای تءمین منافع طبقات بالائی به هر بندی آویزان می شوند. و این تنها هنر آنهاست. موفق باشید. حساسیت شما نسبت به تاریخ جنبش چپ قابل تقدیر است.

*********

نه قانون اساسی مشروطه دمکراتیک بود، نه پادشاهان پهلوی ادعای دمکراسی داشتند ـ الاهه بقراط

http://www.newsecularism.com/2012/02/24.Friday/022412.Elahe-Boghrat-Pahlavies-and-democracy.htm

آردی آدلر: تنها مورد اساسی اين که خانم بقراط فراموش می کنند و مسئوليت در مقام اجرائی را با اپوزيسيون برابر می دانند و به يک چوب می رانند. با انديشهء ايشان خوانائی ندرد. با سپاس.

*********

چرا صدای آمريکا نبش قبر مي کند؟ ـ امین موحدی

http://www.newsecularism.com/2012/02/24.Friday/022412.Amin-Movahhedi-Sabeti-in-VOA.htm

توماج: آقای موحدی به نکتهء بسیار جالبی اشاره کرده اند. آیا نبش قبر ثابتی برای ضربه زدن به رضا پهلوی می باشد که در نظر سنجی رادیو فردا بیشترین آرا را در مقایسه با نوزده شخصیت دیگر، از جمله آقای میر حسین موسوی و کروبی، آورده است؟ در این نظر سنجی بنام «از نگاه شما: چهرهء سال 1390 به انتخاب شما»، که هنوز نیز در صفح اول سایت رادیو فردا موجود است، رضا پهلوی حدود 36 درصد و موسوی حدود 11 درصد رای آورده است.

*********

رجبعلی مزروعی را با سياهکل چه کار؟ از مهدی اصلانی

http://www.newsecularism.com/2012/02/24.Friday/022412.Mehdi-Aslani-Question-for-Aksariyat.htm

خشایار رُخسانی: جُنبش سیاهکل نام درگیری رزمی شُماری از جوانانِ خام مارکسیست با نیروی های حکومتی رژیم پهلوی است که در 19 بهمن سال 1349 در روستای سیاهکل در گیلان با تازش به یک پاسگاه ژاندارمری روی داد. آرمان این جوانان نهادینه کردنِ یک ساختار سیاسی کمونیستی همچون کوبا، ویتنام و چین در ایران بود. و آنها با ارزش های مردمی چون آزادی اندیشه و دادیک آدمی (حقوق بشر) و مردمسالاری بیگانه بودند. این جوانان خام میخواستند به روش فیدل کاسترو و چه گوارا در انقلاب کوبا، حکومت ایران را سرنگون و قدرت سیاسی را بدست بگیرند، از اینرو آنها جنبش سیاهکل را از جنگل های گیلان آغازیدند؛ برای این جوانانِ مارکسیست دستیافتن به ارزش های مردمی همانند آزادی اندیشه و دادیک آدمی (حقوق بشر)، و مردمسالاری واپسین نگرانی بود.

پیدایش جنبش سیاهکل یک واکنش به جو پلیسی بود که شاه از روی ناچاری برای سرکوب هواداران خمینی در سال 1342 برپا کرد. انگیزه-ی دُشمنی خمینی با شاه هدف های انقلابِ سفپید شاه بود که به زنان هاگ (حق) رای داد و کشاورزان را از دست زمینداران بزرگ رها ساخت. آنچه که غم انگیز است این است که این جوانانِ مارکسیست که همه چیز را سیاه و سپید مینگریستند، انگیزه-ی راستین دُشمنی خمینی با شاه را نمیدیدند که تنها از بهر آزاد کردن کشاورزان از دست زمینداران و آزادی زنان از اسارت دستورهای دینی و دادن هاگ (حق) رای به آنها بود؛ این جوانانِ مارکسیست در یک چهارچوب بسته از ارزش های مارکسیستی یک دشمن کلیشه ای برای خودشان ساخته بودند، که هرکس که دوست بلوک شرق (شوروی، چین، کوبا...) بود، دوست خودشان وگرنه دُشمن خودشان میپنداشتند. همانگونه که گفته شد این جوانان مارکسیست دشمنی کور و خیزش واپسگرایانه-ی خمینی در برابر شاه را میستودند، بدون اینکه نگران انگیزه-ی واپسگرایانه-ی خمینی در دُشمنی با شاه از بهر آزاد کردن زنان از دستورهای واپسگرایانه-ی دینی و کشاورزان از دست اربابان باشند.

اگر هرکاری را با برآیند آن ارزیابی کُنند، رویداد سیاهکل یک چرخشگاهِ شوم در تاریخ ایران بود، زیرا این جنبش چریکی توانست رویکرد جوانان ایران را از ارزش های مردمی همانند مردمسالاری، دادیک آدمی (حقوق بشر) و آزادی اندیشه، به نبرد با یک دُشمن افسانه ای به نام «امپریالیسم آمریکا» به کژراه ببرد. ارزش یادآوری از چنین رویدادی تنها برای آموزه گرفتن از تاریخ در راستای پیشگیری از لغزش ها در آینده است و نه برای گرامیداشتن آن. و بسیار جای افسوس است که بجای آموزش گرفتن از این جنبش کور، که تنها «هُنرش» کُشتن چند ژاندارم و سرباز بیگُناه میهن در پاسگاه سیاهکل بود، امروز انگیزه-ی بخشی از نیروهای سیاسی ایران برای گرامیداشتن آن شُده است. چنین رفتاری تنها نشانگر ناپختگی، خامی و آموزه نگرفتن این بخش از نیروهای سیاسی از تاریخ ایران است.

شاهنشاهی پهلوی در دوران اوج شکوفایی ترازداریک (اقتصادی) سرنگون شد، در زمانیکه هیچ همبودگاه شناس یا اقتصاددان نمیتوانست آنرا پیشبینی کُند. از نشانه های شکوفایی ترازداریک (اقتصادی) در پایان دوران پهلوی همین بس که کارگران کره جنوبی برای گرفتن پروانه-ی کار در ایران در پیرامون سفارتخانه-ی ایران در پایتخت این کشور «سول» شب زنده داری میکردند و از سر و کول هم بالا میرفتند. امروز کره جنوبی پنجمین تولید کُننده-ی ابزارهای الکترونیکی خانگی است، و شهروندان آن از بالاترین درآمد و آسایش و ارج در جهان برخوردارند، ولی در ایران در پی انقلابِ بدشگونِ 57، حکومتی جانشین رژیم پهلوی شد که در تنگدست کردن ایرانیان، زیرپا گذاشتن دادیک (حقوق ) شهروندی و مردمی آنها، آواره کردن 10 میلیون ایرانی در چهارگوشه-ی جهان و نسل کشی ایرانیان رده-ی نخست در جهان را ازآن خودش کرده است.

تنها این بازیافتِ (نتیجه گیری) ساده باید بسنده کُند، تا هواداران جنبش سیاهکل را به اندیشیدن و بازنگریِ این رویداد بدشگون وادارد که امروز جنبش سیاهکل را گرامی میدارند و توجیه میکُنند، زیرا ستایش از فرهنگِ انقلابی گری و اندیشه-ی جنگ چریکی بود که ایران را به دره-ی انقلاب شوم 57 افکند.

********************

چهارشنبه 3 اسفند ـ 22 فوريه 2012

در ستايش شرم ـ در حاشيه مصاحبه‌های پرويز ثابتی ـ مسعود نقره‌کار

http://www.newsecularism.com/2012/02/22.Wednesday/022212.Massoud-Noghrekar-In-praise-of-decency.htm

فرهاد: به گمانم، این گفتگو به پیشنهاد دكتر میلانی انجام گرفته باشد.  پس از این گفتگو، دكتر میلانی این كار صدای امریكا را ستود. یكی از كسانی كه دكتر عباس میلانی در كتاب "ایرانیان نامدار: زنان و مردانی كه ایران مدرن را ساختند" در باره اش نوشت، پرویز ثابتی است.

********************

دوشنبه 1 اسفند ـ 20 فوريه 2012

اصلاح طلبان ،مانع رسیدن ایرانیان به آزادی و دموکراسی ـ بهرام مشيری

http://www.newsecularism.com/2012/02/20.Monday/022012.Bahram-Moshiri-Reformists-are-barring-democracy.htm

درویش خطیر: با سلام و احترام خدمت آقای مشیری عزیز! راستش به خاطر خدمات روشنگرایانه ات در برنامه های سرزمین جاوید به شما باید تحسین گفت . اما ، اما دانستن این نکته بسیار مهم است که بین کشف تئوریها تا مرحله اجرایی کردن آن فاصله بلکه خلایی عظیم وجود دارد. و از سویی دیگر به جریان مبارزه مسالمت آمیز باید به گونه نگریست که جراحت بر پیکر دیگران را جراحت خود تلقی نمود . وانگهی در دور میدان بودن و در داخل آن بودن فرق بسیار است . بدین جهت خواستم توجه عمیق شما را به وضعیت داخل ایران وهزار توی واقعیتها و حقیقتها جلب کرده باشم و نیز به شما ادای احترام تشکر.

********************

چهارشنبه 26 بهمن ـ 15 فوريه 2012

 

دربارهء «اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟» آ اسماعيل نوری علا

http://www.newsecularism.com/2012/02/17.Friday/021712.Mohsen-Alagheband-Be-transparant-too-Mr.Nooriala.htm

بابک: جناب آقای نوری علا، با سپاس از زحماتتان از فراهم کردن سایت با ارزش سکولاریسم نو. من به شخصه خیلی از مطالب گرد آوری شده در این سایت یاد گرفتم و امیدوارم که هر روز پربار تر شود. این مقدمه را گفتم که بدانید از علاقه مندان سکولاریسم نو هستم. با این حساب خواستم فقط برداشت خودم را از مطالب تان در مورد کنفرانس استکهلم بگویم. با وجود اینکه تمام فرمایشات شما درست است ولی در من خواننده این را تلقین می کند که باز هم بر طبل تفرقه کوبیده میشود و اینبار از سوی کسی که خیلی قبولش دارم. اگر امکان دارد با حفظ ارزشهایی که به آن اعتقاد دارید در راه اتحاد نیروهای اپوزسیون بیشتر بکوشید. باور کنید فرصتی چندان نمانده که با آغاز جنگ کشورمان ایران ابتدا ویران و سپس برای همیشه از صحنه روزگار محو شود. شما هم میدانید که اکثر کشورهای همسایه ما دنبال ایرانی ضعیف و خوار هستند. اگر شما در کنفرانسها شرکت نکنید چطور میتوانید جلوی انحراف آنها را بگیرید. به نظر من بهتر است شرکت کنید و نماینده ما باشید و اگرچه امروز اجازه انتشار مطالب نیست ولی در فردایی نه چندان دور می توانید این کار را بکنید و ما را از جزئیات جلسات آگاه کنید. پاینده باد ایران.

********************

دربارهء «واقعیت های انقلاب پنجاه و هفت» ـ فرهنگ قاسمی

http://www.newsecularism.com/2012/02/15.Wednesday/021512.Farhang-Ghassemi-Realities-of-Reveolution.htm

آرمین آرمان : مقاله آقای قاسمی یکی از جامع ترین تحلیلهایی ست ، که تاکنون در باره علل شکست انقلاب 57 به نگارش در آمده است. این تحلیل پرده از ندانم کاری های نیروهای سیاسی سال 57  برمی دارد، نیروهایی که در اوج پیروزی انقلاب بجای مبارزه با تفکر سیاه اندیش خمینی و طرفدارنش، تمام توان خود را به جنگ و جدال ایدیولوژیکی کودکانه با یکدیگر اختصاص داده بودند و هنگامیکه برخی از رهبران این گروهها به این نتیجه رسید، که ادامه این مبارزات ایدیولوزیکی، آنها را به ناکجاآباد منتهی می سازد، قدرت را خمینی بطور کامل در اختیار خود گرفت و جملگی اعضا و هواداران آنها را یا بدار آویخت یا به سیاهچالهای قرون وسطی ای و یا آواره خارج از کشور نمود. اکنون نیز پس سی وسه سال حاکمیت سیاه اندیش و ضد انسانی جمهوری اسلامی کنشگران و نیروهای سیاسی توان آنرا ندارند که در یک اپوزیسون سکولار دمکرات گرد هم بیایند و از یک تریبون آزاد برای نابودی ساختار رژیم سخن بگویند. متاسفانه اختلاف سیاسی و ایدیولوژیکی همانند گذشته هنوز اساس و بنیاد مباره آنها را تشکیل می دهد و مانع بزرگی برای ایجاد یک اتحاد سراسری گردیده است. بدیهی ست که با ساختار سیاسی و ناهمگون این اپوریسیون ، نمی توان رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی را سرنگون ساخت.

********************

8888