«کوتاه و گويا»
********************
جمعه 7 مهر 1391 ـ 28 سپتامبر 2012
نرخ طلاق در ازدواجهاي دانشجويي پايين است
مدير كل دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانوادهء وزارت ورزش و جوانان
مدير کل دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانواده وزارت ورزش و جوانان، گفت: با وجود نقد برخي از افراد به ازدواجهاي دانشجويي، بر اساس آماري كه به صورت شفاهي از نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاهها عنوان شده است، از حدود سال 80 تا اواخر سال 90، درصد پاييني از ازدواجهاي دانشجويي كه از طريق ثبت اسناد و ثبت احوال بررسي شده منجر به طلاق شده است. مسعود اميني در گفتوگو با خبرنگار سرويس «جوانان» ايسنا، افزود: ازدواج دانشجويي باعث افزايش ضريب امنيت زندگي دختر و پسر بويژه دختران شده است، چرا كه آنان بيشترين آسيب را از طلاق ميبينند. وي در ادامه گفت: به قوه قضائيه پيشنهاد كردهايم كه به سادگي اجازه طلاق به زوجين داده نشود، چرا كه در حال حاضر آستانه تحمل دختران و پسران كم شده است بنابراين بايد به آنان آموزشهاي لازم را بدهيم. مدير كل دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانواده وزارت ورزش و جوانان با بيان اينكه اين پيشنهاد حدود دو هفته پيش در ستاد ملي زن و خانواده مطرح شد، تصريح كرد: همچنين به قوه قضائيه پيشنهاد كردهايم ظرفيتهاي مراكز مشاوره را افزايش دهد تا زوجين در مراكز مشاوره گفت و گو كنند و اگر در جلسات متعدد مشاوره به اين نتيجه رسيديم كه امكان ادامه زندگي وجود ندارد آنان با كمترين آسيب روحي ازهم جدا شوند. وي تاكيد كرد: معمولا با توجه به پيگيري طرفين پرونده ومطالبهاي كه از دادگاهها دارند، در حوزههاي قضايي تلاش در جهت مختومه شدن پرونده است ولي در حوزه طلاق هدف ابقاي پرونده تا حل اصل مساله و تحكيم خانواده است چون با طلاق بحران اجتماعي ايجاد ميشود. اميني در پايان با اشاره به راههاي كاهش احتمال طلاق زوجين، گفت: لازم است همزمان با تحصيل دختران در زمينه چگونگي مواجهه و مقابله با موانع موجود در حوزه تحكيم خانواده به آنان آموزشهاي لازم داده شود.
********************
دوشنبه 3 مهر 1391 ـ 24 سپتامبر 2012
اسماعیل نوریعلاء براستی کیست؟!
بانو «پنج منهای يک»>>>
اجرا در تلويزيون «ندا تی.وی»؛ سپس گذاشته شده بر روی يوتيوب
توضيحاتي که زيرِ اين فيلم در يوتوب نگاشته شده: بانو«پنجِ منهای یک» در این برنامه با ارائۀ اسنادی معتبر در رسانۀ «ندا-تیوی»، پیـشـینه و کارنامۀ سیاسیِ شرمآور ِ اسماعیل نوریعلاء و بستگانش را برملا نموده تا این گرگهای در لباس میش، در عرصۀ نبرد با حکومتِ دست نشاندۀ اسلامی همچنان میدانِ مبارزه را به سـُـخرۀ خویش نگیرند؛ کسانی که بانیِ حکومت اسلامی بودند اگر آبِــرو داشتند بجای وقاحت خجالت پیشه میکردند و اکنون لال در گوشهای به دنبال سوراخ موش.این پروژۀ «ببخشید و فراموش نکنید» را خود گفتید خود باور نمودید؟! که حال اینگونه در پیشگاهِ مردمِ آگاهِ ایران غِـــر میدهید با طنازی! (پيوند به ويدئو)
********************
معرفی ماری در آستین اپوزیسیون
سرهنگ کوروش آریا ـ روابط عمومی جبههء متحد آرتش و ملّت ایران
درود بر وطن سالار و مبارزان راستین جهت آزادی ایران از این جهنم ملایان جانی. راستش چندین مطلب مهم روز داشتم که باید نسبت به ارجهیت و اهمیت و خو است خو دم آنها را ار سا ل نمایم، از قبیل بیانا ت شا هزاده رضا پهلو ی بمنا سبت آ غاز سا ل تحصیلی و بروز و ایجاد شو راها و کمیته ها ی ملی با رهبرا ن ناشناخته که لحظه ای مانند قا رج از زمین سر بر می آو رند، و معرفی ماری در آستین اپو زیسیون به نام اسمائیل نو ری علاء. پس از سنگین و سبک نمودن اخبار و مطالب بالا ، تصمیم گرفتم که دم مار در آ ستین بگیرم و به باتلاقی که تعلق دارد پر ت نمایم. خو اهشمند است به و یدئو کلیپس و پیو ست ها که گذشتهء سیاسی اسمائیل نوری علاء و فعالیت های ایشان در رابطه با پرتاب خمینی از فرانسه به کرهء ماه و فرود آن شیاد بر پشت ملّت ساده لو ح و خوش باور ایران فاش می نماید توجه نمائید و اگر با ما موافق هستید به لیست خود مخصوصاً به رسانه ها ی ایرا نی و برنامه سا زان خا رج از کشو ر از قبیل علیرضا میبودی و تلویزیو ن پارس که بر دوش ملّت سوارند و از ملّت حمایت و تغدیه می شو ند ولی مار در آستین می پرورانند ارسا ل نمائید. آزاد و پاینده باد ایرا ن و به امید پیروزی نور بر تاریکی.
********************
جمعه 31 شهريور 1391 ـ 21 سپتامبر 2012
معجزه ای به نام اعتصاب!
مطلب وارده
فرض را بر این بگذارید که تمامی کارمندان زحمتکش شهرداری از همین امروز به مدت یک ماه دست از کار بکشند و اعتصاب کنند ، چه اتفاقی می افتد ؟ تمامی شهرها را زباله و کثافت بر میدارد و هیچ کس حاضر نمیشود حتی برای خرید مایحتاج روزانه خود پایش را از در خانه بیرون بگذارد ، چه برسد به آنکه ساعتها در آن فضای مسموم و آلوده تنفس کند. يا اگر از همین امروز به مدت یک ماه تمامی پزشکان ، جراحان و پرستاران اعتصاب کنند فاجعه ای انسانی به بار خواهد آمد که حتی تصورش پشت آدمی را به لرزه در می آورد. یا حتی ارتشیان اگر بمدت یکماه مرزها را رها کرده و به خانه هایشان بازگردند، ژا نانوا ها، لوله کش ها، سیم کش ها، کارکنان مخابرات، شرکت نفت، گاز و … چه ها که نمی شود. اما حال به این فکر کنید که اگر آیت الله ها و حجت السلام ها و امام جمعه ها به مدت یکماه که هیچ، یک سال هم کم است، به صورت مادام العمر دست به اعتصاب بزنند... آیا اتفاقی می افتد؟!... آیا آبی از آب تکان می خورد؟! همین که اعلام اعتصاب کنند و دست از سر خلق خدا بردارند آن زمان چقدر دنیا زیبا می شود.... و نفس کشیدن در آن ایران تماشایی خواهد بود. به امید آن روز...
********************
دوشنبه 27 شهريور 1391 ـ 17 سپتامبر 2012
شکست کامل نایاک
(اطلاعیه در مورد رای امروز دادگاه فدرال واشنگتن)
حسن داعی
هموطنان عزیز،
امروز پس از چهار سال و نیم که از شکایت تریتا پارسی و نایاک از من میگذرد، پس از یک مبارزه قانونی طاقت فرسا و پرهزینه، سرانجام رای نهائی صادر شد. من همواره گفته ام که آنها لابی رژیم ایران در آمریکا هستند. آنها نیز در شکایت خود، مرا به دروغ گوئی، وابستگی به محافظه کاران و جنگ طلبان متهم کرده بودند.
قاضی دادگاه با بررسی نوشته ها و اظهارات من، شکایت آنان را بی اساس دانست و کلیه اتهامات وارده به من را مردود دانست. اضافه برآن، نایاک و شخص پارسی را به دلیل پنهانکاری و تقلب در جریان دادگاه و عدم صداقت و ... به پرداخت بخش مهمی از هزینه های وکلای من محکوم نمود.
من در گزارشات بعدی جزئیات رای دادگاه را خدمت هموطنان توضیح خواهم داد ولی از این فرصت استفاده کرده و از همه کسانی که در این چهار سال و نیم از من حمایت کرده اند مجددا سپاسگزاری میکنم و این پیروزی را به همه مردم ایران تبریک میگویم. نایاک و متحدانش در مافیای اقتصادی رژیم و همچنین محافل قدرتمند آمریکائی ، سرمایه گذاری کلانی در حمایت از نایاک نموده و برای پیروزی اش در دادگاه، کیسه های گشادی نیز دوخته بودند که با رای امروز دادگاه، شکست سنگینی متحمل شده اند.
در یک فرصت دیگر، از فشارهائی که نایاک و متحدان آمریکائی اش در این چهار سال و نیم برای خرد کردن و شکستن من و وکلای من کرده بودند سخن خواهم گفت و حامیان پشت پرده این کارزار دروغ را معرفی خواهم کرد.
امیدوارم که این اولین گام برای منزوی کردن شبکه لابی رژیم ایران در آمریکا باشد.
با درود به همه هموطنان و آرزوی سرنگونی رژیم ولایت فقیه
23شهریور 1391 ـ 13 سپتامبر 2012
********************
جمعه 24 شهريور 1391 ـ 14 سپتامبر 2012
رفسنجانی هم خواستار «انتخابات آزاد» شد!
سايت «آفتاب»
رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشكده فنی دانشگاه تهران و برخی دیگر از دانشگاههای كشور، وی در پاسخ به پرسشی پیرامون انتخابات آینده ریاست جمهوری با تأكید مجدد بر مواضع چندی قبل خود گفت: «برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و منطبق بر قانون اساسی میتواند بخش بزرگی از مشكلات كشور را حل و علاوه بر افزایش اعتماد مردم و دوستداران نظام، دشمنان خارجی كشور را در بسیاری از زمینهها خلع سلاح و مأیوس گرداند». وی در پاسخ به سوالی گفت: «شرایط كنونی كشور از لحاظ داخلی و خارجی قطعاً بدتر از دوران پایان دفاع مقدس كه بسیاری از زیربناهای اساسی كشور تخریب شده و كشور با كسری پنجاه درصدی بودجه مواجه بود، نیست و راه برونرفت از این شرایط تنها در سایه تدبیر، عقلانیت و همچنین استفاده از همه ظرفیتهای انسانی و مدیریتی و منابع مالی كشور و به ویژه حفظ و تقویت وحدت و همدلی از یك سو و نیز پرهیز از روزمرگی، پایبندی به صداقت، اعتدال و دوری از افراط و تفریط و جنجالآفرینیهای كاذب از سوی دیگر است». او آزادگی و آزادمنشی دانشگاه و دانشجو را خصلت اساسی آنان خواند و با اشاره به نیاز جامعه و مسوولان به نقدهای این قشر فرهیخته تصریح كرد: «برخوردهای تند و خارج از قانون و قاعدهای كه ممكن است در برخی دانشگاهها با اساتید و دانشجویان صورت گیرد با اعتقادات تشيّع و مكتب اسلام تطابق ندارد و موجب رنجش و بعضاً مهاجرت دانشجویان و فرهیختگان خواهد شد».
********************
چهارشنبه 22 شهريور 1391 ـ 12 سپتامبر 2012
آیا شما هم نیمکت...دارید؟
مطلب وارده
روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛ از او پرسید «تو برای چی اینجا قدم می زنی و از چی نگهبانی میدی؟» سرباز دستپاچه جواب داد «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!» لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید «این سرباز چرا این جاست؟» افسر گفت «قربان افسر قبلی نقشهء قرار گرفتن سربازها سر پست ها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!» مادر لویی، پسرش را صدا زد و گفت «من علت را می دانم، زمانی که تو 3 سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!» آری، هميشه چنين است، علت وجودی تاریخی یک عمل، دلیل و ضرورت انجام آن، تمام می شود ولی عمل ِ فاقد منطق، به صورت یک تکرار بی معنی، شاید به صورت یک عادت و یا سنت، همچنان ادامه می يابد! براستی، آیا شما هم این نیمکت را در رفتار خود، خانواده و جامعه مشاهده می کنید؟
********************
دوشنبه 20 شهريور 1391 ـ 10 سپتامبر 2012
مطلب وارده
طبق ارزيابی ارگان های رژيم اسلامی: «بیشترین تعداد مهاجرین ایرانی، با یک میلیون و 400 هزار نفر جمعیت، مربوط به کشور آمریکاست و، بعد از آن، امارات متحدهء عربی قرار گرفته که 800 هزار ایرانی را دارد. انگلیس و کانادا هر يک با 410 هزار، آلمان با 210 هزار، فرانسه با 155 هزار، و سوئد با 110 هزار ایرانی بیشترین کشورهایی هستند که ایرانیان در آنجا حضور دارند». بنابراين، می توان نتيجه گرفت که، به يمن حکومت اسلامی، و طبق اقرار خود رژيم، قريب سه ميليون و صد هزار ايرانی زندگی در غرب را به ايران ترجيح دادهاند. توجه شود که غير از ايرانيان مقيم امارات متحده عربی (که اينان نيز زندگی سبک غربی دارند) بقيهء مهاجران ايرانی در کشورهای غيراسلامی و سکولار زندگی میکنند.
********************
جمعه 17 شهريور 1391 ـ 7 سپتامبر 2012
خاطرهء جالبی از آیت الله بروجردی
از خاطرات سیاسی صادق طباطبایی
در یکی از روزهای بهار سال 1331که نوجوانی 9 ساله بودم، گروهی از طلبههای جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند تا با آیتالله بروجردی دیدار کنند. طلبهء جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی بود سخنان تندی ایراد میکرد که هیچ چیز از آن در خاطرم نمانده است. بعدها خبردار شدم که نواب و یاران اش قصد دیدار با آیتالله بروجردی را داشتند که ایشان آن ها را نپذیرفته بودند. از پدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیتالله بروجردی، از جمله پدرم، در محضر ایشان بودند، یکی از بزرگان و از مدرسین حوزهء (ظاهراً پدر آیتالله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر) علت این رفتار را از آقای بروجردی سوال کرده و میپرسد چرااین افراد را که خواهان «حکومت اسلامی» هستند، نپذیرفتید؟ ایشان در جواب میگویند: «این آقایان میخواهند شاه را بردارند ولی امثال شما را به جای او بگذارند». شخص دیگری (ظاهراً مرحوم آیتالله کبیر) از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است میپرسد «مگر چه اشکالی دارد؟» آیتالله بروجردی در جواب میگویند: «اشکال بزرگ این امر در این جا است که شاه با اسلحه توپ و تفنگ به جان مردم میافتد، با این اسلحه میشود مقابله کرد ولی اگر شما به جای او نشستید، اسلحهء شما ایمان و عقاید مردم است که به جان مردم میاندازید. با این اسلحه نمیتوان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته میشود».
********************
چهارشنبه 15 شهريور 1391 ـ 5 سپتامبر 2012
ما استاد سکولار نمی خواهيم!
کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با هشدار در مورد وجود "اساتید سکولار" در دانشگاه ها، به انتقاد از وزرای علوم قبل از خود پرداخت و اظهار داشت: "من نشنیدم در این دوران سی و اندی ساله انقلاب، وزیری بگوید که ما استاد سکولار نمیخواهیم." وی با تاکید بر اینکه دانشگاه "جای کف و سوت کشیدن و هو کردن این طرف و آن طرف نیست" گفت: "به نظر من این لاابالیگری سیاسی است نه نشاط سیاسی". به گزارش خبرگزاری فارس، آقای دانشجو امروز دوشنبه 13 شهریور در جمع "اتحادیهء انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل!"، یک تشکل دانشجویی محافظه کار، تاکید کرد: "باید از فتنه 88 درس بگیریم و این بدان معناست که نباید اجازهء ایجاد فضای هیجانی کاذب و غیرمنطقی را به سوء استفاده کنندگان بدهیم." اظهارات جدید کامران دانشجو در آستانه سال جدید تحصیلی عنوان می شود. وی چند ماه پیش نیز گفته بود: "کسانی که در فتنه سال 88 فعال بوده و بعد از اتمام حجت رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تیرماه همان سال، همچنان به فتنه گری ادامه دادند، حق ورود به دانشگاه ها را ندارند." آقای دانشجو، در بخشی دیگر از صحبت های امروز خود با انتقاد از برخی "مسئولان دانشگاه ها" که به گفته وی اجازه "حرف زدن از از امام و انقلاب" را در دانشگاه ها نمیدهند گفت: "آن دسته از مسئولین دانشگاهها که این اجازه را نمیدهند قطعاً یا غافلاند و یا جاهل، چون حفظ نظام به حفظ گفتمان امام و انقلاب وابسته است." وی افزود: "اگر من هم در همان فضای قبلی موضعگیری و حرکت میکردم قطعا اینقدر حمله به ما نمیشد."
********************
دوشنبه 13 شهريور 1391 ـ 3 سپتامبر 2012
یک بام و دو هوا!
فرهاد جعفری
واقعیت این است که آقای عباس امیرانتظام، «دیرینهترین زندانی سیاسی سالهای پس از انقلاب اسلامی»ست که بخش بزرگی از عمر خود را (قریب 25 سال) در زندان نظم حاکم گذرانده و در تمام چندسال گذشته نیز در «حبس خانگی» بهسر برده و میبرد. آنچنانکه اگر بپذیریم «نخستوزیر محبوب آ.خمینی، در 500 روز گذشته در حبس خانگی بهسر برده» و در کیفیت و علت و کارکردِ احتمالی آن برای کلیتِ نظم حاکم هم تردید نکنیم [مثلاً احتمال ندهیم که هدف از این کار «آنگسانسوجی ساختن» از این چهرهی خودیِ «تا همین چندروز پیش، عضو مجمع تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی»ست]؛ آنگاه آقای عباس امیرانتظام «بیش از 12000 روز» است که در «زندان و حبس خانگی» بهسر میبرد! اما چگونه است که هرچه «روزنامهنگار بدون مرز» و «پزشک بدون مرز» و «پرستار بدون مرز» و «تزریقاتی بدون مرز» و «حجامتچی بدون مرز» است؛ بهیکباره «نگران سلامتی نخستوزیر محبوب آ. خمینی» میشوند و بیانیه پشت بیانیه صادر میکنند که «جمهوری اسلامی مسئول جان و سلامتی نخستوزیر محبوب است» اما هیچکدام، نگران سلامتی و جانِ «مظلومترین و دیرینهترین زندانی سیاسی سالهای پس از انقلاب اسلامی» نیستند؟! مگر هردوی آنان «بیمار» نیستند؟! مگر هردوی آنان در «حبس خانگی» بهسر نمیبرند؟! مگر هردوی آنان «محکومانِ یک نظم حکومتی» نیستند؟! مگر آقای امیرانتظام، یکی دو روز قبل از نخستوزیر محبوب آ. خمینی بستری نشدند؟! پس دلیل این «استاندارد دوگانه» چیست؟! پاسخ اين پرسش بسیار روشن است: «عباس امیرانتظام» داخل در «بازی قدرتها» نیست؛ پس بود و نبودش یکیست. پس بیماری و بستریشدنش، هیچکس و هیچ «نهادِ حقوق بشری» یا «نهادِ بدونمرز»ی را نگران نمیکند و برنمیانگیزاند تا به حاکمان جمهوری اسلامی یادآور شود که مسئول جان وی هستند! از این بابت؛ «خدا» را شکرگذار باشیم و از او بخواهیم که همچنان، خودش پشت و پناه آقای «امیرانتظام» باشد.
********************