«کوتاه و گويا»
جمعه 9 تير 1391 ـ 29 ژوئن 2012
گروههای اپوزوسیون پنج دقیقه هم نمیتوانند باهم متحد شوند
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران
سروش جعفری در سايت خودنويس: رامين مهمان پرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلام در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به نشستهای اپوزیسیون در کشورهای غربی گفت که هدف آنها «ساقط کردن این نظام مقدس و برخاسته از آرای مردم» است؛ اما آنها هرگز موفق نخواهند شد چرا که به گفتهی آقای مهمانپرست «اختلافات داخلی گروههای اپوزیسیون به حدی است که بعید به نظر می رسد این افراد و گروهها بتواننددر یک مجموعه پنج دقیقهای دور هم جمع شوند.» این مقام وزارت خارجه البته تاکید کرد که دستگاه دیپلماسی ایران با کشورهایی که اجازهی چنین نشستهایی را بدهد «برخوردخواهد کرد»: وی گفت: «ما اجازه نمی دهیم کشوری که ادعای دوستی و رابطه با ایران دارد فعالیتی علیه منافع ما صورت دهد.» آقای مهمانپرست در پایان هم درخصوص اپوزیسیون گفت که «این گروهها هیچگونه تعصب و عرقی نسبت به سرزمین مادری خود ندارند و تنها برای دستیابی به ثروت و اتصال به کانونهای قدرت به آلت دست معاندان جمهوری اسلامی ایران مبدل شدهاند.»
در رژيم سابق نود در صد مردم ايران در فقر بسر می بردند
سخنان محمود احمدی نژاد در «ریو دو ژانیرو»
تا سی و سال سال قبل دولتی دیكتاتور كه با كودتا و با حمایت دولت آمریكا به ملت ایران تحمیل شده بود، در این كشور حاكمیت داشت و در آن زمان با وجود اینكه جمعیت ایران حدود سی و پنج میلیون نفر بود و روزانه بیش از شش میلیون بشكه نفت تولید میشد، نود درصد مردم ما در فقر بسر میبردند و آن دیكتاتوری مورد حمایت غرب قرار داشت.
********************
دوشنبه 8 خرداد 1391 ـ 28 مه 2012
دمکراسی و جوزدگی
امير رضا اميربختيار
یکی از بزرگترین موانع ما در راه رسیدن به دمکراسی، جوزدگی است. اگر بتوانیم این مشکل را رفع کنیم، اگر نگویم بزرگترین مانع، میتوانم بگویم یکی از بزرگترین گامها را در رفع مشکلات کشور عزیزمان برداشته ایم. در چند روز اخیر، که موزیک " نقی " از " شاهین نجفی " خواننده ای که در چند سال اخیر با موسیقی اعتراضی، خود را بیشتر به جامعه ایرانی شناسانده است، منتشر شد، با موجی از موافقت ها و مخالفت ها در فضای مجازی رو به رو شد. اینگونه مخالفت ها و موافقت ها که بیشتر بر پایه احساسات صورت میگیرد، چند روزی فضا را به خود اختصاص میدهد و پس از چندی بدون هیچ نتیجه ای فضا به حالت عادی باز میگردد تا خوراک جدیدی ایجاد شود و مجدداً جو فضای مجازی را متشنج کند. اینگونه فضاها که یه روز با حرکتی از " گلشیفته فرهانی "، روز دیگر با سفر " محمود احمدی نژاد " به جزایر ایرانی خلیج همیشه پارس و امروز با موزیک " نقی "، " شاهین نجفی " به صورت مکرر افکار عمومی را دست خوش خود قرار میدهد و افراد جامعه را از فضای خردگرایی خارج میکند و به محیطی احساسی سوق میدهد خطرات بسیاری را میتواند از جوانب مختلف به همراه داشته باشد. علاوه بر این که در فضای فوران احساسات هیچ مشکلی را به صورت ریشه ای و منطقی نمیتوان رفع کرد و مشکل پس از چندی بر اساس خستگی ناشی از تکرار مکررات به فراموشی موقت سپرده میشود، خطر سو استفاده سود جویان از جو ایجاد شده بسیار زیاد و حتی طبیعی مینماید. بنابر این از دیدگاه اینجانب، با احترام به عقاید مختلف و حق آزادی بیانی که برای همگان قائل هستم دوری جستن از این فضای متشنج و بازگشت به فضای منطقی را به نفع جنبش دمکراسی خواهی در ایران می دانم.
********************
جمعه 5 خرداد 1391 ـ 25 مه 2012
اقتصاد جادو و جمبل
اکونومیست
دولتها در کشورهای ثروتمند تقریبا طی سه دهه گذشته همواره با کسر بودجه مواجه بوده اند.آدمی مایل است گمان ببرد که برای بحران اقتصادی اروپا راه حلی غیردردناک وجود دارد و مشکل تنها راضی کردن سیاستمداران سرسخت به اعمال آن است. فرانسوا اولاند به هنگام کمپین انتخاباتیاش این ایده را ترویج و تشویق میکرد. او به کرات تاکید کرد که در برابر ریاضت اقتصادی انتخاب او رشد بیشتر است. رای دهندگان یونانی، کشوری که اینک در رکودی به سر می برد که میتواند برای سالها ادامه داشته باشد، مشتاق یک راه حل جایگزین هستند. متاسفانه این ایده مبتنی بر این پیشفرض است که کشورها میتوانند اکنون به شدت خرج کنند، کسر بودجهء عظیمی را تحمل کنند تا جای بخش خصوصی کم فروغ را پر کنند و بعد وقتی بحران اقتصادی رفع شد مخارج را کاهش دهند و کسری بودجه را جبران کنند. نمودار اول اطلاعات تعداد محدودی از کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعهء اروپا (OECD) * از 1978 به این سو را استفاده می کند. نمودار دوم کشورهای بیشتری را در بردارد اما بازه زمانی کوتاهتری را در بر میگیرد. هر دو نمودار اشاره میکنند که دولتها، چه در زمان رونق و چه در زمان بحران، همواره دلیلی برای خرج کردن پولی بیشتر از آنچه دریافت میکنند دارند.
*سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (انگلیسی:Organisation for Economic Co-operation and Development) سازمانی است بینالمللی دارای 34 عضو که اعضای آن متعهد به اصول اقتصاد آزاد و دموکراتیک میباشند. این سازمان در سال 1948 تحت عنوان سازمان همکاری اقتصادی اروپا تاسیس شد. این موسسه تحت مدیریت رابرت مارژولین فرانسوی به منظور اجرای طرح بازسازی کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم که توسط ایالات متحده آمریکا جهت بازسازی اروپا بعد از جنگ و مبارزه با کمونیسم برنامه ریزی شده بود (تحت عنوان برنامه مارشال) تاسیس گشت. در سالهای بعد اعضای غیراروپایی نیز به این سازمان پیوستند و در سال 1961 در اجلاسی با تصویب آییننامه جدید در زمینه توسعه و اقتصاد نام سازمان را نیز به سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه تغییر دادند. مقر این سازمان در شهر پاریس واقع است.
********************
چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391 ـ 16 مه 2012
آیا میدانید آیتالله خامنهای چگونه از نمایشگاه کتاب بازدید میکند؟
سروش جعفری
یکی از حاضران در نمایشگاه کتاب با اشاره به بازدیدهای سالانه آیتالله خامنهای از نمایشگاه بینالمللی کتاب نوشته است که بازدیدهای رهبر جمهوری اسلامی از محلی متفاوت از محل عمومی نمایشگاه کتاب است. همهساله و در طی برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب رسانههای داخلی جمهوری اسلامی با هیاهوی بسیار خبر از بازدیدهای چند ساعته رهبر ایران از این نمایشگاه میدهند. بازدیدهایی که با تبلیغات بسیار در تلویزیون ایران هم نمایش داده میشود و هدف رسانهها هم چیزی جز نشان دادن «فرهنگی و اهل کتاب بودن علی خامنهای» نیست. اما در خصوص این بازدیدهای آقای خامنهای طی روزهای گذشته «م پارسا» در صفحهی مجازی خود نوشت: «هر سال این بازدید صورت میگیرد و هیچ وقت سوال نمیشود که بازدید از کدام غرفهها صورت گرفته و چرا هیچ وقت ناشران و بازدیدکنندگان، رهبر کشور خود را نمیبینند. اگر کمی دقیق باشیم خواهیم دید که در عکسهای منتشر شده سقف نمایشگاه نشاندهنده سولهای جدا از شبستانهای مصلی (محل نمایشگاه بینالمللی) است. اگر کمی به خودمان سختی دهیم و به حیاط شمالی مصلی سری بزنیم با سولهای کاملا محصور مواجه خواهیم شد که محل فیلمبرداری از حضور رهبری است. سوالی که به ذهن میرسد این است که آیا معنی محبوبیت این است؟ اصلا فلسفه بازدید ایشان از نمایشگاه چیست؟ با این نمایشگاه دروغین و کتابها و بازدیدکنندگان ساختگی چه هدفی دنبال میشود؟ روش کدام یک از ائمه اینگونه بوده؟» باید گفت چنین ترفندهایی معمولا کمسابقه است و بجز در موارد معدودی که در کشورهای توسعه نیافته شبیه عراق پیشین و کره شمالی فعلی اتفاق میافتاد؛ در کشورهای دیگر روی نمیدهد. در واقع چنین پدیدهای که محلی موازی را بجای رویداد اصلی برای بازدید یک مقام عالی ایجاد کنند؛ بیش از آنکه برای حفاظت جان آن شخصیت باشد؛ برای تقدس بخشیدن و پرهیز از رویارویی با مخاطب و یا شکار احتمالی یک عکس و ..در نظر میگیرند.>>>
********************
دوشنبه 25 ارديبهشت1391 ـ 14 مه 2012
سام قندچی>>>
بتازگی علاقه ای از سوی دولت اسراييل برای کمک به اپوزيسيون ايران نشان داده شده است. در اين يادداشت هدفم توضيح اين امر است که بنظر اين حقير چگونه اسراييل می تواند به بهترين وجه به اپوزيسيون ايران کمک کند. يکی از معضلات منطقه ای که جمهوری اسلامی از روز نخست تأسيس خود استفاده کرد تا مردم ايران را عليه اپوزيسيون سکولار بسيج کند، مسأله فلسطين بود. آنها تلاش کردند که اختلاف فلسطينيان و اسراييل را بمثابه جنگ اسلام و دشمنان آن نشان دهند و به اينگونه از احساسات مذهبی مردم ايران استفاده کنند تا انديشه سکولار را با تمرکز بر وضعيت مردم فلسطين بعنوان دليل تسليم منافع مسلمانان، مقصر جلوه دهند. همانگونه که 11 سال پيش نوشتم، اسراييل از ديدگاه اينجانب يک دموکراسی است هرچند وضعيت فلسطينان را در آن کشور مشابه موقعيت سياهان در اوائل دموکراسی ايالات متحده آمريکا می بينم که از حقوق کامل شهروندی برخوردار نيستند. معتقدم بهترين کمکی که دولت اسراييل می تواند به اپوزيسيون ايران بکند تغيير رفتار با جمعيت فلسطينی خود بعنوان شهروندان کامل است و از اين طريق، جمهوری اسلامی ايران مشروعيت حمله به اپوزيسيون سکولار بر مبنای چگونگی رفتار اسراييل با فلسطينيان را از دست خواهد داد. آنچه در اينجا می نويسم ممکن است کليشه و پيش پا افتاده بنظر آيد اما واقعاً اين اصل مسأله ای است که دولت اسراييل لازم است بر روی آن تمرکز کند اگر می خواهد که به اپوزيسيون ايران ياری رساند.
********************
جمعه 22 ارديبهشت 1391 ـ 11 مه 2012
چرا از شاهین نجفی حمایت میکنم؟
درویش رنجبر
قضاوت در مورد کار هنری شاهین نجفی که منجر به صدور حکم ارتداد شده سهل و ممتنع است. از نظر من هیچ چیز بجز جان انسان مقدس نیست. حتی بر اساس آموزههای مذهبی هم خدا به انسان جان داده و همو میتواند جان انسان را بگیرد. ما حق نداریم حتا یک قاتل را اعدام کنیم. حبس تمام عمر برای یک قاتل محکوم شده در یک قضاوت عادلانه بهترین مجازات است. به همین ترتیب هیچ چیز دیگری تقدس ندارد. مشکل در جایی رخ مینماید که یک درخت هم تقدس پیدا میکند چه رسد به امام نقی. کار هنری شاهین نجفی از بسیاری جهات قابل تحسین است. اگر قرار باشد امام نقی مقدس باشد چرا نباید مبانی جهانی حقوق بشر (از جمله جان انسان به عنوان یکی از حقوقی که هیچ انسانی حق گرفتن آن را از انسان دیگری ندارد) مقدس باشد؟ چگونه است که بر اساس "تعلیمات" مرجع تقلید صدور فتوای ارتداد از صبح تا شام مبانی حقوق بشر (به عنوان اصل حفظ کرامت انسانی) ارزشهای غربی تلقی شده و به آن حمله میکنند ولی کوچکترین کار هنری در ارتباط با امام نقی توهین به مقدساتٔ؟
طبق برخی آمارها در آمریکا صبح های یکشنبه 190 میلیون امریکائی به کلیسا میروند و دعا میکنند. بیش از چهل درصد امریکائیها معتقد هستند که مسیح در طول عمر خود آنها باز خواهد گشت. در یک چنین جامعهء مذهبی کتابهای زیادی در رد مسیحیت نگاشته میشود بدون آنکه کسی به "توهین به مقدسات" محکوم شود. آیا ما نباید در مقابل چنین خشونتی (صدور حکم ارتداد = قتل) که در مقابل اصل آزادی بیان صادر میشود فریاد بر آوریم و از شاهین نجفی حمایت کنیم؟ چرا روشنفکران ما بجای پسله کاری به صراحت از آزادی بیان سخن نمی گویند؟ مگر شاهین نجفی کاری بجز بهره بردن از حق آزادی بیان کرده است؟ تا کی ما میخواهیم منتظر جا افتادن اصل کرامت انسانی (اومانیزم)، از جمله حق آزادی بیان، در جامعه خود باشیم باشیم؟ چرا روشنفکرانی که در روی کار آوردن خمینی نقش داشتند در دفاع از این اصل انسانی مهر سکوت بر لب زده اند؟ چون فرصت طلبی ایجاب میکند تا در یک جامعه "ملی - مذهبی" هر طرف که باد آمد باد دهند؟
کار هنری شاهین نجفی «خط شکنانه» است. اینکه مثل ستار مستقیم علیه اسلام صحبت شود (در یو تیوب موجود است) نه تأثیری دارد و نه به هیچ حکم ارتدادی منجر میشود، ولی هنگامیکه به زبان هنر به ریشه زده شود یک "آیت الله بزرگ" حکم ارتداد صادر میکند! در همین جاست که ریشهء مخالفت آخوندها را با اشکال مختلف هنر (نقاشی، موسیقی، مجسمه سازی، آواز خوانی، رمان نویسی، نمایشنامه نویسی، تئاتر، سینما، رقص) در می يابيم. مراجع شیعه از دو جهت با هنر مخالف هستند، در درجهء اول با هر چیزی که توجه انسان را از منبر و محراب (محلّی که آنها میتوانند انسانها را گوش به فرمان خود کنند) به سمتی دیگر ببرد مخالف هستند. از سوی دیگر، زبان هنر به مراتب بیش از زبان گفتار ساده میتواند تاثیر گذار باشد. بهرام مشیری بیش از 12 سال است که در تلویزیون علیه اسلام صحبت میکند ولی هیچ حکم ارتدادی دریافت نکرده است. چرا؟ زیرا مشیری از فن (هنر) سخنرانی استفاده میکند. آخوندها در این فن بسیار از مشیری جلوتر هستند. سخنرانی آخوندی به نام حاج آقا دانشمند را در یو تیوب نگاه کنید و با سخنرانی بهرام مشیری مقایسه نمائيد؛ بخوبی میتوان دریافت که چرا، از لحاظ این فن، آخوند دانشمند از بهرام مشیری خیلی جلوتر است.
در این میان یک ویدئو کوتاه هنری، هنری که آخوندها در آن هیچ دستی ندارند، غوغا به پا میکند. شاید لازم باشد نسل جوان ما به این ریزه کاریها در ترفند بازی با واژههای تقدس و مقدس توجه ویژه به خرج دهند تا سیاه چال زمستان 1357 برای آنها تکرار نشود.
********************
دوشنبه 18 ارديبهشت 1391 ـ 7 مه 2012
روزی در همین نزدیکی ها
محمد نوری زاد
روزگار، که بی تابانه چشم به راه فوران خصلت های ناب انسانی ماست، درست در همین نزدیکی ها پای می کوبد. در آن روز، که دور نیز نیست، ما، قدر همدیگر را خواهیم دانست. به روی هم لبخند خواهیم گشود. به آبروی تک تک هم، و به آبروی کشورمان بها خواهیم داد. از جوانان و نسل های آسیب دیده ی خویش پوزش خواهیم خواست. و آنان، بزرگوارانه ما را خواهند بخشود.
فردا، که زیاد دور نیست، مردان و زنان رنجیده و قهرکرده و رفته ی ما، به سرزمین مان بازخواهند گشت. و ما، درمعابرشهر، به یمن ورودشان پایکوبی خواهیم کرد. به شوق تماشای روی گل شان، طاق نصرت خواهیم بست. و دسته گل هایی از غرور، به گردنشان خواهیم انداخت. و التماسشان خواهیم کرد که اگر می توانند، ما را ببخشایند، واگر آتشفشان نفرتشان راهی به بخشایش ندارد، برای فرو نشاندن آن، به صورت ما سیلی بزنند، و به صورت های سیلی خورده ی ما آب دهان بیاندازند. شعله های سرکش نفرتشان که فرو نشست، برفرش قرمز دل های ما پای بگذارند، و مام بی تاب وطن خویش را درآغوش کشند.
در فردایی که زیاد دور نیست، کمونیست های سرزمینمان، کرسی تدریس خواهند داشت. باهم، در بهترین نقطه ی تهران، برای سنی های سرزمین مان، مسجد خواهیم ساخت. رو سری های اجباری را از سر بانوان مان برخواهیم داشت. به حجاب بانوان باحجابمان ، بیش ازپیش احترام خواهیم گذارد. واز مردان و بانوان مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشتی ، بخاطر تلخ نوشی های این سالهای پس از انقلاب، پوزش خواهیم خواست.
فردا که زیاد دور نیست، درقم، و درهرکجا، برای دراویش مان، خانقاههایی مفصل خواهیم ساخت. و پریشان موی و پیاده پای، به هرکجای کشورمان خواهیم رفت، و از بهاییان سرزمین مان، بخاطر سالها آسیب و در بدری و ظلم، دلجویی خواهیم کرد، و درپرداخت خسارت مالی و جانی به هرآن کس که از ما و پدران مان آسیب دیده، شتاب خواهیم کرد.
در همین نزدیکی ها، پیش پای نخبگان و برجستگان مطرود سرزمین خویش برزمین خواهیم نشست. و برای چرخش چرخ نخبگی درسرزمین مان، دست به دامانشان خواهیم شد. و شایستگان آنها را به پذیرش مسئولیت های حساس کشورمان ترغیب خواهیم کرد.
در یک اجتماع شور انگیز و میلیونی، مقصران و خطاکاران خویش را، دست بسته، به پیشگاه مردممان خواهیم آورد تا با آنان، هرآنچه خود صلاح می دانند، همان کنند. و مردمان ما، در آن روز، آنقدر از میوه های درخت فهم تناول کرده اند که میوه ی تلخ ” تقاص” را دور بیاندازند.
در روزی که زیاد دور نیست، آبروی رفته ی ایران و ایرانیان را درهمه جای جهان، ترمیم خواهیم کرد. و به همگان نشان خواهیم داد که ایران و ایرانی، جز به افراختن پرچم پاکی و درستکاری و فهم، به چیزی دیگر چشم ندارند. به همه ی جهانیان نشان خواهیم داد که درنگاه فهم ما، مردمان بی گناه اسراییل، و شیعیان جنوب لبنان، یکسان اند.
در همان روزی که زیاد دور نیست، از قانون عذرخواهیم خواست. و از شرم این که از او در این سالها، مضحکه ای جهانی پرداخته ایم، سربه زیر خواهیم برد، و به او قول خواهیم داد که به حرفش گوش کنیم و به اجرای همه جانبه ی بایدها و نبایدهایش همت ورزیم. به او قول خواهیم داد که سینه اش را با رعایت زشتکاری ها و ویژه خواری خواص، نخواهیم خراشید، و بساط وحیات هزار فامیل را برخواهیم چید.
قدر شهدا و آسیب دیدگان و مدافعان راستین خود را خواهیم دانست، و از باب نمونه، به درخانه ی خالقی پورها (پدر و مادر سه شهید) و به درخانه ی شهید همت و شهید باکری خواهیم رفت و به آنان خواهیم گفت : ما آنقدر فهم داریم که قدردان گوشه ی کوچکی از رنج شمایان باشیم.
برای آبادانی ایران عزیز، جانانه کارخواهیم کرد. تنبلی ها و مصرف فراوان را کنار خواهیم گذارد. و اعتیاد و هرزگی های همه جانبه را درمزبله های دره های دور دفن خواهیم کرد.
دستگاه قضایی خود را با عدل و انصاف و درستی، آشتی خواهیم داد. و اگر مردم بخواهند، عمله های جور را به عملگی در پشت دیوارهای اعتماد مخدوش شده ی مردمانمان، به اردوهای کار اجباری خواهیم فرستاد.
آزادگی از دست رفته را، وفهم را، و انصاف و رشد را، به منبرها و تریبون های مذهبی مان باز خواهیم آورد.
و سرآخر، به سخنان اسلامی که حیثیتش در این سرزمین به تاراج رفته است، گوش خواهیم سپرد. و به او قول خواهیم داد حساب او را با حساب اسلامی که این روزها از دهان بی سوادان و پرخاشگرانی چون جنتی و صدیقی و سید احمد خاتمی و علم الهدی عربده می کشد و نفرت می پراکند، جدا سازیم.
عجب روز مبارکی است آن روز. روزی که خدای خوب ما، درست پا به پای خود ما، برای بارش برکات آن بی تاب است. بی تاب به هم پیوستن فهم ها و عشق ها و درایت های ما. روزی که زیاد دورنیست. روزی که درهمین نزدیکی هاست.
********************
جمعه 15 ارديبهشت 1391 ـ 4 مه 2012
يک حکايت ساده
مطلب ارسالی
موشی در خانه تله موش دید،
به مرغ و گوسفند و گاو خبرداد،
همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد و زن خانه را گزید،
از مرغ برایش سوپ درست کردند،
گوسفند را برای عیادت کنندگان سربریدند،
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
و تمام این مدت موش از سوراخ دیوار می نگریست و می گریست که:
" نگيد به ما ربطی نداره."
********************
جمعه 15 ارديبهشت 1391 ـ 4 مه 2012
دادگاه لاهه رئیس جمهور سابق لیبریا را محکوم کرد
راديو زمانه
دادگاه بينالمللی لاهه در هلند، چارلز تيلور، رئيس جمهور سابق ليبريا را به جرم ارتکاب جنايات جنگی محکوم کرد. به گزارش رويترز، رأی دادگاه لاهه در مورد چارلز تيلور امروز پنجشنبه، هفتم ارديبهشت (بيست و ششم آوريل) صادر شد. اين نخستين باری است که يکی از رئيسان سابق دولت از سوی دادگاه بينالمللی لاهه مجرم شناخته میشود. پيش از اين دادگاه لاهه رسيدگی به جرائم اسلوبودان ميلوشويچ، رئيس جمهور سابق يوگسلاوی را بر عهده داشت، اما ميلوشويچ در سال دو هزار و شش، پيش از آن که حکم نهايی او صادر شود، درگذشت. تيلور شصت و چهار ساله که در سالهای نود و هفت تا دو هزار و سه رئيس جمهور ليبريا بود، بهخاطر ارتکاب يازده مورد جرم از جمله قتل، تجاوز، سربازگيری از ميان کودکان در خلال سلسله جنگهايی که در ليبريا و سيرالئون رخ داده بود، محکوم شد. اين جنگها بيش از پنجاه هزار نفر کشته به جا گذاشتهاست. خواندن اتهامهای تيلور، مدارک و حکم نهايی دادگاه لاهه بيش از دو ساعت به طول انجاميد در حالی که جزئيات حکم هنوز منتشر نشده است. ريچارد لوسيک، که رياست جلسه دادگاه را بر عهده داشت، به هنگام خواندن رأی نهايی دادگاه اظهار داشت: "متهم بهخاطر همياری و معاونت در هر يازده مورد جرم، مجرم شناخته میشود." به گفتهء لوسيک، تيلور در اين زمينه متهم درجه يک محسوب نمیشود. تيلور در تمام طول محاکمه و حتی به هنگام شنيدن رأی دادگاه ظاهر آرام و مطيع خود را حفظ کرده بود. وی در همين حال متهم به رهبری شورشيان "جبهه متحد انقلابی" (آر.يو.اف) سيرا لئون در عملياتی است که به منظور غارت معادن الماس سيرالئون و استفاده از سود فروش اين الماسها در تجارت اسلحه صورت گرفته بود. تيلور تمام اين اتهامها را رد کرد. او اصرار داشت که تلاش او در جهت بازگرداندن صلح به منطقه بود و اين محاکمه را توطئه سياسی کشورهای غربی عليه خودش بهشمار آورد. وی در دوران حکومت خود با محدود کردن آزادیهای فردی به سرکوب همه مخالفان پرداخت و تا سال نود و پنج ميلادی صد و پنجاه هزار نفر از مخالفانش را کشت. وی در ماه اوت دو هزار و سه از قدرت کنار کشيد و به نيجريه پناه برد و سه سال بعد در بيست و نهم مارس دو هزار و شش در اين کشور دستگير و به سيرالئون تحويل داده شد. دادگاه لاهه محاکمه وی را از چهارم ژوئن سال دو هزار و هفت آغاز کرده بود.
********************