خانه  |   آرشيو

ماه اکتبر 2011

 

آرشيو «کوتاه و گويا»

 

********************

چهارشنبه 4 آبان 1390 ـ  26 اکتبر 2011

دنياي غرب تشنه اقتصاد صحيح اسلامي است

آیت‌الله جوادي ‌آملي

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه قم، آيت الله العظمي عبدالله جوادي آملي، صبح پنج‌شنبه در همايش حوزويان در سالن همايش‌هاي دارالشفاء قم با بيان اين مطلب تصريح كرد: مهم‌ترين رسالت ما اين است كه حوزه را از هر نظر حفظ و از گزند آسيب و اختلاف حفظ كنيم... مهم‌ترين رسالت حوزه هم اين است كه نظام را حفظ كند و حفظ نظام با قداست حوزه حفظ مي‌شود و با گفتار و نصيحت حفظ نخواهد شد... الان خاورميانه تشنه است و بين مرگ و حيات به سر مي‌برد و همسايه شمالي ما با صراحت مردم اين كشور را به سمت لاييك دعوت مي‌كند؛ اگر اين كشورها به سمت اسلامي شدن بروند جبهه دين تقويت مي‌شود و گرنه تنها خواهيم ماند... حافظان علمي نظام و در راس آن حوزه بايد دو عنصر محوري يعني اعتقادات و اقتصاد صحيح اسلامي را ترويج و تبيين كنند... اگر حوزه اعتقاد صحيح اسلامي را عرضه كند و با مسوولان ديپلماسي كشور ارتباط تنگاتنگ داشته باشد مي‌تواند در منطقه اثرگذار باشد... دعوت مردم غرب به اسلام از طريق اعتقاد كار آساني نيست اما اكنون اين مردم تشنه اقتصاد سالم هستند و اگر حوزه چنين اقتصادي را ارايه كند، خواهند پذيرفت... نظام اسلامي بايد حرف اقتصادي زنده داشته باشد تا كساني كه در آمريكا در پارك‌ها مي‌خوابند اگر موفق به پيروزي در قيام شدند آن را بپذيرند... خاورميانه را چون رگه‌هاي اسلامي در آن است مي‌توان با اعتقاد رهبري كرد اما رهبري غرب با ارائه اقتصاد سالم امكانپذير است..... قرآن مي‌فرمايد سرمايه نيابد در دست عده‌اي جمع شود چيزي كه امروز در نظام سرمايه‌سالار غربي ايجاد شده است... هم‌چنين قرآن با زندگي قسطي و بدهكار نيز مخالف است و بايد اقتصاد پويا داشته باشيم و مردم كريمانه نياز اقتصادي خود را برآورده كنند... بسياري از فروپاشي اين بانك‌ها ناشي از رباخواري است، رباخوار ممكن است چند روزي وضع خوبي داشته باشد اما در نهايت رو به محاق مي‌رود... خداوند احسان و گذشت را در كنار عدل آفريد؛ اگرعدل تنها كارساز بود اين همه پرونده در دادگستري نداشتيم؛ جامعه را با اخلاق مي‌توان اداره كرد و عدل تنها نمي‌تواند جامعه را اداره كند.

 

********************

دوشنبه 2 آبان 1390 ـ  24 اکتبر 2011

جبهه تازه ای برای مبارزه با شادی و هنر جوانان ایرانی:

ایلنا: درس خارج فقه موسیقی برای اولین بار در قم تدریس می‌شود

مدیر مدرسه اسلامی هنر قم، با بیان اینکه نظر همه فقها این نیست که همه ابزارآلات موسیقی حرام است، گفت: در سال تحصیلی جاری برای اولین بار درس خارج فقه موسیقی در مدرسه اسلامی هنر قم برگزار می‌شود. محمد حسین نواب مدیر مدرسه اسلامی هنر با بیان اینکه حرمت کامل موسیقی تفکری عوامانه است و نظر همه فقها نیست، اظهار داشت: حرمت موسیقی چیز واحدی در نزد علما نیست، چرا که آلات موسیقی تفاوت‌هایی با هم دارند. وی گفت: کلاس خارج فقه موسیقی در مدرسه اسلامی هنر با حضور حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس سیدحسینی کریمی برای اولین بار در قم برگزار خواهد شد. مدیر مدرسه اسلامی هنر در بیان چگونگی تصمیم گیری مدرسه اسلامی هنر برای برگزاری کلاس درس خارج فقه موسیقی، گفت: به طور کلی دروس خارج فقه مربوط به هنرهای مختلف از سال گذشته در مدرسه اسلامی هنر برگزار می‌شود، کما اینکه سال گذشته هم کلاس خارج فقه مجسمه سازی در این مدرسه برگزار شد، در این کلاس ها بحث‌های فقهی مرتبط با موسیقی مطرح خواهد شد و اولین بحث آن که در آینده نزدیک در کلاس‌ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت بحث «غنا در اسلام» است. مدیر مدرسه اسلامی هنر در پاسخ به این سؤال که آیا مدرسه اسلامی هنر زیر نظر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه است، گفت: نه؛ این مدرسه زیر نظر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه نیست، بلکه مدرسه‌ای غیر انتفاعی است که از طریق آزمون سراسری سازمان سنجش پذیرش دارد و البته طلابی هم در آن برخی دروس را می‌گذرانند. وی در پایان گفت: در مدرسه اسلامی هنر مسائل نظری هنر و رابطه دین با هنر را بررسی و روی موضوعات فلسفه هنر، حکمت هنر و... هم بحث می‌شود.

********************

جمعه 22 مهر 1390 ـ  14 اکتبر 2011

انگشت صمد آقا در چشم کیهان!

مجتبا یوسفی‌پور

در برنامه مجله تئا‌تر که از شبکه چهار پخش می‌شود، در گزارشی از جشن انجمن منتقدان اشاره‌ای به نام پرویز صیاد می‌شود. این اشاره کوچک بلافاصله خشم هیأت تحریریه آن یکی رسانه ملی یعنی روزنامه کیهان را برمی‌انگیزد و فردایش در روزنامهء کیهان مطلبی علیه این ماجرا چاپ می‌شود که در آن به روال رایج و زبان خاص اهالی این روزنامه از پرویز صیاد به عنوان "بازیگر فاسد فیلمفارسی‌های مبتذل دوران طاغوت" نام برده می‌شود.

خشم کیهان و سردبیر این رسانه ملی، ترس را به دل مدیران شبکه چهارِ آن یکی رسانه ملی می‌اندازد و به دنبال آن رحمان سیفی‌آزاد مدیر گروه هنر و نمایش این شبکه طی تماسی با روزنامه کیهان اعلام می‌دارد: "شخصاً از اتفاقی [که پیش آمده] متأسفم و به دلیل طرح نام فردی بی‌بهره از هنر و کاملاً منفور در قالب یک برنامه جدی هنری، از مخاطبان فهیم رسانه ملی عذرخواهی می‌کنم."

حال می‌ماند چند نکته:

اول اینکه نام بردن از فردی "کاملاً منفور و بی‌هنر" قاعدتاً نباید چنین خشم برخی را برانگیزد. دوم اینکه به جز روزنامه کیهان چه کسی از این اتفاق ناراحت شده است و این مدیر محترم شبکه چهار، براستی از چه کسی معذرت‌خواهی کرده است؟ از سردبیر کیهان یا بیننده‌های فرضی؟ سوم اینکه، اگر پرویز صیاد بی‌هنر است و منفور، می‌شود حضرات یکی دو نمونه از هنرمندان محبوبشان را معرفی کنند؟ لابد مسعود ده‌نمکی و اخراجی‌هایش؟

پرویز صیاد خوب یا بد، هنوز بعد از سال‌ها مردم شخصیت‌های آفریده شده توسط او را به یاد می‌آورند و صمدآقایش همچنان محبوب و آشنای ایرانیان است و اگر همین امروز بار دیگر فیلمی از او بر پرده سینماهای ایران به نمایش درآید، بعید نیست که رکوردهای فروش را جابجا کند، آن هم بی‌نیاز از بلیط‌های نیم‌بها و تماشاگران دولتی و اداری و دستوری. آیا حضرات در ۳۲ سال گذشته توانسته‌اند نمونه‌ای معرفی کنند که نه بر‌تر، دست‌کم برابر با او باشد؟ یا اینکه شاید مشکل از جای دیگری است. آیا واقعاً مشکل از کار‌ها و آثار پیش از انقلاب پرویز صیاد است؟ اگر اینگونه است، کم نیستند بازیگران و چهره‌های شاخص فیلمفارسی‌های پیش از انقلاب که بعد از انقلاب بازیگر نقش‌های حاجی و سید شدند و مشکلی هم به وجود نیامد. با مروری بر کارهای پیش از انقلاب پرویز صیاد، نقش او در تولید برخی از آثار ماندگار سینمای ایران انکارناپذیر است؛ آثاری چون "طبیعت بیجان"، "حسن کچل"، "ستارخان" و "اسرار گنج دره جنی". علاوه بر اینها فعالیت‌های مستمر او در عرصه تئاتر نیز بر جایگاه هنری او بسیار می‌افزاید. پس مشکل نمی‌تواند از بی‌هنری و یا فعالیت‌های پیش از انقلاب او باشد. شاید ناسزاگویی‌های کیهان به پرویز صیاد دلیل دیگری داشته باشد: اگر یادتان باشد، بعد از انقلاب، صمد‌ آقا زبان‌درازی کرد و انگشت معروفش را به هر چشم و چالی فروبرد. این است که هنوز با آوردن نام او، داغ بعضی‌ها تازه می‌شود و فریادشان گوش بندگان خدا را کر می‌کند.

http://radiozamaneh.com/culture/silver-screen/2011/10/11/7488

********************

دوشنبه 18 مهر 1390 ـ  10 اکتبر 2011

نامردی تیم ملی فوتبال ایران

از نظر حسين شريعتمداری

تیم ملی فوتبال ایران در یک بازی دوستانه در شامگاه روز چهارشنبه سيزده مهر با نتیجه هفت بر صفر تیم فلسطین را شکست داد. روزنامه کیهان از ذوق زدگی محافل ورزشی ایران از پیروزی پرگل تیم ملی فوتبال این کشور بر تیم فلسطین ابراز تاسف کرد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشته است:"شما همه آنچه در توان داشتید را برای شکست تیمی که به نمایندگی از مردم فلسطین میهمان شما شده بود به کار گرفتید و در پی این پیروزی به وجد آمده و آن را جشنواره گل نامیدید." به عقیده آقای شریعتمداری "پیروزی بر تیمی که مردمش تحت فشار صهیونیستها هستند و از کمترین امکانات هم محروم هستند اهمیت چندانی ندارد چه برسد که محافل ورزشی از آن با نام جشنواره گل یاد کنند." در ادامه این نوشته آمده است: "اگر تیم ملی ایران نمی خواست آداب پهلوانی پوریای ولی را به طور کامل دنبال کند و به شکست مصلحت اندیشانه تن دهد لااقل می توانست در پی نتیجه مساوی باشد و یا به حداقل گل بسنده کند."

********************

جمعه 15 مهر 1390 ـ  7 اکتبر 2011

این پسر بچه مدیریت جهان را به چالش کشیده است

ایشان همان مدیر عامل فراری بانک ملی، جناب آقای خاوری هستند که الان در کانادا و در ویلای شخصی‌شان دراز کشیده‌اند و به ریش من و شما می‌خندند. ایشان آقایان بقایی، رحیمی و مشایی... هستند که در قوه قضائیه پرونده فساد مالی دارند و همزمان به سفر استانی نیویورک هم می‌روند. این بچه که ظاهراً به خاطر دزدیدن اجباری یک آدامس، در کنار تبهکاران دستبند خورده است تا تبهکاران واقعی که میلیاردها اختلاس کرده اند و بدتر از آن رای، شعور و سرنوشت یک ملت را به تاراج برده اند، ریاکارانه سفرهء سادگی پهن کنند و به درک من و تو و فریبی که یک ملت را می دهند، بخندند. دستبند دست این کودک و چشمبند چشمان کوچکش نيز ، نماد اقتدار نیروی انتظامی و قوه قضائیه ماست!

********************

چهارشنبه 13 مهر 1390 ـ  5 اکتبر 2011

ملاقات های پنهان اردشیر امیرارجمند با مقامات آمریکائی

حسن داعی

طبق گزارشات موثقی که در حاشیه دادگاه فدرال در اختیارم قرار گرفته اند، در ماه ژوئن امسال، اردشیر امیر ارجمند بهمراه تریتا پارسی با برخی از مقامات آمریکائی در واشنگتن ملاقات کرده است. در این دیدار ها، امیرارجمند خود را بعنوان سخنگوی جنبش سبز مردم ایران معرفی کرده و ضمن مخالفت با تحریم، از حرکت اصلاح طلبانه در چهارچوب نظام دفاع نموده است این گزارشات نشان میدهد که علیرغم تلاش فراوان پارسی و امیرارجمند برای دیدار با مقامات بالای آمریکا، آنها موفق به اینکار نشده و سرانجام با چند مسئول سطح پائین ملاقات کرده اند. بخش قابل توجهی از دولتمردان آمریکا، جنبش سبز با تعبیر اصلاح طلبانه را پایان یافته تلقی میکنند و از اینرو، امیر ارجمند و دیگر رهبران خیالی سبز را بی اعتبار و بدون پشتوانه سیاسی و اجتماعی میدانند. به همین دلیل ملاقات با آنها یا سرمایه گذاری روی آنان را بی فایده میدانند. تا آنجا که به مردم ایران مربوط میشود، اردشیر امیرارجمند و همکاران وی، وظیفه دارند تا همه ملاقات ها و بده بستان هایشان با همه مقامات خارجی را بطور کامل و بدون لاپوشانی به اطلاع همگان برسانند. این حق مسلم مردم ایران است تا از تصمیم گیریهای پشت پرده ایکه مستقمیا روی سرنوشت آنها و کشورمان تأثیر میگذارد به تمام و کمال باخبر شوند. در جریان سفر ماه ژوئن امیر ارجمند به واشنگتن، تریتا پارسی وی را بعنوان سخنگوی جنبش و خودش را در جایگاه رابط و دوست جنبش، برای مسئولان وزارت خارجه و نمایندگان کنگره خرج کرده است. جالب اینجاست که برطبق اسناد دادگاه فدرال، تا قبل از شروع جنبش سبز، تریتا پارسی برای ملاقات بین مقامات آمریکائی با مجتبی هاشمی ثمره، رحیم مشائی و دیگر نمایندگان احمدی نژاد فعالیت میکرد و اکنون همان اهداف را با دوره گردانی اردشیر امیرارجمند دنبال میکند. (29 سپتامبر 2011)

********************