بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 29 خرداد ماه 1392 ـ  19 ماه ژوئن 2013

آيا پروژه تحريم انتخابات شكست خورد؟

بزرگمهر

http://bozorgmehr-persian5.blogspot.com

پيروزي حسن روحاني در يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران موجب گرديد تا بسياري از اصلاح طلبان با قاطعيت اين انتخابات را نشانهء محبوبيت خود در ميان مردم ايران و پيروزي گفتمان اصلاحات درون نظام در تقابل با گفتمان انحلال ‌طلبي (يا براندازي) بدانند. اصلاح طلبان حكومتي براي تحميل اين ادعاي خود به افكار عمومي، از حمايت همه جانبه و گسترده برخي از رسانه هاي خارج از كشور (به ويژه بي.بي.سي فارسي)، اصلاح‌طلبان خارج ‌نشين (از اكبر گنجي و موسوي خوئيني بگيريد تا فاطمه حقيقت‌جو و ابراهيم نبوي و...) و همچنين اپوزيسيون مماشات (گروهي كه در حرف و شعار خود را اپوزيسيون و مخالف جمهوري اسلامي مي نامند، اما در عمل مدافع تداوم حيات جمهوري اسلامي با استدلال اصلاحات تدريجي و درازمدت در چارچوب نظام هستند. گمان مي كنم نخستين بار اين اصطلاح را آقاي حسن داعي در تبين ماهيت اين جريان به كار برد) برخوردار بودند.

يكي از پيامدهاي پيروزي حسن روحاني در اين انتخابات، تكرار ادعاي كهنهء اصلاح طلبان پيرامون ميزان مشروعيت و پايگاه مردمي اپوزيسيون برانداز در ميان مردم داخل كشور بود. چرا كه هم اصلاح طلبان و هم بازوهاي رسانه اي آنان، نظير بي.بي.سي و صداي امريكا، كه به جهت منافع مشترك خود، همسو و هم راستا با مواضع يكديگر به انعكاس و تحليل وقايع ايران مي پردازند، نتيجه انتخابات را شكستي براي اپوزيسيون انحلال طلب و تحريم كنندگان انتخابات جمهوري اسلامي دانسته و ادعا كردند حضور گسترده مردم در اين انتخابات، نشانه عدم اقبال آنان به گروه هاي اپوزيسيون خارج از كشور و به عبارت بهتر، مخالفان كليت و تماميت نظام جمهوري اسلامي است. اين تبليغات تا جايي پيش رفت كه حتي هاشمي رفسنجاني، در اظهار نظري ديوانه وار، حكومت جمهوري اسلامي را بزرگترين دموكراسي جهان ناميد!...

اما آيا پروژهء تحريم انتخابات شكست خورد؟

آيا همان طور كه نظام جمهوري اسلامي و هواخواهانش ادعا مي كنند، حضور مردم در اين انتخابات گسترده و پرشور بود؟

آيا همهء كساني كه در اين انتخابات شركت كردند، الزاماً طرفدار جمهوري اسلامي يا حتي طرفدار اصلاحات در چارچوب نظام بودند؟

پاسخ نگارنده به همه اين پرسش ها "نه" است!

پروژه تحريم انتخابات شكست نخورد. اما در مواجهه با تغيير تاكتيك هاي زيركانه رژيم تا حدودي كم اثر شد. اگر تحريم‌كنندگان انتخابات جمهوري اسلامي، با درايت بيشتري عمل مي كردند، يقيناً در آخرين روزهاي منتهي به انتخابات، نظر بسياري از مردم كه ميان راي دادن يا ندادن، مردد بودند به سود اصلاح طلبان و استراتژي هميشگي انتخاب ميان "بد و بدتر" آنان تغيير نمي كرد.

متاسفانه اپوزيسيون در چنين شرايطي همواره اسير يك نوع انفعال عجيب و غيرقابل توجيه مي گردد و به جاي ارايه راهكارها و برنامه هاي جايگزين براي مردم درون ايران، و پاسخ به پرسش هاي اساسي نظير "چرا در ساختار جمهوري اسلامي انتخابات منجر به هيچ نوع تغيير و اصلاحاتي نخواهد شد؟" يا "چرا ميزان اختيارات رييس جمهور پاسخگوي مطالبات و خواسته هاي مردم نيست؟" و پرسش هاي مشابه ديگري كه در مقابل تبليغات گسترده نظام براي كشاندن مردم به پاي صندوق هاي راي، مي بايست دهها و صدها بار تكرار و پاسخ داده شود، به بيان چند جمله كليشه اي نظير "اصلاحات ديگر مرده است" ، "جمهوري اسلامي قابل اصلاح نيست" يا "رييس جمهور را از الان خودشان انتخاب كرده اند" و نظير اينها اكتفا مي كند.

به دليل همين سردرگمي و بي برنامگي است كه همواره جمهوري اسلامي موفق مي شود در دقيقه 90 بخش قابل توجهي از مردم را كه ميان مشاركت يا تحريم دو دل مانده اند، به پاي صندوق ها بكشاند.

اما با وجود همه اين ضعف هاي اپوزيسيون، باز هم شاهد بوديم كه در انتخابات روز 24 خردادماه، بخش قابل توجهي از جامعه انتخابات فرمايشي جمهوري اسلامي را تحريم كرد و به نظام "نه" گفت.

وزارت كشور دولت احمدي نژاد، تعداد واجدين شرايط شركت در انتخابات را 50 ميليون و 483 هزار و 192 نفر اعلام كرد. حال آنكه با استناد به آمار و شواهد فراوان، و به اذعان برخي از سايت ها و روزنامه هاي داخل ايران، تعداد واجدين شرايط بالغ بر 55 ميليون نفر بوده است.

يك هفته مانده به انتخابات، روزنامه بهار با اشاره به جداول سرشماري سال 90 و آمار سازمان ثبت احوال، ميزان واجدين شرايط شركت در انتخابات را بالغ بر 55 ميليون نفر دانسته بود. ضمن آنكه در سرشماري نفوس و مسكن، جمعيت ايرانيان خارج از كشور نيز وجود نداشته است. ن.ك به لينك زير: 

پنج ‌ميليون رای‌دهنده در آمار وزارت کشور گم شده‌اند (نقل از راديو فردا)

چه آمار رسمي وزارت كشور از تعداد واجدين شرايط شركت در انتخابات (50 ميليون نفر) را بپذيريم و چه آمار واقعي كه حكايت از حدود 55 تا 56 ميليون نفر دارند، در هر صورت مي توان نتيجه گرفت كه حدود 14 تا 20 ميليون نفر در اين انتخابات شركت نكرده اند.

با توجه به گستردگي توزيع صندوق هاي راي در اقصي نقاط كشور، از بيمارستان ها و زندان ها و سربازخانه ها گرفته تا دورافتاده ترين شهرها و روستاهاي ايران، امكان حضور همه مردم (در صورت تمايل) در انتخابات وجود داشته است و استدلال هايي نظير عدم دسترسي به حوزه هاي راي گيري يا شلوغي حوزه ها و... منطقي و قابل قبول نيست. با استناد به اين آمار و ارقام مي توان نتيجه گرفت كه دست كم به ميزان آراي برنده قاطع اين انتخابات (حسن روحاني با حدود 18 ميليون و 600 هزار راي) در داخل كشور تحريم كننده وجود داشته است. البته در صورتي كه لفظ "تحريم كننده" را براي همه كساني كه در انتخابات شركت نكردند بپذيريم.

از سوي ديگر، نكته بسيار مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه همه شركت كنندگان در انتخابات، الزاما موافق جمهوري اسلامي يا حتي هوادار اصلاح طلبان نبوده اند. چه بسيار افرادي كه با وجود مخالفت با نظام، استراتژي خود را بر شركت در انتخابات و راي دادن گذاردند و انتخاب ميان بد و بدتر. اينكه ما اين استراتژي را درست مي دانيم يا خير موضوع بحث نيست. موضوع بحث ما نيت و هدف شركت كنندگان در انتخابات است كه به قول بسياري نه از حب علي، بلكه از بغض معاويه به پاي صندوق ها رفتند. راي بسياري از آن 36 ميليون نفر يا بهتر بگوييم راي بسياري از آن 18 ميليون نفري كه به حسن روحاني راي دادند، در واقع راي آري به اصلاح طلبان نبود؛ بلكه راي منفي به سياست هاي خامنه اي و مذاكره كننده هسته اي او يعني سعيد جليلي بود.

نظام جمهوري اسلامي نمي تواند ادعا كند همه آن 36 ميليون نفري كه در انتخابات شركت كردند به جمهوري اسلامي وفادارند و هوادار اين رژيم هستند، اما ما مي توانيم ادعا كنيم اكثريت قابل ملاحظه اي از كساني كه در انتخابات شركت نكردند (14 تا 20 ميليون نفر) مخالف كليت نظام جمهوري اسلامي و جناح هاي مختلف‌اش هستند. هر چند باز هم بايد تاكيد كنم كه اين آمار در صورت ارايه يك برنامه صحيح تر و تبليغات بهتر از سوي اپوزيسيون انحلال‌طلب، مي توانست به مراتب بالاتر از اين باشد.

و حرف آخر نگارنده، خطاب به اصلاح طلبان حكومتي است:

طبيعي است با ايجاد محدوديت هاي گسترده و فضاي بسته سياسي داخل ايران كه خود شما در طول اين 34 سال در شكل گيري و تداوم اش نقشي اساسي ايفا نموده ايد، بخشي از جامعه ناچار است همواره انتخابي بين "بد و بدتر" يا "چاله و چاه" داشته باشد. از قديم گفته‌اند "در شهر كوران، يك چشم پادشاه است" ! حكايت آقاي روحاني و رقباي انتخاباتي اش هم كمابيش مصداق همين ضرب المثل قديمي است و هر كس اين واقعيت را نپذيرد خود را فريفته است. يقينا در يك انتخابات آزاد و با حضور همه عقايد و سلايق سياسي، بدون فيلترينگ و نظارت استصوابي، راي حسن روحاني 18 ميليون نمي شد! و چه بسا در آن شرايط اصلا فردي با سابقه حسن روحاني جرات شركت در انتخابات را به خود نمي داد!

پس اي دوستان اصلاح طلب! بهتر است به جاي بهره برداري هاي حزبي و جناحي از راي مردم، به دنبال برآورده ساختن مطالبات آنان باشيد. به جاي آنكه اين انتخابات را نشانه اقبال مردم به اصلاح طلبان بدانيد، نشانه اي براي خواست مردم به برون‌رفت از شرايط بحراني كنوني و نياز جامعه ايران به اصلاحات واقعي (نه ساختگي) قلمداد كنيد. اميد است كه اين بار از فرصت بدست آمده استفاده كنيد. چهار سال زمان براي ايجاد تغيير را مغتنم بشماريد و دوباره با احساسات مردم بازي نكنيد و تزريق كننده يأس و نااميدي در بطن جامعه نباشيد.

هر چند نگارنده احتمال وقوع هرگونه اصلاحات و تحولي را در شرايط كنوني ضعيف و خارج از توان يا خواست اصلاح‌طلبان حكومتي مي بينم.

پاينده ايران

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه