بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 17 خرداد ماه 1392 ـ  7 ماه ژوئن 2013

مهدی خزعلی، 140 روز اعتصاب غذا، و یک حدیث موثق

شهرام فریدونی

دیر زمانی است که برادران و خواهران اسلام پناه، با ادعا های محیرالعقول، می خواهند از خود و یا فرد مورد نظر خود شهید و یا قهرمان بسازند. از دید راقم، کلیهء این ادعا ها (از زندان های مجهز به موبایل و اینترنت تاجزاده ها و امثال او گرفته، تا  شلاق خوردن های «نمادین» فلان خانم محجبه، تا اعتصاب غذا های جلوی دوربین، و مانفیست نویسی های از توی انفرادی، تا ادعای  140 روز اعتصاب غذای مهدی خزعلی، همه و همه چیزی نیست مگر پروژهء «تحمیق عوام و تداوم نظام». البته انصاف را هم نگاه دارم و این را هم اضافه کنم که من، در این نوشتهء خود، بهیچ وجه قصد آن را ندارم که  بگویم که همه کارمندان دیروز و امروز ج.ا ( جمهوری اراذل و اوباش)، نعوذ بالله دروغ می گویند و باید چهار چشمی مراقب شان بود. بهمین خاطر هم مورد آقای مهدی خزعلی را مطرح می کنم تا بدانید که خود من هم، به همهء این «فعالیت ها»، به چشم  سیرک و تئاتر مسخره برای یک مشت ساده لوح نگاه نمی کنم.

چند روز پیش خبر رسید که  «اعتصاب غذای» آقای مهدی خزعلی هم بعد از 140 روز تمام شد. دست بر قضا اعتصاب غذای  ایشان با اردنگی شورای نگهبان به اکبر هاشمی رفسنجانی هم مصادف شد.  اتفاقی که شاید اشتهای مهدی عزیز ما را سر جایش آورد.  این خبراما من را یاد یک خاطره کاملا واقعی از زمان طفولیتم انداخت. خاطره ای که من، در مقام یک شخص مومن و متعهد، شرعا نمیتوانم آن را  با شما در میان نگذارم. حدیث معتبری که خود من با دو گوش خودم شاهد وقوعش بودم. حدیثی که برای اطمینان خاطر خواننده عزیز از بابت صحت اش، حاضرم که به تمام مقدسات این دین مقدس و البته بسیار پر منفعت قسم بخورم و شما را مطمئن کنم  که به تأسی از مرحوم علامه باقر مجلسی (ره)،  در ذکر صادقانه اش ذره ای فرو گذاری نکنم و ویرگولی جا نیاندازم.

 

و اما حدیث موثق

«هفت ساله بودم که روزی بعد از نماز شب و هفت هفته روزه بدون سحری و افطاری، گرسنگی بقدری بمن فشار آورد که بعد از هفتاد و هفتمین سجده، جهان  در پیش چشمم تار شد و سرم بدوران افتاد و از خود بیخود شدم. چشمانم را که باز کردم،  خودم را در محضر حضرتشان (ع) یافتم که بر منبری از چوب آبنوس و ان بر نشسته بودند و مشکلات علمی و عرفانی اصحاب را حل میکردند.  همین که حضرتشان (ع) من را دیدند، با دست به من اشاره کردند که جلو بروم و در کنارایشان بنشینم و هر سوالی که دارم بپرسم و چیز یاد بگیرم. منهم از آنجایی که مشغول روزه داری بودم و مسائل پیرامون گرسنگی برایم جالب بود پرسیدم که این داستان اعتصاب غذا چیست و چگونه کار میکند؟ چگونه است که من  تنها بعد از هفت هفته غذا نخوردن سرگیجه گرفته ام نماز شبم را هم نمیتوانم بجا بیاورم، اما مومنین حقیقی، عین ...مانیفیست هم در میکنند و ککشان هم نمیگزد. هنوز سوال من تمام نشده بود که ﺑﻪ ﺣﻮل و ﻗﻮه اﻟﻬﯽ گنجشکی از پنجره وارد شد و مستقیم روی شانه راست حضرتشان نشست و نوک خود را در گوش چپ حضرتشان (ع) کرد و چیزی در گوش او گفت، طوری که حضرتشان از خنده بر روی زمین افتادند و بمدت نیم ساعت دل مبارکشان را گرفته بودند و میخندیدند. خنده مبارکشان که تمام شد، اصحاب که تعجب کرده بودند از حضرتشان (ع) پرسیدند که داستان از چه قرار است و گنجشک چه گفته بود که اینچنین موجب خنده حضرتشان (ع) را فراهم کرده بود.  حضرتشان (ع) چون این بدیدند فرمودند که بگذارید داستان را از خود گنجشک بپرسیم. لذا رو به  گنجشک کردند و از او پرسیدند که "ای گنجشک، تو که نظریه منار و ک..نت زبانزد همه عالم و آدم است، بگو تا امت نادان من بداند که نظرت در خصوص اعتصاب غذای 140 روزه اصحاب ما چیست؟" سبحان ا... که گنجشک که در آن زمان 17 همسر دائم و 32 صیغه و چهل و پنج جوجه و دو تا تخم داشت، نوک به سخن بگشود و گفت "همهء زنها و  جوجه ها و هر دوتا تخم هایم بفدایت! من که گنجشکم، اما اصحاب شما که همگی ماشالله ماشالله از اشرف مخلوقات هستند و الحمد لله رب العالمين به اینترنت هم دسترسی دارند، بروند و خودشان سرچ کنند و ببینید که رکورد این داستان اعتصاب غذا و غذا نخوردن، نشانه ها و عواقبش چیست و اصولاً یک انسان چقدر میتواند غذا نخورد که هیچ،  راه براه مانفیست و بیانیه هم در بکند". گنجشک این بگفت و خواست که پرواز کند که  یکی از اصحاب، جامه خویش درید و  نعره بر کشید  که "ای پرندهء بهشتی و ای فرستاده پروردگار، ما را در این نادانی و حماقتمان بخودمان وا مگذار!  به کجای اینترنت برویم؟ در اینترنت چه را سرچ کنیم؟" که گنجشک، همانطور که  پرواز می کرد و می رفت گفت: "ویکیپدیا. رکورد اعتصاب غذا. بابی ساندز"، و با همان سرعتی که آمده بود از دیده ها پنهان شد».

 

من، بعد از دیدن این رویای عجیب و روحانی بهوش آمدم و همه رویای خودم را برای پدرم که او هم هفت هفته بود غذا نخورده بود تعریف کردم. بعد از آن من و پدرم چند ساعتی گریه کردیم و خودمان را زدیم و چون حسابی خسته شدیم، افتادیم بجان مادرم و خواهر کوچکم و تا میخوردند آنها را هم زدیم که آنها هم گریه کنند و صواب ببرند که گفت اند ثوابی که در گریه است در هفتاد هزارعبادت یافت می نشود.  گریه مان که تمام شد، لپتاپ هایمان را از زیر جانمازهایمان در آوردیم  و رفتیم روی اینترنت  بومی / اسلامی تا صحت این رویای عجیب را به معرض امتحان بگذریم. این هم نتیجه اش:

 

حضرت گوگل (ع) در خصوص رکورد اعتصاب غذا می فرمایند که:

شهید بابی ساندز (ره) 66 روز طول کشید تا بمیرد.  البته در نظر داشته باشیم که ایشان در زندانهای ملکه  شهید شدند  و نه در کهریزک و یا هتل اوین. لازم به توضیح هم نیست و همه مومنین هم میدانند که زندان ملکه خودش مرگ انسان را سرعت میبخشد و مثل آغوش گرم برادران لواط کار نظام نیست  که عمر را (بخصوص عمر مومنین را) درااااااااز کند.

 

حضرت ویکیپدیا (ع) در خصوص عوارض و نتایج  اعتصاب غذا می فرمایند که:

در سه روز اول اعتصاب غذا (تازه از نوع ترش و نه خشکش)، بدن هنوز از گلوکزهای موجود استفاده میکند. پس از آن کبد، در یک فرایندی  به نام کتوزیس، شروع به تحلیل بردن چربیهای بدن می کند.  بعد از گذشت 3 هفته از اعتصاب غذا، که بستگی به میزان تپلی (بخوانید میزان شباهت ژنتیکی با آخوند)  و مقدار چربی اعتصاب کننده دارد، بدن وارد مرحله "قحطی" می شود. در این مرحلهء خطرناک و بسیار مخرب، بدن شروع میکند به "استخراج معادن"، یعنی عضلات و اندام های حیاتی را برای تولید انرژی هزینه میکند.  این مرحله همانطور که گفته شد مرحله بسیار بسیارخطرناکی است که گریبان اعتصاب کننده را،  البته در صورت زنده ماندن او، تا آخر عمر رها نخواهد کرد. توجه کنید که این مرحله " قحطی"  بعد از 3 هفته شروع میشود و جناب دکترخزعلی ما، به حول و قوه الهی، 17 هفته هم از این مرحله رد شده اند که خود اینهم قطعا یا نشانه هتل بودن زندانهای ج.ا است و یا معجزه  حضرت مهدی ( عج).

 

از دید راقم، البته بجز داستان جناب خزعلی که خودم در بالا صحت اش را ثابت کردم و شکی برایش باقی نگذاشتم،  باقی این سریالهای نامه نویسی از درون زندانهای انفرادی رژیم و اعتصاب غذا های «امام زمانی»، فقط سیاه بازی عمال رژیم برای گیج کردن ایرانیان و نتیجتا  کش دادن طول عمر خودش و سیاست غارت و چپاولش است. به ادعای نگارنده هیچ جامعه سالمی و هیچ الیت استخوان دار، باتجربه و خردورزی ( منظورم الیت خودمان نیست)، علیرغم اینکه در لابلای این سیاه بازی ها، یکی دو استثنا و یکی دو درصد تلفات هم دیده شود، هرگز کلیت چنین سریالهای سخیفی را جدی نگرفته و نخواهد گرفت.

در پایان و برای دوستانی که در این روزهای مقدس قبل از انتخابات، بیصبرانه منتظر رهنمودهای آتی جناب تاجزاده، داماد محترم حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور و شرکا، نشسته اند هم بگویم که خود آقا امامزمان همانطور که در این 34 سال اجر همه را داده و زندگی همه را بهتر از زندگی مردم کشورهای خردگرا و دمکراتیک کرده، حتما اجر شما را هم فراموش نخواهد کرد! خدای ناکرده نکند که فراموش کنید که رهبر فقید انقلاب، امام (ره) به همه پیروانش و کلیه مبلغین دوران طلایی خود فرمودند: (نقل به مضمون):  «حفظ نظام از اوجب ‏واجبات است، حتی اگر شده به ضرب واجبی! برای حفظ نظام و تمام چاه های پر برکت و مقدسش، هر گونه خدعه ای جایز است! اینطور نباشد که خدای ناکرده خجالت کشیدن و عشوه آمدن یک عده ای نادان و بی بصیرت و احساساتی باعث شود که اولیای امور مسلمین از درآمد سیصد، چهارصد ملیون دلاری در روز محروم بشوند که اینها همه اش از غنائم اسلام است».

در پایان مایلم که از درگاه آقا امام زمان (عج) شفای عاجل همه مریضان اسلام را مسئلت کنم ونوشته ام را با جملات گهربار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا گلستانی که به همسر همکارشان فرمودند بپایان ببرم که فرموندند: والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته.

 

نظر خوانندگان

مهریار فروزنده: این جان کلام است . ما اهالی محترم اپوزیسیون خارج کشور ، سی و چهار سال است که با سناریوها و کارگردانی رژیم نیرنگ باز اسلامی ، بر سر و کول هم میپریم و عمده ی وقتمان را تلف این میکنیم که از بین مهره های ریز و درشت این دار و دسته ی دزد و خونریز ، زید، چه شکری خورده و یا عمر ، چه غلطی کرده است . بدون اینکه توجه کنیم که همه ی صحنه سازی های رنگارنگشان ، صرفا ، برای سرگرمی مخالفان و طولانی تر کردن دوران ثروت اندوزی شان به قیمت چپاول و ویرانی کشورمان است . آقایان ، خانم ها ، بخدا ،باور کنید که دعوای زرگری دلبستگان به نظام مقدس آخوندی ، فقط بر سر لحاف ملا است ! بیش از این خودمان را علاف بازی هایشان نکنیم . همه ، با هم متحد شویم تا از شر این متجاوزین و غارتگران کشورمآن ، خلاص شویم.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه