بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 13 خرداد ماه 1392 ـ  3 ماه ژوئن 2013

چند سئوال ساده از دکتر نوری علا

فیروز

این بار، پس از خواندن جمعه گردی دکتر نوری علا در تاریخ 13/1/6، تصمیم گرفتم به طرح چند سئوال برای ایشان بپردازم؛ زیرا:

الف: این حضرت حوصلهء خواندن مطالب طولانی را ندارد بخصوص نوشتهء بی ادبانه و نیشدار مرا!

ب: «گویا نیوز» هم که در تیول ایشان و خانم محترم شان است و از چاپ مطالبی بر علیه جمعه گردی ها خودداری می کند.

و اما سئوال ها:

1- آیا به نطر شما با اجرای «اعلامیهء حقوق بشر» در یک کشور بعنوان قانون اساسی تمام مشکلات آن جامعه حل مشود؟

2- منظور شما از جامعهء باز جامعه ای نظیر امریکا ست؟ بنظر شما جامعه امریکا (ایالات متحدهء امریکا) یک جامعهء باز است؟

3- آیا حزب یا گروه شما (سکولا رهای سبز دمکرات انحلال طلب) یک گروه متکی بر ایدئولوژی نیست؟

4- آیا به نظر شما انقلاب سال 57 یک انقلاب نبود؟

5- آیا شما انحراف انقلاب سال 57 را از اهداف مترقی (آزادی- دمکراسی – عدالت اجتما عی) تنها یک امر داخلی مدانید یا دخالت بیگانگان؟

6- آیا شما سیستم سر مایه داری را ابدی و ازلی می دانید؟

7- نظر شما راجع به سوسیالیسم بعنوان یک روش ادارهء جامعهء بشری چیست؟

8- در کدام جمعه گر دی یا مقاله ای شما حمله به افغانستان و عراق و لیبی و سوریه را نقد کرده اید؟ با این تجاوز به حقوق و حق حاکمییت ملل دیگر موافقید یا مخا لف؟

9- اینکه همواره در نوشته های خود مذهب و ایدئو لوژی را کنار هم می گذ ارید منظور نظرتان ایدئولوژی مارکسیستی و سوسیالیستی است؟

10- آیا شما به وجود امپریالیسم جهانی و دخالت هایش در امور ممالک دیگر و مسئلهء «سلطه و تا بعییت» اعتقاد دارید؟ اگر جواب مثبت است در کد ام نوشته یا جمعه گردی کو چک ترین اشاره ای کرده اید ؟

11- برای اتهاماتی که شما به رفسنجانی و خاتمی و مو سوی و کروبی وارد می کنید مدرک قابل قبولی دارید؟

تا همین جا فعلاً کافی است. امید است جواب قانع کننده ای در چنته پر خو د داشته باشید.  13/1/6

 

پاسخ های اسماعيل نوری علا:

نوشته ايد: این حضرت حوصلهء خواندن مطالب طولانی را ندارد.

می گويم: شما از کجا می دانيد؟ من، لااقل بعنوان سردبير سکولاريسم نو، تمام وقتم صرف خواندن می شود. بالاخره اين واقعيتی است که در هفته ناچارم بيش از 70 مقاله را بخوانم تا 50 تايش را برای انتشار انتخاب کنم.

 

نوشته ايد: بخصوص نوشتهء بی ادبانه و نیشدار مرا!

می گويم: من نوشته های شما را که کسی در جاهای ديگر به آن اعتنائی ندارد مرتباً در سکولاريسم نو منتشر کرده ام و به همين دليل مجبور بوده ام آنها را بخوانم. اما وقتی خود اقرار می کنيد که آدم بی ادبی هستيد، حق آن است که چون من در مقابل بی ادبی شما اعتراضی نمی کنم از من تشکر کنيد نه اينکه طلبکار هم بشويد! اين هم پيوندهای مربوط به چند مطلبی که شما در سکولاريسم نو عليه من نوشته ايد:

http://www.newsecularism.com/2012/07/11.Wednesday/071112.H.L.Firooz-Nooriala-disclosed.htm

http://www.newsecularism.com/2013/05/15.Wednesday/051513.Firouz-On-Dr.-Noorialas-will.htm

http://www.newsecularism.com/Archives/Nazarat/2012/0912-Nazaraat.htm

http://www.newsecularism.com/2011/06/06.Monday/060611.Cover.htm

 

نوشته ايد: گویا نیوز هم که در تیول ایشان و خانم محترم شان است و از چاپ مطالبی بر علیه جمعه گردی ها  خودداری می کند.

می گويم: من گردانندگان گويا نيوز را نمی شناسم و مالکيت و حقی نيز بر آن ندارم. و مطالب من در آنجا هم، مثل چندين سايت ديگر، بر اساس تصميم گردانندگان سايت ها منتشر می شود. دليل اين را که چرا گويا نيوز مطالب شما را منتشر نمی کند (هرچند که چند بار اين کار را کرده است؛ مثلاً، در اين پيوند) بايد از خودشان بپرسيد. اما مثل اينکه اين حسرت به دل شما مانده است که چرا گويانيوز مطالب تکراری شما را منتشر نمی کند و از اين بابت دلخور هستيد؛ آن هم در حالی که من مطالب شما را در سايت خودم منتشر کرده ام و وقتی چنين می کنم چرا بايد اگر، به فرض محال، نفوذی در گويا نيوز داشته باشم از انتشار مطالب شما در آن سايت جلوگيری کنم؟ عقل هم خوب چيزی است! ضمناً من سخنگوی همسر عزيزم نيستم اما می دانم ايشان از گردانندگان گویا نیوز نیستند. در عین حال از اين سخن شما می شود این نتيجه را هم گرفت که گردانندگان گويانيوز با همسر شما هم مخالفند که نوشته های شما را منتشر نمی کنند! باز هم تکرار می کنم که عقل خوب چيزی است آقاجان.

 

نوشته ايد: آیا به نطر شما با اجرای «اعلامیهء حقوق بشر» در یک کشور بعنوان قانون اساسی تمام مشکلات آن جامعه حل مشود؟

می گويم: چرا بايد «يک» کار معين «همه»ی مشکلات جامعه را حل کند؟ مگر خود شما برای حل «همه»ی مشکلات جامعه دارای فقط يک راه حل معين هستيد؟ ابتنای به اعلاميهء حقوق بشر شالوده سازی برای آينده ای سکولار دموکرات است. در مورد بقيهء مشکلات هم يکی يکی بپرسيد تا در حد بضاعتم خدمت تان عرض کنم.

 

نوشته ايد: منظور شما از جامعهء باز جامعه ای نظیر امریکا ست؟ بنظر شما جامعهء امریکا (ایالات متحدهء امریکا) یک جامعهء باز است؟

می گويم: تصور نظری يک «جامعهء باز» با تحقق عملی آن فاصله دارد و هر جامعه را بايد بر اساس ميزان نزديکی اش به تعريف جامعهء باز ارزيابی کرد. با توجه به وسعت خاک و کثرت جمعيت ايالات متحده من اين کشور را نزديک تر از ديگر کشورها به تعريف نظری «جامعهء باز» می دانم.

 

نوشته ايد: آیا حزب یا گروه شما (سکولارهای سبز دمکرات انحلال طلب) یک گروه متکی بر ایدئولوژی نیست؟

می گويم: شما هنوز نمی دانيد که ما حزب نيستيم و خود را شبکه می دانيم. جبهه هم نيستيم چرا که جبهه ها از ائتلاف احزاب و گروه های سياسی ايجاد می شوند. ما «شبکه» ای برساخته از آدميانی هستيم که بر سر چهار اصل با هم توافق کرده ايم: «ضرورت منحل ساختن حکومت اسلامی؛ ضرورت متحد کردن نيروهای سکولار دموکرات؛ ضرورت مبنا قرار دادن اعلاميهء جهانی حقوق بشر، و بالاخره ضرورت حفظ تماميت و يکپارچگی ايران». زير اين سقف پيروان ايدئولوژی های مختلف گرد هم آمده اند و لذا شبکهء ما دارای «ايدئولوژی» نيست.

 

نوشته ايد: آیا به نظر شما انقلاب سال 57 یک انقلاب نبود؟

می گويم: چرا بود. من در سال 1358 آن را «انقلاب مشروعه» خواندم که وقوع پيوسته بود تا تمام دست آوردهای «انقلاب مشروطه» را باطل کند. (پيوند به آن مقاله)

 

نوشته ايد: آیا شما انحراف انقلاب سال 57 را از اهداف مترقی «آزادی- دمکراسی – عدالت اجتما عی» تنها یک امر داخلی می دانید یا دخالت بیگانگان؟

می گويم: ما در سال 1357 با دو پديده روبرو بوديم؛ يکی تلاش ملت ايران برای آزادی و استقلال و يکی تلاش اسلاميست ها و کمونيست ها برای ايجاد «جمهوری اسلامی» در راستای مبارزه با آنچه امپرياليسم خوانده می شد. تلاش نخست به نتيجه نرسيد اما تلاش دوم پيروز شد. پس انحرافی در کار نيست. «جمهوری اسلامی ـ کمونيستی» هيچ قرابتی با اهداف مترقی «آزادی- دمکراسی – عدالت اجتماعی» نداشت و ندارد و سکولار دموکرات ها هنوز در راستای تحقق همان اهداف می کوشند. در عين حال بيگانگان (از شوروی سابق گرفته تا دولت آقای کارتر) در بقدرت رساندن «اسلاميست ـ کمونيست ها» و سرکوب آزاديخواهان ايران حتماً دخالت آشکار و مؤثر داشتند.

 

نوشته ايد: آیا شما سیستم سرمایه داری را ابدی و ازلی می دانید؟

می گويم: من هيچ سيستمی را ابدی و ازلی نمی دانم؛ اما فکر می کنم انسان تا بر خاک زندگی می کند هواخواه آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی است و سود و زيان همهء سيستم ها با اين معيارها سنجيده می شود.

 

نوشته ايد: نظر شما راجع به سوسیالیسم، بعنوان یک روش ادارهء جامعهء بشری، چیست؟

می گويم: وظيفهء هر پرسشگر آن است که اول تعريف خود از «سوسياليسم» را ارائه دهد چرا که در دو قرن اخير هزار جور تعريف از اين مفهوم داريم. من از اوان جوانی خود را «سوسيال دموکرات» دانسته ام چرا که در حيات اجتماعی دو قطب وجود دارند: جامعه و فرد. و تنها تعادل بين منافع اين دو است که جامعه را به راه درست رهنمون می شود. اگر منظور از سوسيال عنايت به وجه اجتماعی باشد و منظور از دموکراسی عنايت به بخش آزادی و اختيار فرد، من سعادت بشری را در تنگاتنگی اين دو نظر می دانم.

 

نوشته ايد: در کدام جمعه گردی یا مقاله ای شما حمله به افغانستان و عراق و لیبی و سوریه را نقد کرده اید؟ با این تجاوز به حقوق و حق حاکمیت ملل دیگر موافقید یا مخالف؟

می گويم: نخست اينکه من موظف به اظهار نظر در مورد همهء حوادث جهان نيستم. اما در اين موارد خاص (که لابد، به نظر شما، به ايران مربوط می شوند و معلوم نيست ما جز مسلمان بودن آبکی مان چه وجه اشتراکی با ليبی و سوريه و عراق و افغانستان داريم، و اگر داريم چرا شما از عدم نوشتن من دربارهء چچين پرسش نمی کنيد) بايد عرض کنم که من، از يکسو مبارزه با اسلاميسم (اسلام معطوف به قدرت) را يک وظيفهء جهانی می دانم و، از سوی ديگر، وجود امکان حمله به اين کشورها را بواسطهء وجود حکومت هائی می دانم که خود «اشغالگر» محسوب می شوند و لذا از پشتيبانی مردم خود برخوردار نبوده اند. هيچ کشوری جرأت حملهء نظامی به کشور ديگری را که در آن «حاکميت ملی» مستقر است ندارد. من نمی توانم حملهء يک اشغالگر به اشغالگر ديگری را محکوم کنم و يا در مقابل حملهء يک اشغالگر از اشغالگر ديگر دفاع نمايم. حمله و اشغال در هر صورت اش ناهنجار و بد است اما شما از من توقع نداشته باشيد که مدافع صدام حسين و قذافی و طالبان باشم.

 

نوشته ايد: اینکه همواره در نوشته های خود مذهب و ایدئولوژی را کنار هم می گذارید منظور نظرتان ایدئولوژی مارکسیستی و سوسیالیستی است؟

می گويم: نه لزوماً. ايدئولوژی های مارکسيستی و سوسياليستی اتفاقاً ضد مذهب هستند اما دقيقاً شبيه مذهب عمل می کنند. از نظر من اينها دو صورت کهنه و نوی يک سکه اند. ايدئولوژی ايدئولوژی است چه بر بنياد خداپرستی استوار باشد، چه سرمايه پرستی و چه پرولتاريا پرستی.

 

نوشته ايد: آیا شما به وجود امپریالیسم جهانی و دخالت هایش در امور ممالک دیگر و مسئلهء «سلطه و تابعییت» اعتقاد دارید؟ اگر جواب مثبت است در کدام نوشته یا جمعه گردی کوچک ترین اشاره ای کرده اید؟

می گويم: شما همانگونه که از ارائهء تعريف «سوسياليسم» خودداری کرده ايد منظورتان از «امپرياليسم» را هم روشن نمی کنيد. البته با شناختی که از نوشته های شما دارم می دانم که منظورتان از «امپرياليسم» همان «غرب سرمايه دار» است و تعريف شما شامل امپرياليسم شوروی سابق و روسيه و چين کنونی نمی شود. در عين حال امروز تعريف امپرياليسم بيشتر اقتصادی است تا سلطهء نظامی «بيگانه» و شما هنوز در عصر ماقبل «جهانی شدن» بسر می بريد. من دربارهء جهانی شدن بارها نوشته ام. مثلاً رجوع کنيد به اين مقالات:

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2009/041709-ES-PU-Aspects-of-Globalization.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2006/ES.Notes.021706-260.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2011/042211-PU-EN-Innovation-and-Globalization.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2008/020808-Modernity.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2013/010413.EN-PU-Our-Cultural-Invasion.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2007/ES.Notes.081007-connected.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2008/100308-Moslem-Nation.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2007/ES.Notes.041307-Islam%20and%20Nationalism.htm

http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2008/070408-Independence.htm

 

نوشته ايد: برای اتهاماتی که شما به رفسنجانی و خاتمی و مو سوی و کروبی وارد می کنید مدرک قابل قبولی دارید؟

می گويم: کاش شما هم برای برائت اين جانيان (اعضاء هموارهء مجمع تشخيص مصلحت نظام) از اتهامات وارده نکته ای می گفتيد تا خوانندگان ما بيشتر محضوظ شوند!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه