بازگشت به خانه  |   پيوند به نظر خوانندگان 

نوشته های

شهباز نخعی

shahbaznakhai8@gmail.com

جمعه 10 خرداد ماه 1392 ـ 31 ماه مه 2013

 

آیا «روز رهایی نزدیک است»؟!

هر سال، بیشتر در فصل خشکی و گرما، آتش سوزی هایی در جنگل های کالیفرنیا و برخی نقاط دیگر رخ می دهند که در آنها صدها یا هزاران هکتار جنگل می سوزند و خاکستر می شوند.  آتش نشانان این مناطق به تجربه آموخته اند که چگونه با دقت و سرعت عمل در فرونشاندن آتش ها بکوشند و میزان خسارت ها را به حداقل برسانند.  کلید واژه های موفقیت در این زمینه "برنامه ریزی" و "هماهنگی" هستند.

آنچه که از بیش از 26 ماه پیش تاکنون در خاک بلازده و مصیبت کشیده سوریه می گذرد بی شباهت به آتش سوزی هایی که در جنگل ها رخ می دهند نیست.  با این تفاوت که نه تنها در آن از دقت و سرعت عمل خبری نیست بلکه کلید واژه ها هم به "بی برنامگی" و "ناهماهنگی" تبدیل شده اند. 

آتش نشانان این فاجعه، که شعله هایش هر روز بیشتر زبانه می کشد و تاکنون بیش از 90 هزار کشته و چند میلیون پناهنده و آواره و بی خانمان داشته، مانند ارکستر بزرگی عمل می کنند که هر یک از نوازنده هایش سازخود را می نوازد و درنتیجه جزصداهای گوش خراش و آزارنده از آن شنیده نمی شود: یکی مانند سازمان ملل، که مثلاً باید نقش هماهنگ کننده آتش نشانان را داشته باشد، با تانکر خالی از آب به محل آتش سوزی می شتابد و سرآسیمه و ناکارآمد به هر سو می دود و "بیانیه" های بی خاصیت صادر و ابراز "نگرانی"های بی اثر می کند.

یکی دیگر، که در واقع آتش بیار در بند منافع خودی است که جامهء آتش نشان بر تن کرده، با تانکر های پر از نفت و بنزین به محل آتش سوزی می آید و می کوشد آتش را به منطقه ای هرچه وسیع تر سرایت دهد تا شاید خود را از بن بست برهاند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، به نقل از نشریهء حکومتی تشرین سوریه: «بانک مرکزی سوریه اعلام کرد که رژیم تهران یک اعتبار 4 میلیارد دلاری به حکومت دمشق اعطاء کرده است... پیش بینی می شود بزودی یک خط اعتباری 3 میلیارد دلار نیز به آن اضافه گردد». گذشته از این که این پول ها – فزون بر میلیاردها دلاری که پیشتر به حلقوم حکومت خودکامه و جنایتکار بشار اسد ریخته شده – از گلوی مردم گرسنه و بینوای ایران بیرون کشیده می شود، طرفه این است که این کار با ادعای حفظ "محور مقاومت"ی انجام می شود که ظاهراً رسالت آن بازگرداندن سرزمین میلیون ها آواره فلسطینی به آنان است، درحالی که، در عمل، پول های مردم نگونبخت ایران نه تنها کمترین اثری در بازگرداندن سرزمین فلسطینیان نداشته و ندارد و حتی خود فلسطینیان هم با آن موافق نیستند، بلکه موجب بی خانمانی و آوارگی میلیون ها نفر دیگر – این بار سوریه ای – نیز شده است!

یک آتش بیار دیگر، که حسابگرتر از حکومت آخوندی است، با حضور در صحنه با یک تیر چند نشان می زند. این آتش بیار روسیه است که هم زمینهء زد و بند و بده بستان با امریکا را فراهم می کند، هم سلاح های در انبار مانده اش را به سوریه می فروشد و پولش را از حکومت آخوندی می گیرد و هم میدان جنگ را به صحنهء آزمایش سلاح های جدید خود بدل کرده است.

قطر و عربستان سعودی هم در شمار آتش بیاران معرکه اند: قطر با صرف بیش از سه میلیارد دلار "جبهه النصره" وابسته به القاعده را به خدمت گرفته و عربستان سعودی نیز عهده دار تأمین مالی بنیادگراهای سلفی است.  این آتش بیاران رو در روی یکدیگر، خاک سوریه را تبدیل به یک میدان جنگ نیابتی کرده اند و جنبش آرام و مسلمت آمیز مردم سوریه که با تظاهرات بدون خشونت باشعار "مردم سقوط نظام را می خواهند" خواستار نفی استبداد بودند را به یک جنگ داخلی فرسایشی ویرانگر تبدیل کرده اند.

از جمله آتش نشانان اصلی – یا آنها که با ادعای رهبری جهان چنین جامه ای برتن دارند -، ایالات متحده است که یا به "بررسی" های پایان ناپذیر سرگرم است و یا چنان مشغول بازی با "گزینه"های روی میزش است که اگر همه دنیا هم بسوزد به خود نمی آید.  اروپا هم که عنوان بی مسمای "اتحادیه" را یدک می کشد، به جای دودستگی دچار چند دستگی است و براستی نمی داند چه می خواهد – یا می باید – بکند: درحالی که انگلستان و فرانسه خواستار مسلح کردن مخالفان رژیم بشار اسد هستند، آلمان موافق مشروط است و فنلاند، اتریش، جمهوری چک و سوئد به شدت با این کار مخالفت می کنند.  پس از بحث های وقت تلف کننده سرانجام وزیران خارجه کشورهای اروپایی به این نتیجه می رسند که اتحاد بی اتحاد و هرکشوری هرچه می خواهد بکند!

ترکیه و اسراییل نیز هریک به نوبه خود می کوشند از آب گل آلود ماهی هایی هرچه درشت تر بگیرند: ترکیه درعین حال که مدبرانه مرقب است که آتش جنگ به خاکش کشیده نشود، ازسویی با پذیرفتن پناهندگان سوری در خاک خود برسر آنان منت می گذارد و دردل مردم سوریه و حکومت آینده آن جا باز می کند و از بودجه های مخصوص پناهندگان سازمان ملل نیز بی نصیب نمی ماند و ازسوی دیگر، هم آمادگی خود را برای ایفای نقش ژاندارم منطقه به رخ غرب می کشد و هم امریکای آقای اوباما – که به شدت مبتلا به بیماری "هراس از مداخله" است – را سرکیسه می کند و امتیاز می گیرد.  اسراییل نیز با خرسندی برمجموعه آنچه که در کشور بلازده همسایه اش می گذرد نظارت می کند و هرجا که احساس خطر کند – مانند انبار موشک های حومه دمشق – با یک حمله برق آسا آنرا از بین می برد.

در چنین آشفته بازاری است که میانگین شمار کشته شدگان سوریه، از زمان آغاز تظاهرات مردمی در 15 مارس 2011، به بیش از 100 نفر در روز رسیده و بشار اسد جنایتکار با خونسردی می گوید:«100 هزار کشته برای چنین درگیری طبیعی است»!

با کشوری که در شرف ویرانی کامل است و آتش بیاران معرکه ای که هرکدام جز به منافع و مطامع خود نمی اندیشند، آیا می توان در خوشبینی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، سهیم شد که در دیدار با پناهندگان سوری درشهر مرزی ریحانلی جنوب ترکیه به آنان نوید می دهد که: «نیروهای اپوزیسیون، دیکتاتور دمشق را سرنگون خواهند کرد. روز رهایی نزدیک است»؟!

 

https://newsecul.ipower.com/

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630