|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 3 خرداد ماه 1392 ـ 24 ماه مه 2013 |
تحریم فعال سراسری، یعنی نمایش همبستگی و توانمندی ملی
ديويد اعتباری
اخیراً در مقالهای تحت عنوان "انتخابات، رفراندومی دوباره پس از 34 سال: جمهوری اسلامی آری یا نه؟" نوشتم که: «طرفداران احمدی نژاد و دولت... با اینکه می تواند موی دماغ خامنهای و رژیم باشد و حتی امکان دارد که ایجاد دردسرهایی کنند لیک، علیرغم بعضی تحلیلها، نه طرفدار چندانی دارند و نه بجایی خواهند رسید.»
و در مقالهء دیگری با عنوان "دروغ زیرکانهء اصلاح طلبان و نیاز به تحریم سراسری" گفتم که: «اصلاح طلبان همیشه به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری متعهد بودهاند، که بهترین اثبات آن همین گدایی اجازهء شرکت در انتخابات امسال و در نهایت فرستادن رفسنجانی برای نامزدی است ، حتی پس از تمام بلاهایی که همین رژیم بر سر بعضی از آنان و رهبرانشان آورد.»
در مقالهء سوم با عنوان "کجایند جمهوری خواهان سکولار دموکرات؟!" نوشتم که «اگر پس از کودتای انتخاباتی 1388 روضهء اصلاح طلبی جمهوری اسلامی خوانده شد، انتخابات 1392 مراسم ختم تفکر اصلاح طلبی جمهوری اسلامی خواهد بود. کفگیر اصلاح طلبان مذهبی به ته دیگ خورده...»
عدم تأیید نامزدی هاشمی و مشایی تأکیدی بود بر بینش درج شده بالا.
در پایان این مقالهها همچنین گوشزد کردم که: «وظیفه نیروهای انحلال طلب و سکولار دموکرات است که تحریم فعال و سراسری را شعار خود کرده و به میان تودههای مردم ببرند، که بهترین انتخاب میان بدتر و بدترین، تحریم سراسری است. هنوز کمی وقت برای سازماندهی خود و مردم برای یک کمپین موفق تحریم سراسری ملی انتخابات باقی ست. این کمپین ضد انتخابات، مانند هر کمپین انتخاباتی موفق سیاسی، باید با تمام ابزار ممکن این پیام را به داخل مردم ببرد که بهترین و کم هزینهترین راه، رأی نه به ادامهء رژیم جمهوری اسلامی از طریق ندادن رای، عدم شرکت و خالی گذاشتن خیابانها و ماندن در خانه هاست؛ تبدیل این انتخابت جمهوری اسلامی به رفراندومی سراسری و ملی علیه رژیم؛ تبلیغ به این که رژیم به هیچ نوع نمیتواند میلیونها میلیون ایرانی را به خاطر عدم داشتن مهر انتخابات در شناسنامهها تنبیه کند، چون خود میدانند اگر خود را با چندین میلیون ایرانی درگیر کند، وضع شان حتی خراب تر خواهد شد. سال هاست که همه خواستار حق یک رفراندوم ملی می باشند. پس چه بهتر از تبدیل انتخابات 1392 به رفراندوم "نه به جمهوری اسلامی" از طریق عدم شرکت در انتخابات اش؟.. موقعیت اش را داریم، لیک انتخاب با ماست. »
در این میان گروهی از اپوزیسیون انحلال طلب با این که قصد رای دادن در انتخابات ۱۳۹۲ را ندارند، اما تنها با عدم تأیید آن، به راحتیاز این موقعییت تاکتیکی می گذرند و میگویند که تحریم تاثیر و مفهومی ندارد. اینان را من «تحریمیهای خجالتی» می نامم؛ از سویی میگویند رای نمیدهند، اما به این عمل خود آن قدر اعتقاد ندارند که دیگران را در یک حرکت ملی سراسری به عدم رای دادن بخوانند. گویی که یا از وارد شدن در گود واهمه دارند که مبادا اشتباهی کنند و با پایین آمدن یا سنگ انداختن از برج های شیشه یشان به خودشان ضرری برسانند. یا اینکه دلیل عدم تحریم را با اینکه "این رژیم که اصلاً مشروعیتی ندارد که با تحریم بخواهیم آن را از بین ببریم." و یا این که "تحریم به جایی نمی رسد یا تاثیری نخواهد داشت" و غیره...توجیه می کنند.
اما هدف این اولین تحریم سراسری در تاریخ جمهوری اسلامی ، تنها مشروعیت زدایی از خامنهای و رژیم جمهوری اسلامی نیست، هدف اصلی توانمند سازی ( empowerment) دوباره مردم از طریق یک حرکت فعال ملی بنام تحریم سراسری است. هدف نمایش اقتدار مردمی ست؛ هدفمندی و قدرتمندی دوبارهء ملی با جهتی مشخص. پیروزی در خلأ و شعار یا رخوت بدست نمیآید، بلکه با برنامه ریزی، اتحاد و عمل میسر است.
رژیم با آزادی، عدالت و حقوق بشر ملت ایران جنگ دارد و ما نیز که خواستار سکولار دموکراسی بر مبنای حقوق بشر هستیم در مقابله با این رژیم به سر میبریم. هدف مان از میان بردن رژیم و برقرای سکولار دموکراسی میباشد. این رزم نیاز به تصمیمهای استراتژیک و تاکتیکی دارد. امروز، باید ضربهء آخر را به این خیمه شب بازی رژیم از طریق تحریم فعال سراسری زد. این نه فقط برای تأیید عدم مشروعیت ولی فقیه و انتخابات اش و شرکت اصلاح طلبانه در آن است، بلکه فرصتی ست برای "یک حرکت ملی" در مقابله با رژیم.
این رخوت سیاسی که گریبان بسیاری از اپوزیسیون را گرفته که این انتخابات مفهومی ندارد و اصلاً بی خیال آن، نشان بیعملی و سردر گمی ست. در مقابل، تحریم فعال سراسری نشانهء عمل، هماهنگی و همبستگی ملی در یک هدف مشترک است.
رأی دادن به خاتمی در دو دورهء اول و دوم اشتباه سیاسی بسیاری از اپوزیسیون بود که کشتی رژیم را با 80% رأی نجات داد. تعداد رای دهندگان تا قبل از أن انتخابات در حال نزول از 74% به 55% تا 51% در سال 72 رسیده بود و اصلاح طلبان و خاتمی بودند که به رژیم بعد از جنگ و خمینی جان تازهای دادند که تا 1388 به راحتی دوام آورد. بر عکس رأی به موسوی (شروع جنبش سبز و"فتنه"!) در 1388 عملی درست بود در ایجاد شکاف همیشگی عظیم در کشتی رژیم اسلامی اصول گرایان و اصلاح طلبان؛ شکافی که دیگر، چه با کودتای انتخاباتی و چه بدون آن، قابل تعمیر نمیبود و نیست.
اگر رژیم دوباره با کوتاه بینشی و این بار با پیش مهندسی از سوی شورای نگهبان اش ، زیرآب همیشگی رهبران اصلاح طلب و گدایی و دریوزگی سهیم شدن در قدرت شان را زد، اپوزیسیون انحلال طلب نیز با مهندسی تحریم سراسری باید زیرآب رژیم و انتخابات اش را بزند. با تحریم از يکسو بالاخره رهبران اصلاح طلب بساط شان را جمع می کنند و از سوی ديگر مردم دوباره قدرت همبستگی، همکاری و یگانگی خود را از طریق تحریم ملی و سراسری میچشند.
یک حرکت ملی سراسری پیروز می تواند به حرکتهای بعدی بيانجامد.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.