|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 3 خرداد ماه 1392 ـ 24 ماه مه 2013 |
جمهوری اسلامی وایران و ایرانی
بهرام آبار
ایرانیان برای خروج از فتنهء خمینی، یا قرون وسطای اسلامی، برای دستیابی به آزادی، مردمسالاری، رفاه، آرامش و سربلندی، نیازمند یک رستاخیزند. رستاخیزی که با برکناری حکومت اسلامی و برپایی نظامی سکولار دمکرات، با رهایی از فرهنگ اسلامی و انحصاراً با اصلاحات دین و مذهب امکان پذیر خواهد بود. همانگونه که جنبش فرهنگی اروپا با نوزائی افکار و اندیشه (رنسانس)، آغازگری و گشود دورانی پر اهمیت اصلاحات دین و مذهب، و تحولی در دانش و پیشرفت هنری، رستاخیز بزرگ قرن پانزدهم را سبب شد. درقرن هفدهم سرعت تحول فرهنگی اروپا با گذار از قرون وسطای مسیحی شتابی بیشتری گرفت، به مرور سکولاریسم، آزادی اجتماعی و دمکراسی در آن کشورها نهادینه شدند. دستاورد رنسانس یا رستاخیز اروپایی (آرامش، رفاه و آنچه که ما امروز در اروپا می بینیم) برای ملت ایران هم قابل انجام و دسترسی ست.
در میان 193 کشور عضو سازمان ملل، ایران تنها کشوری ست که روح الله خمینی بنیانگذار رژیم قرون وسطایی اسلامی، قیومت قانونی مردم را تصریح کرده است. او باور داشت؛ این قیوميت قیوميت شرعی قیم بر صغیر است و قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت فرقی ندارد. او می گفت: «مردم جاهل، ناقص و ناکاملند. آنها نیازمند کمال اند و شرعاً احتیاج به قیم دارند. با این قانون ولایت فقیه، ایرانیان تنها ملتی هستند که از کلیهء حقوق انسانی محروم بوده و همانند بردگان در اعماق یک قیوميت قانونی غوطه ورند.
اکنون نظام ورشکستهء اسلامی برای ادامه تبهکاری هايش در صدد برگذاری انتخاباتی پر شور و تقلبی است. این تردستی مکارانه را «انتخابات مردمی» می نامد. اين که مردم چه و که را می خواهند در ولایت فقیه موردی برای بحث و بررسی نیست. و لذا این حرکت متقلبانه باید تحریم شود، زیرا در عمل بیعت گیری از ملت ایران برای پایدار نگاه داشتن نظام قرون وسطایی اسلامی مورد تنفر ایرانیان است. بلی، این نظام باید هر چه زودتر توسط مردم مصمم ایران سرنگون شود و نظامی سکولار دمکرات و رهائی یافته از فرهنگ اسلامی بنیانگذاری گردد.
سر در گمی، بی برنامگی و تبهکاری سردمداران بی کفایت جمهوری اسلامی ازجانب خود رهبر و از بیت رهبری تراوش می کند. انگشت رهبر از آتشی که در سال 88 بر پا کرد هنوز دردناک است و می سوزد. رهبر معظم تصمیم گرفته که اتفاقات و آبروریزی های سال 1388را به هیچ وجه تکرار نکند، اما چگونه؟
شورای نگهبان و رهبر نظام فقاهتی در تشویش آیندهء پر پیچ وخم، و پر تب وتاب سرنوشت خودشان، به بررسی و جدل برای رد و یا تایید صلاحیت نامزد های ریاست جمهوری ماه ها سپری کردند. مشکل بزرگ آنها هاشمی رفسنجانی سالخورده، دو دوره رئیس جمهور شده، رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و کسی که رهبر نظام آخوندی گزینش خود را مدیون او می داند بود. نامزدی اسفندیار رحیم مشایی، ۵۳ ساله، دوست و فامیل احمدی نژاد، و مشاور ارشد رئیس جمهور مشکل دیگری تلقی می شد. نمی دانستند با اینها چه باید بکنند؟ مشایی در بین مردم از محبوبیت نسبی برخوردار بوده، اما در میان جامعهء روحانیون سیاسی کشور اعتباری نداشت. هاشمی رفسنجانی در میان جامعه روحانیون دارای اعتبار، اما سردستهء فتنه گران خوانده می شد. بلی هاشمی سر دستهء فتنه گران خوانده می شد و مشایی رییس حلقهء منحرفان نظام اسلامی. هر دو پیشاپیش هشدار گرفته بودند که در صورت ثبت نام، رد صلاحیت خواهند شد. اما هر دو رفتند و کاندید شدند تا شاید شور و هیجانی به انتخاباتی ببخشند که فرمایشی و بدون شرکت مردم بی رمق برگزار خواهد شد.
برای شورای نگهبان رد صلاحیت مشایی و رفسنجانی بسیار دشوار بود. هر دوی این افراد در مرکز نظام بکار مشغولند. لذا شورای نگهبان می بایست افراد فعال نظام خود را رد صلاحیت کند که کرد. اگر هاشمی را تایید می کرد، چه توجیهی برای رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی داشت، یا بالعکس؟ اگر هر دو اجازه شرکت در انتخابات را می افتند، این انتخابات دو قطبی و بین این دو نامزد، دوباره همانند هشت سال پیش، که هاشمی در مقابل احمدی نژاد بود، این بار رفسنجانی و رحیم مشایی را در مقابل او قرار می داد. آنگاه زمینه برای شورش مردم برای براندازی این نظام مهیا بود و آنچه را که رهبر نمی خواهد تکرار می شد. تصویب صلاحیت این دو کاندیدها می توانست برای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی مهندسی شده، یا به زبان ساده، پراز تقلب نظام بسیار موثر باشد اما عاقبت اش نامعلوم بود.
هاشمی، بعد از رد صلاحیت اش، گفته؛ «من با درک خطراتی که در کمین ایران و نظام است پا به میدان گذاشتم اما آنانی که وضع نظام و کشور را به نقطهء انفجاری رسانده اند مانع شدند». او گفته: «خطر جدائی آذربایجان و بلوچستان جدی است و به دنبال آن حملهء نظامی در برنامه است. دولت بعدی باید بیش از 500 هزار میلیارد تومان بدهکاری به بانک ها و پیمانکاران بپردازد. پولی نیست، اگر هم هست قابل انتقال به داخل نیست. هند نفت ما را با قیمتی خیلی ارزان می خرد اما حاضر نیست حتی به روپیه بپردازد. ارز های خارجی را خوشبینانه به چین دادیم و آنها با برداشت هزینه به یوآن تبدیل کردند و بعد هم گفتند به جای پول کالا می دهیم و بعد هم گفتند نه هر کالایی، بلکه آنچه خودمان تعیین می کنیم می دهیم. این گزارش وزیر بازرگانی و رییس کل بانک مرکزی است که در یکی از جلسات مطرح شده است».
ببینید، وارثان روح الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، یک رژیم قرون وسطایی اسلامی، چگونه با دولتی بی خرد، در نظامی فاسد و بی برنامه، با تورم لجام گسیخته، اقتصادی بشدت بیمار، بیکاری دامن گستر و فقر عمومی، چه جهنمی برای مردم کشور ثروتمند ایران به ارمغان آورده اند. مزد یک کارگر ایرانی برای خوراک، پوشاک و مسکن یک خانوادهء چهار تا شش یا بیشتر نفره در ماه بین 400 الا 500 هزار تومان است، یعنی 100 یورو. در مقابل آن، خط فقری که روزانه افزایش می يابد فعلاً در حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزا تومان قرار گرفته است. یعنی 300 یورو در ماه برای خوراک، پوشاک و مسکن یک خانوادهء چهار تا شش یا بیشتر نفره.
در مقام مقایسه: دولت آلمان هر نفر از به هر نفر از افراد بی بضاعت ماهیانه 374 یورو کمک می کند و مسکن را هم جداگانه می پردازد. ببینید چگونه رژیم مرتجعین فقاهتی، با گرسنه نگاه داشتن یک ملت، صد میلیارد دلار برای تولید سلاح هسته ای هزینه می کند. ببینید چگونه با لجبازی در ساختن بمب هسته ای، به افزایش تحریم ها و تحدید های بین المللی، رکود اقتصادی، بیکاری و فقر روز افزون شدت می دهد. ببینید چگونه، با مذاكرات بی حاصل، جامعهء جهانی را به بازی می گیرد. درعین حال، تلاش برای دست يابی به بمب هسته ای را ده چندان می كند و برای توفیق اين پروژهء شوم زمان مي خرد. ببینید چگونه این رژیم ضد مردمی، میلیارد ها دلار پول نفت و گاز این ملت گرسنه را اختلاص، احتکار و بذل و بخشش می کند. ببینید جمهوری اسلامی چگونه حماس و حزب الله را تجهیز و از رژیم سوریه پشتیبانی فعال می کند و سبب بی ثباتی در عراق، افغانستان، سودان و یمن می شود. ببینید جمهوری اسلامی چگونه امنیت و ثبات منطقه، حتی تمام جهان، را به خطر می اندازد. ببینید جمهوری اسلامی چگونه کشورمان را به پرتگاه بسیار خطرناک جنگ و نیستی سوق می دهد. ببینید جمهوری اسلامی چگونه نام نیک ایرانی را در دنیا لجن مال کرده است. ببینید جمهوری اسلامی چگونه برای ایجاد وحشت و ترس در میان مردم معترض به تشديد اعدام های جمعی با ابعاد گسترده دست می زند.
حال نظام شکست خوردهء اسلامی برای ادامهء حیات خود، در صدد برگذاری انتخاباتی پر شور برای متقاعد کردن سازمان ملل، پارلمان اروپا و مردم دنیاست، تا سرسپردگی ملت ایران به این نظام فاسد و بی مقدار اسلامی را به اثبات برساند. گرچه بدون آزادی عقیده و بیان، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت سیاسی، آزادی احزاب، سندیکا ها و سازمان های سیلسی، آزادای انتخاب شدن، شمارش درست و دقیق آرا نمی توان «انتخاب» کرد، اما جمهوری اسلامی این تردستی مکارانه را انتخابات می نامد.
این حرکت متقلبانه باید تحریم شود، زیرا در عمل بیعت گرفتن از ملت ایران برای پایدار نگاه داشتن جنایلت و تبهکاری نظام جمهوری اسلامی است. اکنون به تائید کشورهای اروپایی، آژانس اتمی از جمهوری اسلامی خواستار لغو کامل غنی سازی اورانیوم می باشد. از جهتی موش و گربه بازی های رژیم اسلامی با آژانس بجایی رسیده که آژانس چاره ای جز ارسال پروندهء اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل را ندارد، بطوری که این امر در دست بررسی می باشد. از طرفی شرایط اقتصادی بسیار دشواری که بخاطر ندانم کاری ها و لجبازی های بیخردانه رهبر، مردم ایران را در بر گرفته شدت خواهد یافت.
مردم می دانند که رئیس جمهور آینده می باید برای بهبود شرایط اقتصادی، بین المللی و کمتر شدن فشار تحریم ها بسیاری جام های زهر را به رهبر بنوشاند. سعید جلیلی، رئیس شورای امنیت ملی و احتمالاً رئیس جمهور مورد اعتماد آیندهء رهبر، مرد چنین کاری نیست. هفت نامزد دیگر هم به درد این کار نمی خورند. بعضی مورد اعتماد نیروهای بسیج و سپاه نیستند و کسی به نفع آنها در انتخابات دخالت نخواهد کرد. از سوی دیگر، دولت احمدی نژاد مسئول برگزاری انتخابات است و معلوم نیست که در قبال رد صلاحیت نامزد دولت با صندوق های رأی چه خواهد کرد
بهرحال سردمداران فاشيزم مذهبی حاكم بر ايران در آستانهء انتخابات نمايشی و مهندسی شده پر از تقلب و تزویر شان، در کمال ضعف و درماندگی به دشمنی با هم برخاسته و به جنگ قدرت مشغولند و از این نمد کلاهی به ملت مظلوم ایران نخواهد رسید.
انتخابات مهندسی شدهء سراسر تقلب و تزویر و از پیش تعین شدهء جمهوری اسلامی باید قویاً تحریم گردد. خبرگزاری فارس اعلام کرده که:«۷۰ درصد واجدین رأی می خواهند در انتخابات شرکت کنند و بر اساس نظر سنجی ِ صورت گرفته، حدود ۶۹ و ۶ دهم درصد از پرسش شوندگان اعلام کردند که تصمیم خود را برای انتخابات گرفتهاند. در این نظرسنجی رای به جلیلی 43 در صد، ولایتی 12 در صد، رضائی 15 در صد، قالیباف 11 در صد و بقیه به ترتیب 2 الا 3 درصد آراء را کسب خواهند کرد»!
ازقرار معلوم نتیجهء انتخابات تقلبی از پیش تعین شده و به تأیید رهبر هم رسیده است.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.