بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 1 خرداد ماه 1392 ـ  22 ماه مه 2013

هاشمی رفسنجانی، از «عالیجناب سرخپوش» تا «منجی اصلاحات»

محمود خادمی

arezo1953@yahoo.de

علی اکبر هاشمی رفسنجانی، معروف به "پدر خوانده"، که در دوران حاکمیت اصلاح طلبان، از طرف یارانِ اصلاح طلب امروزی اش ــ اکبر گنجی، سعید حجاریان و عباس عبدی ــ بوی لقب "عالیجناب سرخپوش" داده شده بود، سر انجام در آخرین لحظاتِ ثبت نامِ کاندیداها برای انتخابات ریاست جمهوری، بهمراه خانواده محترم و سایر بستگانش برای ثبت نام به نخست وزیری رفتند و نام خود را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری به ثبت دادند.

موضوع ثبت نام رفسنجانی، علیرغم طاقچه بالا گذاشتن های اولیه، بیام و نیام گوئی روزهای قبل از ثبت نام و سایر بازار گرامی ها و اینکه آمدن خود را مشروط به رضایت رهبری کرده بود، هیچ چیز عجیبی نبود و از قبل نیز قابل پیش بینی بود و خود وی در دیدار با علی اکبر ناطق نوری مدتها پیش بر آن تأکید گذاشته بود.

روزنامهء "آرمان" ارگان روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام: «هاشمی رفسنجانی در دیدار با علی اکبر ناطق نوری تأکید کرده است که بدون هیچ واهمه ای در صحنه انتخابات ریاست جمهوری آتی حضور خواهم یافت».

اتفاقاً و بر عکس بر خلاف تعارفات آخوندی رفسنجانی، که نظر خامنه ای برای کاندید شدن خود را ارجح بر شمرده بود و گفته بود که بدون رضایت وی کاندید نخواهد شد، وی در جدال و جنگ با خامنه ای ــ ولی فقیه ــ به صحنه آمده است. یعنی این بار خامنه ای باید خود را برای نبرد و رویاروئی در دو جبهه ــ باند احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی ــ  آماده کند.

باند ولی فقیه برای رد صلاحیت کردن رفسنجانی بشدت، دست اش بسته است و به آسانی نمی تواند او را از صحنه رقابت حذف کند (رفسنجانی نه تنها از صافی شورای نگهبان عبور خواهد کرد و هدف تصفیه قرار نخواهد گرفت بلکه از پشتیبانی بسیاری از جریانها و شخصیت های اصولگرایان نیز بر خور دار میشود).

امّا در صورت تائید صلاحیت رفسنجانی از طرف شورای نگهبان، احتمالاً باید کاندیدای احمدی نژاد یعنی مشایی را هم برای شکستن آرای رفسنجانی و رقابت با او تائید صلاحیت کنند، که در ادامه مقاله بیشتر توضیح خواهم داد.

رفسنجانی که از بحرانهای گستردهِ دامنگیر رژیم، انزوای بین المللی و ضعف موقعیت ولی فقیه ــ که بوسیله طغیان های احمدی نژاد سکه یک پول شده است و دیگر فصل الخطاب نظام دینی نمی باشد ــ استفاده کرده و علیرغم موج حملات و فشارهای باند ولی فقیه به جلوی صحنه آمده است، در واقع خود از بانیان و کارگزاران  اصلی وضعی است که امروزه کشور و مردم ایران دچار آن هستند ــ رفسنجانی در دوران حیات خمینی نفر دوم قدرت بود ــ.

امّا بهرحال جدای از اینکه آیا واقعاً آقای هاشمی رفسنجانی در لحظه آخر برای نجات کشور و اسلام عزیز! تصمیم بشرکت در انتخابات گرفته است و یا از مدتها پیش چنین تصمیمی داشته است، کارنامه این مرد جانی، فاسد، مکار و دروغگو مملو از توطئه و جنایت و خونریزی جوانان میهن و مملو از تباهی و سیاهکاری است.

اگر چه حملات متعدد دار و دسته خامنه ای به رفسنجانی و خانواده اش و دستگیری و زندانی شدن فرزندانش به بهبود چهره سیاسی وی تا حدودی کمک کرده است ولی همه میدانند رفسنجانی کسی است که باعث و بانی اصلی ورود علی خامنه ای به جایگاه ولی فقیه و سپاه به عرصه های سیاسی و اقتصادی کشور بوده است.

رفسنجانی در دیدار با استانداران دوران ریاست جمهوری اش میگوید: «ورود خامنه ای به  "شورای انقلاب" و دادن بخشی از مسئولیت های اقتصادی به سپاه پس از پایان جنگ بنا به درخواست های او صورت گرفته است».

رفسنجانی در همین دیدار می گوید: «امروزه سپاه پاسداران نه تنها نبض اقتصاد کشور را در اختیار دارد بلکه مدیریت سیاست خارجی و داخله رژیم را هم بعهده گرفته است».

رفسنجانی کسی است که سردمدار اصلی قتل و ترور مخالفین و رهبران اپوزیسیون کردی ــ عبدالرحمان قاسملو و یارانش ــ در اتریش، کاظم رجوی برادر مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین در سوئیس، عبدالرحمن برومند و دکتر شاپور بختیار در پاریس و همچنین ترور صادق شرافکندی از رهبران اپوزیسیون کردی و چهار تن از همراهانش در رستوران میکونوس در برلین ــ پایتخت آلمان ــ را در کارنامه سراسر فساد و جنایت 8  سال ریاست جمهوری خود، دارد ــ بهمین خاطر از ترس دستگیری توسط دولت آلمان نمی تواند به این کشور سفر کند ــ.

امّا حالا باید دید در حالیکه  سید علی خامنه ای، هفته اول بعد از انتخابات مسئله برانگیز 1388 گفته بود  نظرات ایشان به احمدی نژاد نزدیکتر از نظرات رفسنجانی است. آیا در این تفاوت نظر (خامنه ای در آخرین لحظات ثبت نام کاندیدا ها به کاندید شدن رفسنجانی رضایت داد) تغییری ایجاد شده است ؟ یا رفسنجانی دیدگاه هایش را به ولی فقیه نزدیک تر کرده است ؟ و این موضوعی است که در ادامه مقاله به آن پرداخته میشود.

امّا حال جدای از اینکه آیا واقعاً هاشمی در لحظه آخر تصمیم بشرکت در انتخابات گرفته است و یا از مدتها پیش چنین تصمیمی داشته است. ابتدا در باره مواضع هریک در این رابطه توضیح میدهم.

 

الف ــ چرا خامنه ای رضایت داد:

سر انجام علیرغم مخالفت های اولیه و فشارها برای جلوگیری از ثبت نام رفسنجانی از طرف باند خامنه ای، ولی فقیه در دقایق پایانی مهلت ثبت نام، به ثبت نام رفسنجانی رضایت داد. خامنه ای در گذشته و در آستانه یکی از انتخابات رژیم با اشاره به رفسنجانی گفته بود: «مملکت را به دست "شاه سلطان حسین ها" نخواهیم داد». امّا چرا خامنه ای بر خلاف ادعاهای سابق خود، کوتاه آمد و اجازه داد که رفسنجانی کاندید شود ؟

در واقع با توجه به شرایط کنونی کشور، بحرانهای کشنده و مرگبار، بن بست کامل نظام در داخل و خارج و ترس از شورش و قیام مردم گرسنه و ناراضی، باید گفت تنها راه پیش روی خامنه ای برای خروج از این وضعیت، توسل به رفسنجانی و اجازه ثبت نام به وی بوده است. یعنی اجازه کاندید شدن به رفسنجانی از طرف ولی فقیه، برای او تنها راه گریز از این وضعیت بوده است.

یعنی خامنه ای به رفسنجانی، بعنوان جهره ای نسبتاً موجه ــ در داخل و خارج ــ که مورد وثوق مردم است و احتمالاً میتواند عمر بیشتری برای نظام پوسیده و رو به سقوط آن ذخیره نماید، نگاه میکند. یعنی در واقع رضایت خامنه ای به حضور رفسنجانی در انتخابات، در شرایطی صورت گرفته است که یا باید وی شاهد فروپاشی نظام دینی باشد و یا از قدرت مطلقه اش به مقداری عقب نشینی و قسمتی از آن را به رفسنجانی منتقل نماید. یعنی رفسنجانی تنها گزینه خامنه ای برای فرار از قیام و شورش مردم و تنش زدائی داخلی و بین المللی بوده است.

بعبارتی، خامنه ای فکر میکند با این انتخابِ ناگزیر:

یکم ــ بحران انتخابات و چالش های مربوط به آنرا با دردسر کمتر و آسانتر پیش خواهد برد. یعنی  با وجود رفسنجانی در  عرصه انتخابات، با القاء یک پیروزی کاذب به جنبش اجتماعی و مخالفین نظام، نارضایتی ها و اعتراضات مردمی تا حدودی مهار خواهد شد. بعلاوه رژیم با حضور رفسنجانی چهره ای متعادلتر و آراسته تر می یابد و راحت تر می تواند، مشروعیت از دست رفته و آبروی ریخته شده در جریان قیام اعتراضی 88 را، باز سازی نماید.

یعنی حضور رفسنجانی باعث امید های واهی در میان ناراضیان و مخالفین رژیم شده و کماکان امکان استحاله و اصلاح رژیم را در باور مخالفین، زنده نگه میدارد. یعنی در واقع وجود رفسنجانی به این توهم دامن خواهد زد که گویا با تغییر چهره ها و بدون نیاز به تغییر بنیادی در کلیت ساختار می شود اوضاع را سر و سامان داد.

دوم ــ خامنه ای در حضور و همراهی رفسنجانی، خود را در مقابله با باند احمدی نژاد و کاندیدای این جریان ــ مشایی ــ که قصد پایان بخشی به نظام دینی و سلطه آخوندها را دارد، قوی تر و شکست ناپذیر تر می بیند. خامنه ای خوب میداند، نیروهای متزلزل و بشدت پراکنده اصولگرایان، قدرت رویاروئی و مقابله با باند احمدی نژاد را ندارند. یعنی با ورد رفسنجانی توازن قوا در ساختار فعلی حاکمیت به نفع باند وی ــ اصولگرایان سنتی ــ که اکنون در وضعیت آشفته و متزلزلی بسر می برند، در مقابله با باند احمدی نژاد چرخش خواهد کرد.

سوم ــ ولی فقیه می تواند با ورود رفسنجانی به عرصه انتخابات، این انتخابات را به عنوان انتخاباتی  آزاد و رقابتی قالب کرده و بهره برداری نماید و از این طریق به میزانی، مشروعیت بدست آورده و از انزوای کشنده بین المللی رهائی پیدا کند.

 

ب ــ رفسنجانی و اعلام جنگ با ولی فقیه:

امّا در واقع ورود رفسنجانی به انتخابات، اعلام جنگ با خامنه ای ــ ولی فقیه ــ است، بی علت نیست که خانم رفسنجانی در موقع ثبت نام وی خطاب به مردم گفت: «در صورت مشاهده تقلب در انتخابات به خیابان ها بریزید». یعنی این بار این جنگ درونی نظام که می تواند زمینه ساز حضور خیابانی معترضین و مخالفین رژیم بشود، واقعی تر است و این یعنی، بدترین سناریوئی که میتوانست به ولی فقیه تحمیل شود.

بنابراین اگر چه ممکن است ورود رفسنجانی بانتخابات، به آن ظاهر یک انتخابات رقابتی و آزاد را بدهد و باعث گرم شدن تنور انتخابات بشود، ولی هاشمی رفسنجانی به این خاطر، وارد کار زار انتخاباتی خرداد 92   نشده است.

بهمین دلیل است که آخوند محمد یزدی عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان با اشاره به رفسنجانی، بوی میگوید که در سن 80 سالگی ً آخرت را به دنیا ً نفروشد و با وحشت و زبونی میگوید: «امروز رهبری تنهاست و دوستان نزدیکش هم شمشیر را از رو بسته اند».

یعنی ورود رفسنجانی به عرصهء انتخابات علیرغم هر تصوری که خامنه ای داشته باشد، نه تنها ناشی از توافقات پشت پرده ــ رفسنجانی و خامنه ای ــ برای گردم کردن تنور انتخابات و یا مشروعیت بخشی به ولی فقیه نمی باشد، بلکه رفسنجانی آمده است تا به قیمت حتی حذف ولی فقیه هم که شده، نظام دینی را که با سیاست های ولی فقیه و دار و دسته اش در معرض سقوط و فروپاشی قرار گرفته است، نجات دهد.

رفسنجانی 14 بهمن 1391 در سخنانی، نقل قول خمینی در سال 1360 را یادآوری نمود که خطاب به کارگزاران نظام گفته بود: «اهمیت حفظ نظام جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ــ ولو امام عصر باشد ــ بیشتر است». بنابراین رفسنجانی آمده است که این رهنمود را به اجرا بگذارد. یعنی در شرایطی که نظام دینی به سردمداری ولی فقیه، بسمت نابودی و انحطاط میرود، برای حفظ این نظام به صحنه آمده است.

رفسنجانی در سخنانی برای جوانان اصلاح طلب گفت: «حکومت برای مردم است. این نمی شود که هر کس هر کاری دلش خواست بکند و به مردم هم اجازه ندهد اعتراض بکنند. مردم صاحب حکومت هستند. خدا هم حق حکومت را تنها به 12 معصوم ــ امامان شیعه ــ داده است و بعد از آنها هر فردی که مسئول حکومت شده به رأی مردم بوده است».

وی در ادامه می گوید: «انتظار داریم کسانی که صلاحیت دارند بی جهت رد نشوند، چرا که مردم خودشان اصلح را می شناسند و نمی گذارند کشور خراب شود».

رفسنجانی با تهدید، با اشاره به خامنه ای گفت: «اگر بخواهند شرایطی بوجود آید که بین من و او ــ خامنه ای ــ اختلاف و حالت نزاع بوجود آید، همه ما ضرر می کنیم».

می بینیم که رفسنجانی هاله تقدس دور رهبری نظام را در هم دریده است. وی می گوید که "بعد از دوازده امام شیعه که خدا حق حکومت کردن را به آنها داده است، هر کس دیگر باید به رأی مردم برگزیده شود".

واقعیت این است که هاشمی رفسنجانی اگر خود را بالاتر از خامنه ای نداند، حداقل همطراز با وی می داند. از اینکه در این سالیان، بوسیلهء وی و با همدستی دار و دسته ولی فقیه به حاشیه رانده شده و اینچنین وی و خانواده اش مورد تحقیر و توهین افراد ولی فقیه قرار گرفته اند، دل چرکین و بشدت زخمی است.

بعلاوه اختلافات وی و خامنه ای ریشه ای است و در تفاوت دیدگاه های سیاسی وی و خامنه ای ریشه دارد. اکنون بعد از بی حاصلی تلاش هایش برای سر عقل آوردن خامنه ای برای تغییر رویه، خود به صحنه آمده است تا با ارائهء قرائت دیگری از اسلام و با ایجاد تغییراتی در ساختار نظام دینی و حذف تدریجی ولی فقیه و..، نظام دینی را با جایگزینی عده ای دیگر از روحانیون که کمتر آلوده اند، از خطر سقوط و فروپاشی نجات دهد.

بعبارتی همانطور که رفسنجانی در بیانیه انتخاباتی مدعی شده، وی در پاسخ به "ادعاهای کذب در مورد ناکار آمدی نظام اسلامی" آمده و قصدش نجات نظام اسلامی از بحران های خفه کنندهء گریبانگیر آن می باشد... (ادامه دارد)

21.05.2013     

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه