بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 18 ارديبهشت ماه 1392 ـ  8 ماه مه 2013

هراس آقای خاتمی از صف‌آرائی مردم در مقابل جمهوری اسلامی

بهروز ستوده

آزمون تلخ و تاريخی ديگری در برابر مردم ايران، احزاب و گروههای سياسی کشور و جناح های به اصطلاح اصلاح طلب جمهوری اسلامی قرار گرفته است، چند هفته بيشتر به خيمه شب بازی ديگری با نام"انتخابات" باقی نمانده است و هنوز شرکت يا عدم شرکت دراين خيمه شب بازی برای بسياری از مردم جان به لب رسيده ای که طی 34 سال گذشته به انتخاب بين بد و بدتر عادت کرده اند و يا بهتر بگويم عادت داده شده اند، در هاله ای از ترديد و ابهام قرار دارد، چرا که تنها اميد و برگ برنده جبهه ی ازهم گسيخته و چند پاره ی اصلاح طلبان، يعنی آقای خاتمی، هنوز تصميم قطعی خود را مبنی بر حضور و يا عدم حضور در "انتخابات" را نگرفته است و لذا معتادان به انتخاب بين بد و بدتر هم برای شرکت يا عدم شرکت در انتخاباتی که مجريانش همان کسانی هستند که در سال 88 آرای مردم را دزديدند و جوانان وطن را به جرم اينکه گفتند « رأی من کو» به خاک وخون کشيدند، در سرگردانی و بلا تکليفی باقی مانده اند!

اما براساس آخرين سخنان آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی، دو مهره ای که معتادان به انتخاب بين بد و بدتر برروی آنان سرمايه گذاری کرده و تمام اميدشان اين است که يکی از اين دو و يا هردو نفر بيايند و کشور و ملت را "نجات" دهند ! اين دونفرعليرغم طومارهای امضای هوادران خود، آمدن خود را مشروط برموافقت و همراهی رهبر کرده اند ! و رهبرشياد نيز که مار خورده و افعی شده است درمقابل درخواست خاتمی و رفسنجانی، تا امروز خودش مُهر سکوت برلب زده است ولی از سوی ديگر دست و دهان نوچه ها و گماشته های خود را باز گذاشته است تا هرچه ميخواهند عليه اين دو نفر فحاشی کنند و با برچسب هائی از قبيل "مفسد فی الارض و نوکر امريکا و سران فتنه وغيره" به اين آقايان فهمانده شود که بيت رهبری ازآنان راضی نيست، با وجود اين آقای خاتمی و رفسنجانی اميدوارند که رهبر افسار گسيخته و فصل الخطاب حکومت اسلامی، در دقيقه 90 به وخامت اوضاع کشور پی برده و لا اقل برای نجات کشتی شکسته جمهوری اسلامی هم شده است، اين آقايان را به بازی بگيرد و راه ورودشان به صحنه "انتخابات" هموار سازد، همچنين ناگفته نماند که آقای خاتمی برای بازگشت خود به صحنه انتخابات، يک گام ازهاشمی رفسنجانی فرا تر نهاده و برای ورود خود به صحنه انتخابات، علاوه بر موافقت رهبر، شرط همکاری دستگاههای دولتی و غير دولتی جمهوری اسلامی نيز برای برون از بحران ضروری دانسته است ! به اعتقاد آقای خاتمی اگر همراهی رهبر و تمام دستگاههای دولتی ميسر گردد و رويکردها در مورد سياست های داخلی و خارجی تغيير کند ! چند سال طول خواهد کشيد که رئيس جمهور "منتخب مردم"! بتواند کشور را بازگرداند به نقطه "صفر"، و نقطه صفرهم از نظرايشان دوران پيش از احمدی نژاد است که اصلاح طلبان در قدرت بوده اند .آقای خاتمی چنين ميگويد :« موقعيت حساسی است و کار دشوار و در عين حال مردم می خواهند از اين وضع خارج شوند و طبعاً مطالباتی دارند. اگر تمام ارکان نظام، از رهبری گرفته تا تشکيلات روحانی و غير روحانی و نهادهای مسؤول يا غير مسؤول و قدرتمند همه همراهی کنند سال ها طول می کشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگرديم، يعنی شرايط سال 84».

بدين ترتيب آفای خاتمی، يعنی کسی که معتادان به انتخاب بين بد و بدتر به او دلبسته اند که بيايد و کشور و ملت را "نجات" دهد از هم اکنون به هواداران و شيفتگان خود نويد ميدهد که اگر خامنه ای و جنتی مصباح يزدی و سرداران سپاه و بسيج جمهوری اسلامی و هزاران آخوندی که به عنوان نماينده ولايت فقيه در شهرها و روستاهای ايران بساط حکومت های محلی گسترده و به خالی کردن جيب مردم و خزانه دولت مشغول اند و صدها باند مافيائی که در رأس هر کدام "آقازاده" و آيت الله و حجت الاسلامی قرار دارد، اگر همگی اينها دست بدست هم داده و قول همدلی و همراهی به آقای خاتمی بدهند! ايشان ۸ سال وقت لازم دارد که کشور را باز گرداند به دوران پيش از انتخاب احمدی نژاد! راستی سقوط در وادی اوهام و خيالات بی پايه و اساس تا بکجا ؟ و راستی آيا کسی که عنوان "رهبر اصلاحات" را با خود يدک ميکشد با يک چنين ساده لوحی و خيال پردازی هائی ميتواند کشور را از بحران عميق سياسی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی و امنيتی که بر اثر 35 سال حکومت ضدملی و ضد انسانی جمهوری اسلامی ايجاد شده است بيرون آورده و مردم ايران را به آزادی و رفاه و عدالت اجتماعی برساند ! انسان چقدر بايد ساده انديش و يا عوامفريب باشد که تصور نمايد با همراهی و همکاری خامنه ای و جنتی و مصباح يزدی و سردار نقدی و سرلشکر فيروزآبادی يعنی همه کسانی که ويرانی ايران و بدبختی مردم ناشی از وجود فاسد آنان است ميتوان در حکومتی که از بيج و بن در فساد و تباهی غوطه ور است را "اصلاح" نمود . کسی نيست از آقای خاتمی سئوال کند که آيا در تاريخ نمونه ای را سراغ داريد که ديکتاتورهای ضدمردم يک شبه اصلاح طلب و طرفدار آزادی مردم شوند ؟ راست اين است که آقای خاتمی چون از يکطرف توان و قدرت ايستادگی در برابر جبهه استبداد را ندارد و از طرف ديگر عميقاً به نظام جمهوری اسلامی و به قانون اساسی تبعيض آميز و ضد ملی آن پای بند و وفادار ميباشد چاره ای ندارد که تئوری جديد "تعامل گرگ و ميش" را در کنار تز "گفتگوی تمدنها" بنام خود به ثبت برساند ! آقای خاتمی با تز سازشکارانه و من در آوردی "تعامل" با جبهه دزدان و جنايتکاران، تلاش دارد بر اين اصل مسلم و ثابت شده تاريخ که آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی فقط از راه با مبارزه مردم و ستمديدگان عليه ديکتاتورهای ستمگر بدست ميايد خط بطلان بکشد و با موعظه و نصحيت، خامنه ای مکار و باند های تبهکار پيرامون او را به تعامل و همکاری دعوت نمايد! نگاه کنيد که ايشان چند روز پيش در جمع پاره ای از جوانان اصلاح طلب که خواهان ورود آقای خاتمی به صحنه انتخابات هستند چه ميگويد : « بعضی ها می گويند شما بياييد تا همه چيز روشن شود، آنها جلوی شما می ايستند و ما هم پشت شما می ايستيم، من ابداً نمی خواهم اين اتفاق بيفتد. من به فکر اصلاحات و به فکر جماعتی هستم که به هر حال به من لطف دارند، اگر چنين وضعی ييش آيد اوضاع از اين هم بدتر می شود » ملاحظه ميکنيد، آقای خاتمی ابداً نميخواهد که مردم ايران برای احقاق حقوق پايمال شده خود توسط باند های تبهکار جمهوری اسلامی که از حمايت بيت رهبری برخوردارند در پشت سر او قرار گيرند ! چرا که گويا ايشان اصلاح طلب اند و در اصلاح طلبی نوع خاتمی رو در روئی مردم با بيت رهبری و حکومت سفاک و جنايت پيشه جمهوری اسلامی جايز نيست! اصلاح طلبی آقای خاتمی يعنی: نصحيت و دعوت ديکتاتورها و دزدان بيت المال مردم به امر خير و پرهيز از ظلم و ستم است ! و فرق آقای خاتمی و آقايان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و دهها تن ديگر از اصلاح طلبانی که هم اکنون در زندان بسر ميبرند در همين است که آنان در مقابل رهبر فاسد و باندهای پيرامون او، با مردم همراه شدند و رو در روی جبهه استبداد صف آرائی کردند ولی آقای خاتمی از يک چنين رو در روئی هراس دارد چون ميداند که سرانجام و نتيجه نهائی صف آرائی مردم در مقابل بيت رهبری و دارودسته های فاسد پيرامون آن، به خاتمه حاکميت جمهوری اسلامی در ايران خواهد انجاميد و اين همان چيزی است که اصلاح طلبی آقای خاتمی از آن وحشت دارد.

آقای خاتمی چشمان خود را آگاهانه بر اتحاد نامقدس بيت رهبری و باند احمدی نژاد در مورد دزديدن آرای مردم و اجرای کودتای انتخاباتی سال 88 می بندد و به آرامی از کنار جنبش سبز که برآمد و بازتاب شکست و ناکارآمدی دولت اصلاحات بوده است می بندد تا مبادا گوشه عبای اش به جنبش سبز که اينهمه مورد نفرت خامنه ای و جبهه استبداد است تماس حاصل کند و باعث رنجش خاطر بيت رهبری شود! و کسی نيست که از آقای خاتمی سئوال کند، شما که تا اين حد از صف آرائی مردم در مقابل قاتل جوانان وطن ميترسيد گيريم که صلاحيت شما از طرف شورای نگهبان تأييد شود و شما موفق شويد يکبار ديگر با آرای بالا به مقام رياست جمهوری اسلامی نائل آييد، آيا تصور ميکنيد که در فردای پيروزی شما، مردم ايران در خانه های خواهند نشست و به شما هشت سال فرصت خواهند داد که کشور را به شرايط سالهای "دولت اصلاحات" باز گردانيد ؟ آيا تصور ميکنيد که هزاران هزار خانواده ای که پس از کودتای انتخاباتی خامنه – احمدی نژاد در سال ۸۸ آسيب ديده اند از دادخواهی صرفنظر خواهند کرد و به توصييه شما و هم فکران شما، دادخواهی را به خداوند و "روز قيامت" واگذار خواهند کرد ؟!

اگر در دقيقه 90، گفتگوهای پشت پرده و زدوبندهای اصلاح طلبان بی خطر با بيت رهبری به نتيجه برسد و آقای خاتمی و يا هاشمی رفسنجانی، جواز ورود به بازی انتخاب بين بد و بدتر را از از شورای نگهبان دريافت دارند و مردم ايران نيز يکبار ديگر از ترس عقرب جراّر به مار غاشيه پناه ببرند، آقايان اصلاح طلب بايد مطمئن باشند که در فردای پيروزی آنان، مردمی که رأی شان در انتخابات ۸۸ دزديده شد، پرونده کودتای انتخاباتی خامنه – احمدی نژاد را در مقابل آنان خواهند گشود، محاکمه و مجازات کودتاچيان و کسانی که مردم بی سلاح و بيگناه را در خيابانهای تهران و شهرستانها به گلوله بستند، آزادی و اعاده حيثيت از کليه زندانيان سياسی، باز پس گرفتن پول و ثروت مردم از دزدان و غارتگران و مجازات آنان و صدها خواسته ديگر، حداقل هائی است که از طرف مردم ايران از رئيس جمهور جديد حکومت اسلامی در خواست خواهد شد . فصل الخطاب حکومت اسلامی نيز اين را بخوبی ميداند و با سکوت حيله گرانه خود در مقابل تقاضای تعامل و همکاری که از جانب آقای خاتمی و رفسنجانی مطرح شده است، عملاٍ شورای نگهبان خويش را مأمور پاسخگوئی به درخواست اين آقايان نموده است، و چنين بنظر ميرسد که در اين روزها مهمترين دغدغه فکری سيدعلی خامنه ای (جانشين امام زمان و نماينده خدا بر روی زمين ) دار و دسته افسار گسيخته احمدی نژاد است که صلاحيت خود از "آسمان" گرفته اند و نيازی به شورای نگهبان خامنه ای و جنتی ندارند!

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/05/159572.php

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه