بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 26 فروردين ماه 1392 ـ  15 آوريل 2013

نامه ای به آقای بنی صدر در مورد سايت انقلاب اسلامی

امیرحسین آمویی

جناب دکتر نوری علا، با درود. نامه ی زیر را برای خود سایت «انقلاب اسلامی» فرستاده ام. درج آن در «سکولاریسم نو» هم ممکن است بد نباشد. با آرزوی توفیق شما و سایر همکاران.

 

جناب دکتر بنی صدر،

با درود

بنده در حد توان خودم، هرجا که توانسته‌ام از منویات پاک جنابعالی دفاع کرده‌ام. معتقدم که رژیم خودکامۀ ولایت فقیه با کودتایی نامشروع و غیرقانونی، نه تنها قدرت را از دست نخستین ریاست جمهوری ایران، جنابعالی، خارج و سرکار را وادار به عزیمت اجباری از ایران کرده  بل که تمام ایرانیان روشنفکر و ترقی خواه را ناگزیر از فرار یا سکوت کرده و یا در گوشه‌ی زندانها محبوس و یا به چوبه‌ها و جوخه‌های اعدام سپرده است. در این مورد در جایی نوشته‌ام که حتی اگر دکتر مصدق هم به جای شما می‌بود، همین کار را می‌کرد که جنابعالی کردید: به بیان دیگر، ظلمت رژیم ولایت هزاران بار بیش‌تر و خوفناک‌تر از ستم رژیم شاهنشاهی است و در واقع فاشیزم مذهبی حاکم بعد از انقلاب ارتجاعی اسلامی کجا و روزگار شاید بتوان گفت "آزادی"(!) و سلطنت سیاه شاه کجا! بی‌هوده نیست که برخی از ایرانیان اکنون در هوا و هوس رژیم گذشته اند!

اکنون میل دارم دو نکته را با شما صادقانه در میان بگذارم:

ا- در مورد زبان و کلماتی که شما در تحلیل‌ها و تفسیرهای خود به کار برده و می‌برید: شما می‌کوشید از کلمات فرنگی اجتناب کنید و به جای مفاهیم نو از واژه‌های فارسی و عربی بهره بگیرید. اما اندیشه‌ی نو و نظام‌های سیاسی نو را تنها با واژگان نو و با مفاهیم نوساخته و نوظهور و مدرن می‌توان تبیین و منتقل کرد. این اندیشه‌ها، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در غرب زاده شده و یا اگر حتی بعضی‌هاشان در جای دیگری تولد یافته باشند، در غرب گسترش و تحول و قوام و دوام یافته اند. این اندیشه‌ها همان قدر برای بشریت مفید فایده‌اند که تکنولوژی غربی. نمی‌توان به خوب بودن دنیای مدرن اذعان کرد، ولی دستگاه سیاسی اجتماعی و مفاهیم و زبان حاوی اندیشه‌های محیط بر این نظام‌ها را بد دانست یا از آن ها اجتناب کرد. نمی‌توان سوار بنز و هواپیما شد و بر نظام علمی و پژوهشی دنیای مدرن خرده گرفت؛ نمی‌توان از ماهواره سود جست، اما قوانین عربستان عصر عشیره را جاری کرد! چنین چیزها ناشدنی است و اگر به زور سرنیزه و تفنگ ساخت دست غربیان هم شدنی باشد، دشوار و عمرش مستعجل است.

به مفهومی مانند دموکراسی فکر کنید. این کلمه برای خودش تاریخ و شخصیت و ویژگی‌هایی دارد که، مثلاً، "ولایت جمهور مردم" ندارد. در واقع نمی‌توان به کنترل سیاسی قدرت توسط جمهور مردم اندیشید و از کاربرد "مردمسالاری یا جمهوری دموکراتیک" پرهیز کرد. از سوی دیگر واژۀ "ولایت" در مفهوم "ولایت جمهور مردم" چنان برچسب سیاهی خورده و بی‌آبرو شده که در ذهن تقریباً تمام ایرانیان تداعی کننده‌ی "ولایت فقیه" است. لذا بهتر آن است که برای ارائهء مفاهیم نو از واژگان نو فارسی و یا واژگان عربی نوین و اصلاً در صورت بروز هرگونه ابهام از واژگان نوین غربی سود بجوییم. باید کلماتی را برگزید که صورت و سیرت شان به مفاهیم سیاه و ارتجاعی آلوده نشده است. همان طور که رادیو و و تلویزیون و هلی‌کوپتر و کامپیوتر و ماشین و تلفن و سایت و اینترنت و وبسایت و غیره! دنیای نوی را تداعی می کنند که دموکراسی و حقوق بشر را نیز به همراه خود دارند، کلمات جارچی و درشکه و اسب و قاطر و سلطنت و ولایت و دین‌سالاری و نظایر اینها نیز دنیای کهن و قدیمی را به ما نشان می‌دهند. بی‌هوده نبود که حضرت شان به سادگی گرد "جمهوری" را قلم گرفتند و مردمی هم که درک درستی از جمهوری و دموکراسی نداشتند با آن سابقۀ عدم آگاهی سیاسی و روحیات عقب مانده ی دینی، و فقدان قوه‌ی تمیز میان نظام نو و کهنه، به زودی در دام افتادند و آنچه که می‌بینیم اتفاق افتاد، یعنی "ولایت استبدادی فرد روحانی" که خود را عالم دهر هم می‌داند!

٢ - در باره ی اهداف سایت: پاراگراف اول از اهداف بسیار گنگ و آلوده به لغات قدیمی و عربی است و به مفاهیمی توسل جسته است که درک آن‌ها برای "جمهور مردم" ایران ساده و فهمیدنی نیست. گفتن این که هدف ما "انقلاب در اسلام [است] بقصد بازگرداندن اسلام از خود بیگانه در بیان قدرت، به بیان آزادی" باعث می‌شود که بسیاری تصور کنند «سایت انقلاب اسلامی» در پی "یک انقلاب سیاسی- اجتماعی اسلامی" دوم است! و البته چنین تصوری میلیون ها ایرانی را از گرد سایت محترم و وزین شما می‌پراکند. درک عبارات و گزاره‌های پیچیده‌ای نظیر آنچه که آمد و نیز "تغییر بنیاد قدرت ‌محور دین به بنیاد آزادی، از سوئی و بیان آزادی در سر، از سوی دیگر، انسان را از تابعیت کورکورانه بنیاد دین آزاد می کند..." نه تنها بسیار دشوار و سنگین است (فراموش نکنید که شما دارید سندی برای عموم ایرانیان می‌نویسید و با فهم متوسط این عموم روبرو هستید) بل که اصلاً در صورت فهم شدن، ایرانیان امروز را در حسن نیت «سایت انقلاب اسلامی» دچار شک می‌کند، مخصوصاً که بلافاصله فرموده‌اید: "این بنیاد [یعنی دین] را به تأسیسی در خدمت بیان آزادی بدل می‌گرداند." در این جا دیگر خواننده‌ی مارگزیده‌ای که از هر نوع ریسمان سیاه و سپید - چه رنگ اش اسلامی باشد و چه از لون مذاهب دیگر- می‌‌ترسد، جای خوشبینی و امید باقی نمی‌ماند و مأیوس و پکر روی "ضربدر قرمز" کلیک می‌کند!

حتی پس از جرح و تعدیل های فلسفی- منطقی بسیار پیچیده هم نمی‌توان از اقوال مذکور به آسانی به این نتیجه رسید که «سایت انقلاب اسلامی» در پی "آزادی و مردمسالاری" است، و اگر هم باشد چنان که در بندهای بعد گفته شده است) باز "اسلام" را در زیر قبا دارد. و نیز کاملاً بعید است که ایرانیان اکنون در پی اولاً انقلاب دیگری باشند و ثانیاً، اگر باشند، آن انقلاب، بتواند انقلابی اسلامی باشد. انقلاب را تنها رژیم به مردمی که تمامی درهای اصلاح به رویشان بسته شده «تحمیل» می کند؛ همچنان که رژیم شاه کرد!

موارد دیگر اهداف سایت از روشنی نسبی و کافی برخوردارند؛ هرچند که جا دارد روشن‌تر هم نوشته شوند.

شاید بد نباشد و اصلا بهتر است که در مورد تصحیح زبان و کلیدواژه‌های سایت اقدام فوری به عمل آید و اصلاحات به عمل آمده چه به هنگام نوشتار و چه به موقع گفتار مورد توجه و استفاده قرار گیرند.

با درود فراوان.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه