بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 19 فروردين ماه 1392 ـ  8 آوريل 2013

انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!

محمّد هادی

اگر سیاست در حالت کلی و بنا به طبیعت خود- حتی در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک- پیچیده و تا حدود بسیار زیادی پیش بینی ناپذیر است این امر وقتی در محدودۀ جغرافیایی کشوری مانند ایران، آن هم با حکومتی آخوندی، مطرح و مورد نظر باشد روشن است که از پیچیدگی و پیش بینی ناپذیری مضاعفی برخوردار می باشد. این ویژه گی در مورد مسائل سیاسی ایران چنان برجسته و آشکار است که پیچیده گی و پیش بینی ناپذیری مسائل ایران اکنون به صفت مشخص و بارزی در تحلیل  و اشاره به تغییر و تحولات سیاسی ایران تبدیل شده است!

از جملهء دلایل این قضیه، جدا از عدم رشد جامعه و طبقات و نیروهای تشکیل دهندۀ آن، تعیین کنندگی و داشتن ابتکار عمل قدرت های خارجی در امور داخلی ایران می باشد. در تاریخ معاصر ایران، دیگ تضادها و مشکلات و تعادل شکنندۀ جامعه ایران را معمولاً کفگیر قدرت های خارجی بوده که، با همکاری متحدان  داخلی خود، بهم زده و تغییر و تحولات را در راستای منافع  خود پیش برده اند!

بهمین دلیل است که در تونس خودکشی یک جوان می تواند، در ادامه، به سرنگونی حکومت وقت منجر گردد ولی در ایران اعدام هزاران هزار زندانی سیاسی و بیشمار جنایات دیگر را می توان آگاهانه نادیده و ناشنیده گرفت تا حدی که آب از آب تکان نخورد! در بستر مناسبات و توازون قوای بین المللی رژیم سال هاست که نان نبود و عدم توافق قدرت های بزرگ در مورد سرنوشت ایران را زهر مار می کند و خود بهتر از هرکس می دانند که اگر اجل محتوم خارجی و داخلی همزمان فرا برسد نرخ سوراخ موش برای مخفی شدن آخوندها  سر به فلک خواهد زد!  

جدا از نقش انکار ناپذیر قدرت های خارجی در دشواری پیش بینی تحولات ایران، رژیم هفت خط آخوندها نیز با اتخاذ سیاست های سرکاری و رنگارنگ در پیچیده نمودن مسائل سیاسی سهم دارد. بعنوان نمونه، در همین انتخابات ریاست جمهوری آخوندها به نظر می رسد که رژیم، تا همینجای قضیه، با آشکار و علنی نمودن اختلافات واقعی و یا ساختگی دار و دستۀ احمدی نژاد با باند خامنه ای، در گرم نمودن نسبی تنور انتخابات تا حدودی موفق شده است.

برای ارزیابی سیاست انتخاباتی رژیم کافی است تا بحث و مولفۀ درگیری احمدی نژاد با خامنه ای و مطرح شدن مشایی- بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری- را از مسائل و فضای انتخاباتی حذف نمود تا کسادی و سردی برگذاری انتخابات هر چه بیشتر روشن گردد!

از جمله دیگر خصصیه های پیش بینی ناپذیری مسائل ایران این است که در بسیاری گذرگاه های حساس سیاسی در گذشته که به نظر می رسید که سیر حوادث و مسائل رژیم را در برابر دو راهی  خطرناکی قرار داده است ناگهان دیده شده که رژیم- با کمک امداد های نه چندان غیبی- راه سوم و غیرقابل تصور دیگری را انتخاب نموده است! پایان جنگ ِ بدون برندۀ ایران و عراق نمونه و مثال ملموسی است  که در آن تصور و تحلیل غالب این بود که قطع جنگ و برقراری صلح، طناب دار و روند فروپاشی رژیم است در حالی که رژیم، با ابداع و اتخاذ سیاست غیرقابل پیش بینی "نه جنگ! نه صلح!"، حداقل و موقتاً خود را از پیامدهای ناگوار پذیرش قطعنامهء قطع جنگ نجات داد! و یا بعد از مرگ خمینی و امکان بروز جنگ قدرتِ گرگ های گرسنه نظام و... توانست، با یکشبه آیت الله و فقیه نمودن خامنه ای، نظام یتیم ولایت فقیه را جمع و جور و سرپرستی کند!

در متن تغییر و تحولات سیاسی ایران که همواره آبستن بروز حوادث و اتفاقات غافلگیر و سوپرایز کننده می باشد با عینک بدبینی و واقع بینی موارد و مسائل زیر- بدون تقدم و تاخر آنها - قابل توجه و تعمق می باشند:

* به نظر بدبینان می رسد که نظام آخوندها عامداً برای گرم نمودن تنور انتخابات تن به آشکار شدن برخی از اختلافات درونی نظام رضایت  داده است اینکه چقدر این سیاست مفید به حال وخیم ولایت فقیه باشد طبیعتاً موضوعی است که آینده آن را نشان خواهد داد! هر چند بعید است مردم در حد انتظار رژیم به صحنه بیایند ولی حتّی اگر هم بیایند بنا بدلایل بسیاری نمی توان به غریق در حال خفه شدن، از توسل به توهم و هر تخته پاره ای برای نجات خود زیاد خرده گرفت!

* بعد از انتخابات سال 88 دیگر حنای مذهبی و قداست قلابی ِ خامنه ای حتّی برای خودی های رژیم رنگی ندارد تا چه رسد به غیر خودی ها و مردم!  رژیم ای بسا واقع بینانه تنها شانس بقای خود را در سرکوب و اختناق بیشتر می بیند تا هر چیز دیگر؛ و این دقیقاً همان سیاستی است که دیکتاتور پیر جماران به دیکتاتور جوان سوریه توصیه کرده است!

* در دنیای ملمو از تضاد و درگیری های گوناگون رژیم با داخل و خارج، هیچ تضاد و دشمنی به اندازه و شدت تضاد مردم با رژیم نیست و رژیم بخوبی و بطور روزمره و از طریق سربازان و جاسوسان امام زمان در جامعه از اقیانوس تنفر مردم از خود باخبر می باشد!  معمولاً رژیم های  دیکتاتوری در مسیر فروپاشی و یا سرنگونی خود غفلتاً دچار یک اشتباه بزرگ- بدون امکان تصحیح و برگشت -  می شوند! در حالی که رژیم با هوشیاری حیوانی خود تمام توان و تلاش خود را  بکار می برد تا چنین اشتباهی را مرتکب نشود، مردم و زنان و جوانان ایران بیصبرانه در انتظار ارتکاب اشتباهی بزرگ از جانب رژیم می باشند! هر چند که، در عین حال، بعید می نماید که رژیم آخوندها با انتخابات مهندسی و حساب شده با دستان خود برای مخالفان سرنگونی طلب کارت دعوت بفرستد!

* درست است که در رژیم آخوندها بنا به خصلت تمامیت خواهی و درگیری گرگهای درونی نظام-برای قدرت و ثروت بیشتر- روز به روز دایرهء خودی ها تنگ تر می شود هر چند بعید است که جناح ها و مافیاهای مختلف رژیم بدون در نظر گرفتن تضاد آشتی ناپذیر مردم با کلیت رژیم، بدست خود تیشه به ریشهء پوسیدۀ نظام بزنند! زیرا همه بخوبی می دانند که در فردای نبود رژیم، همه، از اصلاح طلب گرفته  تا انحصار طلب، باید جوابگوی بیش از سه دهه جنایت و چپاول کل نظام باشند!

* در بحث از ساختگی و سرکاری بودن درگیری گرگ های درونی رژیم لزوماً ضرورت ندارد که تمامی بازیگران صحنه، بدون توجه به موقعیت و نقشی که دارند، در رابطه با سناریوی اصلی توجیه و در جریان جزئیات قضیه قرار داشته باشند. سناریوی بزرگ و اصلی می تواند در سطوح خیلی بالا و در محدودۀ کله گنده های نظام مطرح و طرحی شده باشد مضافاً بر اینکه معمولاً هر چقدر بازیگران نسبت به ساختگی بودن صحنه کمتر آگاهی داشته باشند بهتر و طبیعی تر نقش خود را ایفاء خواهند نمود!

* در خاتمه و با همۀ این تفاضیل، در ارزیابی سیاست رژیم در سرکاری  و قلابی و یا واقعی بودن  رقابت های انتخاباتی منصفانه نمی توان از تمایل در قبول «سر ِکاری» بودن قضایا براحتی گذشت  و بنوعی خود را به ندیدن و نفهمیدن زد؛ چرا که خود گول زنی- اگر قصد و عمدی در کار نباشد - از جمله سخت ترین کارهاست!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه