بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 7 فروردين ماه 1392 ـ  27 مارس 2013

هسته ای و خطا های آقای خامنه ای

حسین اسدی

" اکنون [او] همهء سر نخ ها را به خودش وصل کرده است. مثلاً جريان هسته ای با ميليارد ميليارد دلار پولی که از جيب اين مردم رفته است به يک سرانجام بی سرانجامی منجر شده است. همهء اينها را ايشان طراحی کرده اند. شخص ايشان، بايد به تاريخ پاسخ بدهند که به چه دليلی وارد يک قمار هسته ای شدند و الان چيزی عايدشان نشده است." )محمد نوری زاد(

آقای خامنه ای که بظاهر رفتارو کردار رهبران کره شمالی را سرمشق خود قرار داده است، بر این تصور است که گویا تنها او است که قادر بفکر کردن است، و زمانی هم که دربارهء مسئله ای حرفی زد دیگر کسی حق ندارد در آن زمینه اظهار نظری نماید، حتی اگر حاصل چنین تحمیل اراده ای این بوده باشد که ملتی به فقر و ذلت کشانده شوند. برای آقای خامنه ای اگر مرکز پژوهش‌های مجلس نظام اش رشد اقتصادی کشوری که بر آن حکم می راند را در سال میلادی گذشته 36 دهم درصد و رتبهء آن را 23 در منطقه و  164در میان کشورهای جهان اعلام نماید، و یا رێیس اطاق بازرگانی اش بیان دارد که تحریم‌ها "گلوگاه را روز به روز تنگ‌تر می‌کنند"، و مردم عادی هم نتوانند هیچ رابطه ای میان خود و اقتصاد مملکت شان بر قرارنمایند و چنین نظر دهند که " این اقتصاد ایران نیست، چینی است. کل کشور را جنس چینی ها گرفته. این مملکت که ایرانی نیست. 157 میلیارد را که به چینی ها داده اند نمی توانند پس بگیرند. طرف چینی گفته به جای پول کالا ببر. خوب غلط می کنی اینجا تولید را نابود کردی پول نفت کشور را یا به جیب زدی یا باج دادی به این کشور آن کشور".[1]  هیچ کدام دارای اهمیتی ندارند. او بمثابه شخصی که گویا در دنیای دیگری زندگی می کند، باز هم سال 1392 را " سال حماسهء سياست و اقتصاد " و آنچه را که در ظرف سال گذشته ("سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی") بر سر مملکت و مردم آورده است را "موفقیت ها و دست آوردهای ملت ایران در این عرصه پر چالش به گونه ای است که حتی تحسین هوشمندان نکته بین و نخبگان سیاسی و دانشگاهی دنیا در کشورهای مختلف از جمله کشورهای بدخواه ایران را نیز برانگیخته است"[2] می نامد. ظاهرا دریچهء دید آقای خامنه ای را حلقه امنیتی- نظامی و مداحانی که او را محاط کرده اند چنان تنگ نموده اند که او دیگرحتی قادر بدیدن نوک دماغ خود هم نمی باشد. آنچه برای او از اهمیت ویژه ای بر خوردار است و حاضر است ته ماندهء سرمایهء ملی مردم کشور را فدا نماید، ساخت چند بمب اتمی و موشک های دوربُرد است، تا به کمک آنها بتوانند گاه و بیگاه همانند رهبران کره شمالی در بلوف های تو خالی آمریکا و کشورهای مجاور را تهدید کند. علاوه بر این او امیدوار است که با اتکا به چنین سلاح هایی بقای رژیم خود را از طرف کشورهای بیگانه بیمه نموده، و از براندازی رژیم خود جلو گیری نماید. اگر مردم ایران را هم در این راه بخاک سیاه بنشاند و یا مملکت را دچار جنگی خانمان سوزی نماید چه باک!.

با توجه به شروع مجدد مذاکرات آلماتی (گروه 5+1 در قزاقستان)  در 16 و 17 فروردین، آقای خامنه ای که به تنهایی انحصارتصمیم گیری درمناقشه اتمی را از زمانیکه دردیداربا دانشجويان دانشگا ه هاى يزد در دوازدهم دي ماه 1386 اعتراف نمود که: «من همان وقت[ روزهای آخر حکومت آقای خاتمی] هم در جلسه مسئولان كه از تلويزيون پخش شد، گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه پي درپي ادامه دهند بنده خودم وارد ميدان مي شوم. همين كار راه هم كردم، بنده گفتم بايستي اين روند عقب نشيني متوقف شود و تبديل به روند پيشروي و نخستين قدمش هم بايد در همان دولتي انجام بگيرد كه اين عقب نشيني در آن دولت انجام گرفته." [3] داراست، و تا کنون همواره ازتمام کوششهای مربوط بحل این مسآله ازطریق گفتگو و مذاکره جلوگیری بعمل آورده است، با یستی نسبت به مخاطراتی که درصورت شکست مذاکرات کشور را تهدید مینماید آگاه باشد. چه اگر امروزه دراثر سیاست های غلط او که منجر به تحریم های کمرشکن بر کشورتحمیل گردیده است، تحریم هایی که دراثر آن روابط اقتصادی ومالی کشورمان با جهان خارج عملا قطع گردیده، ایران از نظر سیاسی به یکی از منزوی ترین کشورهای جهان تبدیل شده، ملت ایران مجبور گردیده است ذخیره های منابع ملی خود را با اجناس بُنجُل چینی، هندی و ... بصورت پایا پای مبادله کند فقط اومقصراست. او به تنهایی مقصراست اگرامروزه اقتصاد کشوردرآستانه سقوط به سیاهچالی قرارگرفته واز نظررشد اقتصادی کشور ما با وجود بر خورداری از منابع عظیم نفت و گاز، در رتبه 164 کشورهای جهان و رتبه 23 کشورهای منطقه قرار گرفته است. وبلاخره آقای خامنه ای جوابگوست اگر فقط در فاصله زمانی ۸ ماه ازمذاکرات مسکو تا آلماتی، که در نتیجه عملکرد اوبرای تولید حدود 50 تا 60 کیلو اورانیوم با غلظت 20 درصدی که بهای آن در بازار آزاد بیش از چند صد هزاردلار نیست، حدود 30 میلیارد دلار درنتیجه کاهش صادرات نفت و حدود 15 میلیارد دلارسرمایه ملی کشور بهدررفته است. عمق فاجعه قمارهسته ای آقای خامنه ای زمانی بیشترمشخص میگردد، اگر درنظر گیریم که در زمان حکمرانی ایشان برکشور، خاک این مملکت هم ازغارت وتاراج مصون نمانده، و خاکی که برای تشکیل مجدد یک سانتیمتر آن 700‌ سال زمان لازم است، را تریلی‌تریلی و کشتی‌کشتی به شیخ نشینان خلیج فارس و بنام "صادرات غیرنفتی" بحراج گذاشته شده است.

همه این زیان ها اجتناب پذیر بودند اگرسران رژیم حاکم برایران و در رآس آنها آقای خامنه ای سیاست دیگری را پیشه میکردند. اقای دکتر بهروز بیات کارشناس سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی معتقد است که: " ایران خودش پرونده اتمی‌اش را سیاسی کرده و اگر این کار را نکرده بود به راحتی می‌توانست مثل اکثر کشورهایی که تکنولوژی هسته‌ای دارند، از این تکنولوژی استفاده کند... غیر از روسیه و آمریکا هیچیک از کشورهای دارای تکنولوژی هسته‌‌ای خودشان غنی‌سازی اروانیوم را انجام نمی‌دهند، چون مقرون به صرفه نیست"[4]. و آقای احمد شیرزاد استاد دانشگاه صنعتی اصفهان و نماینده این شهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی، ورود ایران به پروژه غنی سازی را فاقدهرگونه تحقیقات اولیه ای درزمینه های علمی و اقتصادی دانسته و بیان میدارد که: "من سئوالم اين است كه اين همه هزينه دادن به خاطر چيست؟ اصلا از ابتدا چه كسي در جريان اين مسايل و اين پروژه ها بود؟ من به شما مي گويم هيچ كدام از مجالس اول تا ششم كه ما بوديم در جريان اين پروژه ها نبودند و هيچ نوع شفافيتي وجود نداشت، آنوقت چگونه انتظار داريد در يك فرايند عقلانيت وجود داشته باشد.... مجلس ششم خيلي تحقيق كرد و درنهايت به اينجا رسيديم كه در مورد پروژه هاي هسته اي ايران تنها يك گزارش تخصصي درسازمان انرژي اتمي ايران وجود دارد كه آنهم گزارش يك كارمند ليسانسيه اين سازمان است كه در اين گزارش توليد برق هسته اي توصيه مي شود، در حالي كه در تمام ادله هايي كه دراين گزارش آمده، دستكاري شده است." [5]

بنا بر این چه دلیل منطقی می توانسته وجود داشته باشد، که رژیمی بدون آگاهی ابتدایی، کاری را شروع کند، بمدت 18 سال مخفیانه و حدود 10سال هم پس از اِفشا بازبدان ادامه دهد؟ روشن ترین جوابی را که میتوان بدین سٶال داد، این است که نظام ولایت فقیه اساسش بر دشمن تراشی بنا شده است. رژیم ولایت فقیه ازآنجا که درهیچ زمانی قادرنبوده است مشکلات مردم و مملکت را حل نمایند، برای پوشاندن بی لیاقتی ها و بی برنامگی های خود بدشمن خارجی نیازمند بوده است. و هم اکنون هم آقای خامنه از این سیاست پیروی نموده و درسخنانش در مشهد در دوم فروردین 1392 این دشمنان را بر می شمارد: «علاوه بر آمریکا که دشمن درجه اول و مرکز توطئه است، دشمنان دیگری هم وجود دارند، که دولت انگلیس خبیث از جمله آنها است. ... دولت فرانسه در سال های اخیر و بویژه از زمان سارکوزی، سیاست دشمنی آشکار با ملت ایران را در پیش گرفته است که این سیاست غلط همچنان ادامه دارد. ... رژیم غاصب صهیونیستی در حد و اندازه ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به حساب بیاید . ... اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی ایران، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد . ... آمریکائیها دائماً برای این چند دشمن ملت ایران ، تعبیر نادرستِ "جامعه جهانی" را  بکار می برند در حالیکه " جامعه جهانی " بهیچ وجه درصدد دشمنی با ایرانی و ایران اسلامی نیست ».[6] و در دیدارش با نمایند گان مجلس خبرگان و درار تباط با مذاکرات آلماتی بیان میکند که: «بهانه تحریم‌ها بظاهر موضوع هسته‌ای است اما علت اصلی آن یک هدف بلند مدت [براندازی رژیم جمهوری اسلامی] است که غربی‌ها بدنبال آن هستند».

او که گویا چنانکه آقای نوری زاد می نویسد در بحرانی همه جانبه قرارگرفته است. برای جواب  دادن به اینکه :" اکنون[ که او] همه سر نخ ها را به خودش وصل کرده است. مثلا جريان هسته ای با ميليارد ميليارد دلار پولی که از جيب اين مردم رفته است به يک سرانجام بی سرانجامی منجر شده است. همه اينها را ايشان طراحی کرده اند. شخص ايشان، بايد به تاريخ پاسخ بدهند که به چه دليلی وارد يک قمارهسته ای شدند و الان چيزی عايدشان نشده است." [7].، دچار دروغ پردازی میگردد. بقصد فریبکاری وبعمد روند 10 ساله مناقشه بر سر پرونده هسته ای را نا دیده گرفته و بکلی فراموش میکند که قطعنامه های 1737، 1747،  و 1803 شورای امنیت سازمان ملل متحد که راه را بر روی تحریم های هر روز بیشتر کشورهای مختلف جهان گشوده اند همگی و بجز در یک مورد (قطعنامه 1803) که نماینده اندونزی بدان رأی ممتنع داد، باتفاق آرا و با رأی "متحدین نظام او" (روسیه و چین) بتصویب رسیده اند. مبنای حقوقی این قطعنامه ها هم کلاً تهدید هایی اعلام شده اند که از جانب ایران برای" حفظ صلح و امنیت جهانی" بوجود آمده است. لذا آنچه مسلم است، این است که حتی اگر "غربی ها" هم در مورد براندازی نظام جمهوری اسلامی بتوافق رسیده باشند، در سطح جهانی و شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیدن بچنین توافقی اگر نا ممکن نباشد، حصول بدان بسیار مشکل خواهد بود. برخلاف گفتار آقای خامنه ای دلایل اصلی تحریم های اعمال شده سیاست های ماجراجویانه سردمداران نظام جمهوری اسلامی می باشد و نه چیز دیگر، و بقول معروف "کرم درخت از خود اوست".

از زمانی که دولت آقای خاتمی با آگاهی از خطری که پس از افشا شدن فعالیت های هسته ای از جانب ایالت متحده آمریکا کشور را تهدید می کرد، آقای حسن روحانی را در 4 اکتبر 2003 بقبول مسئولیت ارشد پرونده هسته اي دعوت نمود. اگر چه آقای خامنه ای هم چنانکه آقای روحانی در کتاب خاطراتش می نویسد بظاهر از او خواست که مسئول مذاکرات شود و «باری از روی دوش نظام بردارد.» . ولی از همان زمان او مزورانه راه دیگری در پیش گرفت. گماشتگان او (حلقه امنیتی، نظامی و حوزه) "ابر باد و مه و خورشید فلک" را بکارگرفتند، تا از همان ابتدا جلورسیدن به هر توافقی را سد نمایند، و پس ازحصول توافقاتی و صدور بيانيه « سعدآباد » [8] کوشش خود را بدان معطوف داشتند تا آنرا بی اعتبار نما یند. آنان یک سلسه تظاهراتی با شرکت بسیج، طلاب کفن پوش و نمازگزارن خشمگین براه انداختند. که سری اول آن همزمان با مذاکرات دوراول ودر سال 2003 (1382) بود، و سپس همزمان با مذاکرات ایران با سه کشور اروپائی در سال 2004 بدان شدت بخشیدند. مشتی دانشجوی بسیجی تحت لوای" دانشجويان دانشگاههاي کشور" از آن پس با دادن شعار هایی همچون « ديپلماسي ذلت، نمي خواهيم، نمي خواهيم» ، « هيهات من الذله »، « سفيران استعمار ننگ به نيرنگتان » سر نوشت یکی ازغامض ترین مناقشات بین المللی را بدست گرفتند، و درحالیکه بطور معمول کسی جرئت تظاهرات اندگی هم در مجامع عمومی را  نداشت، این امت نگران، با خیال راحت جلوی کاخ ریاست جمهوری تظاهرات می کردند و حتی کسی مانع خوابیدن آنان جلوی ماشین وزیر خارجه فرانسه، و مجبور به پیاده شدن وگپ زدن او با برادران و خواهران غیور"دانشجو" نمی گردید. "جنبش دانشجويي" [مشتی دانشجوی بسیجی] اعلامیه می داد که به هيچ عنوان بيانيه « سعدآباد » را نمي پذيرد و آن را يك قرارداد ننگين مي خواند. و به نیابت از طرف مردم و بنام مردم اعلام میکرد که: "ملت ايران به هيچ وجه اين بيانيه را نخواهد پذيرفت و به ياري خدا در برابر تمام جهان استكبار خواهيم ايستاد ". نمازگزاران درشهرهاي مختلف كشور پس از اقامه نمازجمعه بمیدان آمدند، و جنتي هم انرژي هسته اي را عزت اسلام قلمداد کرد. و آنان بلاخره کاری نمودند که کشورهای ارو پایی تن بخواست آمریکا دهند، و پرونده هسته ای ایران بشورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع گردد. درحالیکه آقای خامنه ای بنامه ای که در تابستان سال 2003 (مرداد82) توسط 127نماینده مجلس ششم باو نوشته شد، کمترین ارزشی قائل نگردید، اخطار آنان را بی جواب گذاشت، آنان در این نامه باوهشدار داده بودند که

«اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.آنچه مانع عملي شدن تهديدات خارجي مي شود، نه توپ و تانك و موشك و سلاح بلكه افزايش مشروعيت نظام، وحدت ملي و يگانگي حكومت و ملت است. تنها راه برطرف كردن تهديد خارجي همان راهي است كه ملت ما را در برابر رژيم ديكتاتوري شاه، متحد و بر سرنگوني آن مصمم ساخت و اين تنها در صورتي ميسر است كه ملت مطمئن باشد خواسته و رأي او منشأ اثر و تغيير خواهد بود[9]

و چنانکه آقای تاجزاده به نقل از آقای احمدی نژاد می نویسد:

" آقاي احمدي‌نژاد گفت اروپايي‌ها به ما پيغام دادند شما 24 ساعت فعاليت‌هاي سانتريفيوژها را به حالت تعليق درآوريد، ما پرونده شما را از شوراي امنيت خارج مي‌كنيم. وي اعلام كرد ايران اين پيشنهاد را نپذيرفت. همين مساله به تنهايي نشان مي‌دهد نگراني حضرات نه پيشرفت علمي و تكنولوژيك كشور است و نه حتي به راه افتادن نيروگاه‌هاي هسته‌اي."

حتی باین خواست  کشورهای ارو پایی جواب مثبت نداده، و کاری نمودند که نتیجه فلاکت بارش اکنون گریبان گیر ملت ایران گردیده است. [10]

حاصل مذاکرات هیآت ایرانی با وزرای خارجه کشورهای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه ) که بتوافق برسر "بیانیه سعد آباد" رسید، در صورت رعایت مفاد مندرج درآن، و بشرط ادامه مذاکرات برای پیدا نمودن راه حل نهایی، میتوانست اززیان های وارده بکشورجلو گیری نماید. و راه را برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای برای ایران باز نماید. مواد عمده این بیانیه عبارت بوداز:

١ - کشور های اروپایی تعهد نمودند:

"سه کشور اروپايي «حق ايران را براي استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي برابر با معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي شناسايي مي کنند."

به محض اين که نگراني هاي بين المللي از جمله نگراني هاي سه کشور کاملاً برطرف شود، ايران مي تواند انتظار داشته باشد که به طور آسان تري به فناوري مدرن و اقلام ديگري در حوزه هاي مختلف دست يابد. سه کشور، با ايران براي ارتقاي امنيت و ثبات در منطقه از جمله ايجاد منطقه عاري از سلاح کشتار جمعي در خاورميانه، مطابق با اهداف سازمان ملل متحد، همکاري خواهند نمود.

"پروتکل الحاقي (*) به هيچ وجه قصد مخدوش کردن حاکميت، وقار ملي و يا امنيت ملي کشورهاي عضورا ندارد."

٢ - در عوض ایران تعهد نمود که:

  «همکاري کامل با آژانس بين المللي انرژي اتمي و پاسخ به الزامات و سؤالات باقي مانده آژانس به صورت شفاف و حل و فصل آنها واصلاح هرگونه قصوراحتمالي. امضاي پروتکل الحاقي(*) و آغاز فرايند تصويب آن و اجراي پروتکل الحاقي تاپيش از تصويب آن به عنوان يک اقدام حسن نيت.تعليق تمامي فعاليت هاي غني سازي اورانيوم و بازفرآوري به صورت داوطلبانه به صورتي که آژانس تعريف مي کند."

 

عدم قاطعیت آقای خاتمی در دفاع از دست آورد هیأتی که خود منصوب نموده بود، و تسلیم شدن او به جنجالی که مشتی اوباش بنام دانشجو وطلبه براه انداخته بودند، وظیفه حفاظت از منافع ملی را بدست کسانی سپرد که آمرین اصلی چنین گروه های ضربتی بودند. شانه خالی کردن آقای خاتمی از وظیفه ای که ملت بعهده او گذاشته بودند، سبب شد که ایران نتواند ازامتیازات داده شده استفاده کند. و دولت بعدی (احمدی نژاد) که از پشتیبانی کامل آقای خامنه ای بر خور دار بود بهرعملی دست زد که حل این مناقشه را مشکلتر و حتی نا ممکن تر میکند.

و بی شک حق با آقای عباس عبد ی است اگر می نویسد:

"برخي از اصلاح‌طلبان بازگشت به سياست‌هاي پيشين هسته‌اي (دولت قبلي) را توصيه مي‌كند، گويي كه دولت قبلي در اين سياست استقلال رأي داشت، كه اگر چنين است، چرا در عرصه داخلي چنين استقلال رأيي را از خود نشان نمي‌داد. به علاوه دولت پيشين همواره مدعي بود كه در سياست هسته‌اي پيرو رهبري نظام است، و طبيعي است كه رهبري نظام نيز كماكان چنين نقشي را عهده‌دار است و دولت جديد حتي بيش از قبلي‌ها بر اين پيروي اصرار دارند. بنابراين چنين گزاره‌اي بيش از آن كه حل مسأله باشد، نوعي شعار براي كسب وجاهت سياسي است. و اگر دولت قبلي هم بود دير يا زود با همين سرنوشت مواجه بود، مگر آنكه مي‌خواست خارج از چارچوب سياست‌هاي كلي نظام و رهبري عمل كند." [11]

اکنون اقای خامنه ای باید بداند که از رژیمش جز یک حلقه امنیتی- نظامی و مشتی چاپلوس که بر او محاط گردیده اند چیزی دیگری بجای نمانده است،  نظام جمهوری اسلامی مشروعيت خود را از دست داده، و تمام شواهد نشان میدهند که جای وحدت ملي و يگانگي حكومت و ملت را نفرت و بیگانگی مردم نسبت به حکومت ونظام گرفته است. وچنین نظامی را همانگونه که نمایندگان مجلس ششم در تابستان سال 2003 (مرداد 82)  هم هشدار دادند "با توپ و تانك و موشك و سلاح نمی توان نگه داشت " . لذا بهتر است که او هر چه زودتر جام زهررا بنوشد و بیش از این راه خیانت به منافع ملی را در پیش نگیرد. اعمال و رفتاری که بدستور اودرارتباط با منافع ملی کشوردررابطه با مناقشه هسته ای تا کنون انجام گرفته است را بجرآت میتوان یکی از خیانت بارترین رفتاری که تا کنون حکومتی در ایران مرتکب آن شده است بشمار آورد. اکنون که طرف مذاکره بقول خود او "به بخشی از حقوق ملت ایران، اعتراف كوچكی كرد ه اند." با توجه به شرایط اقتصادی مملکت و خطر احتمالی بروز یک جنک خانمان سوز، اشتباهات گذشته را تکرار ننموده و راه را برای حل مسآله هسته ای باز نمایند.

..............................................

(*) پروتکل الحاقی

پروتکل الحاقی به‌منظور تقویت کارآمدی و بهبود کارآیی نظام پادمان‌های آژانس در 15 مه 1997 به تصویب رسید. کشورهایی که دارای موافقت‌نامه پادمانی جامع با آژانس هستند، می‌توانند این پروتکل را نیز منعقد نمایند. لازم الإجراء شدن پروتکل برای کشور عضو مربوطه بسته به تصویب آن در مجالس قانون‌گذاری است. هرچند برخلاف INFCIRC/153  پیوستن به این پروتکل داوطلبانه می‌باشد، اما نحوه عملکرد آژانس و کشورهای غربی و آمریکا به‌گونه‌ای بوده است که آن را اجباری نشان می‌دهد. آژانس ازطریق پروتکل الحاقی دسترسی کامل‌تری به کل فعالیت‌های مرتبط به امور هسته‌ای کشورهای عضو داشته و قادر خواهد بود که از فعالیت‌های اظهار نشده نیز بازرسی نماید.

بازرسی‌های پروتکل الحاقی: براساس پروتکل الحاقی، بازرسی حق آژانس است و نیازی به‌تصویب شورای حکام (برخلاف بازرسی ویژه) ندارد. از طرف دیگر، آژانس در بازرسی‌های خود برمبنای پروتکل الحاقی حق دارد به هرمکانی که برای انجام وظایف خود ضروری می‌داند، دسترسی پیدا کند. این نوع بازرسی بیشتر برای فعالیت‌های اظهارنشده طراحی شده و درواقع، می‌توان از آن به بازرسی‌های سرزده تعبیر کرد.

[1] اقتصاد چینی http://www.kaleme.com/1391/12/30/klm-137626

 [2]. فارس نیوز :سخنرانی نوروزی خامنه ای

 [3]خامنه ای در دیدار با دانشجویان یزد

 http://www.nahadrey.ir/index.aspx?siteid=36&siteid=36&pageid=7581

 [4] صدای آلمان

 [5]  . "احمد شیرزاد"، سخنرانی دردانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران

 [6] فارس نیوز :سخنرانی در مشهد 2 فروردین 92

 [7]. محمد نوری زاد،/رادیو فردا http://www.radiofarda.com/content/f4_nourizad_letter_khamenei_nuclear/24745484.html

 [8]. متن کامل بیانیه سعد آباد همشهری http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1382/820730/news/siasi.htm

[9] جام زهر   http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=1041

[10] گفتگوی آقای تاجزاده با الیاس نادران

[11]. عباس عبدی مقاله "چگونه میتوان مانع جنگ شد، 24 بهمن 85، سایت امروز"

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه