بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 25 بهمن ماه 1391 ـ  13 فوريه 2012

پیام نهفته در نامهء سرگشاده ملی مذهبی ها

به فقیه خامنه ای در باره مذاکره با آمریکا

کامبیز باسطوت

سیاست پیشه هائی که به نام اسلام سیاسی ملی شناخته می شوند و در حاکم کردن حکومت حزب الله بر مردم ایران نقش بنیادی بازی کرده اند در بیانیه ای که بر فرض نامعین ِ «اقدام خامنه ای به مذاکره با آمریکا» بنا شده است گسترهء باورهای سیاسی خود در بارهء رژیم جمهوری اسلامی و آمریکا، و جهان بینی کلی شان، را آشکار می کنند. اسلامی های ملی، از جایگاه تسلیم شدگان به حکومت فقاهتی دیکتاتوری جنایتکار خامنه ای، با او وارد گفتگو می شوند. این طور که به نظر می رسد، از دیدگاه ملی گرايان ِ اسلام سیاسی جنایت های حکومت اسلامی سزاوار گذشت است و نیاز به مطرح کردن ندارد و نگرانی آنها در این است که مبادا حکومت جمهوری اسلامی، از دیدگاه آنها، در موضع ضعف با آمریکا وارد مذاکره شود. با اینکه در این بیانیهء ملی مذهبی ها بارها از مذاکره با آمریکا حرف می زنند اما هرگز نمی گویند که مشخصاً این مذاکرات در بارهء چه اختلاف هائی است.

برای کوشندگان سیاسی آشکار است که سیاست های توسعه طلبانهء جهانی و منطقه ای  حکومت اسلامی، از قبیل ایجاد و گرداندن نیروی رزمی حزب الله در لبنان و فلسطین به کمک رژیم اسد در سوریه، گسترش نفوذ در عراق و افغانستان، خریدن متحد ضد آمریکائی در آمریکای جنوبی و آفریقا، شعله ور کردن آتش اختلاف شیعه و سنی در کشورهای عربی، تلاش پیوسته برای دست یافتن به بمب اتمی، تهدید پیوستهء اسرائیل به نابودی، و زیر پا گذاشتن حقوق بشر مردم ایران، دلایل اختلاف آمریکا با حکومت جمهوری اسلامی است. می توان از اسلامی های سیاسی ملی پرسید که موضع ضعيف یا توانای حکومت ادامه نيافتن کدام یک از این تهاجم ها را می تواند ضمانت کند؟ کدام یک از این برنامه های حکومت جمهوری اسلامی نیاز به موضع توانمندی دارد که این گروه نگران است موضع ضعف جمهوری اسلامی به منافع ملی مردم ایران آسیب برساند؟

 حکومت جمهوری اسلامی همانقدر که در حق مردم آزادیخواه ایران جنایتکار است به همان میزان یک جنایتکار فاشیست اسلامی در جهان است. از دیدگاه گردانندگان جمهوری اسلامی داشتن بمب اتمی تمام مواضع ضعف آنها را جبران خواهد کرد. بنابراین جای شگفتی است که سرکوب شدگان ملی مذهبی تسلیم شده و مطیع  اسلام فقاهتی سیاسی نگران مواضع ضعف رژیم حکومت اسلامی در مذاکره با آمریکا هستند.      

در این بیانیه ملی مذهبی ها بخوبی و آشکار نشان می دهند که با آمریکا و متحدان اش مشکلی جدی دارند و مانند گردانندگان حکومت جمهوری اسلامی آمریکا را یک کشور امپریالیستی سرمایه داری و، بنابراین، یک شیطان بزرگ که در پی گرفتن امتیاز از ایران است ترسیم می کنند. از دیدگاه این گروه، دمکراسی آمریکا همان «دمکراسی تعریف شده و کنترل و هدایت شدهء آمریکا» است. استدلال بنیادی این گروه در بارهء مذاکره با امریکا بر این پایه بنا شده است که چون حکومت جمهوری اسلامی هنوز گرفتار جنبش مردمی انتخابات تقلبی 1388 و سرکوب گستردهء مردم آزادیخواه دمکرات است، و از جهت داخلی پایگاه مردمی خود را از دست داده است، برای اینکه بتواند از یک موضع نیرومند با آمریکا وارد مذاکره بشود باید دست به این اقدامات بزند: "«تا انتخاب رئیس جمهور در یک انتخابات آزاد وارد مذاکره با آمریکا نشود، غنی سازی اورانیوم را تا انتخابات متوقف کند، بعلاوهء توضیحاتی که در این رابطه می دهد، کلیهء زندانیان سیاسی، فرهنگی، رسانه ای، حقوقی، کارگری و بازداشت شوندگان قبل و بعد از 88 آزاد شوند، فعالیت احزاب، نهادهای فرهنگی، مدنی و... آزاد شود و فضای امنیتی- نظامی کنونی به فضای دمکراتیک و همدلی ملی تبدیل شود، پس از انتخابات رئیس جمهور، تعامل با آمریکا خلاقانه شروع شود تا با پشتوانهء مردمی و روند دمکراتیزاسیون بتوان از منافع ملی، دفاع کرد و شرایطی امن، دمکراتیک و همدلی بین ملت-حکومت ایجاد کرد.»

تمام پیشنهاد های این گروه در چارچوب اعلان شده برای هر کوشندهء سیاسی دمکراتی معقول و پذیرفتنی است، لیکن مشکل در این است که این گروه و دیگر کسانی که بنام اصلاح طلب های اسلامی معروفند و سال هاست که همین پیشنهاد ها را می دهند، با اين پيشنهادات تنها عمر مردم آزادیخواه و دمکرات ایران را بدنبال سرابی سیاسی تلف می کنند و عملاً ادامهء حکومت اسلامی را امکان پذیر می سازند. این گروه اسلام گراهای سیاسی که برای آیت الله ها حق آدم کشی زیر کلمهء فتوا قائل اند، و گذشت بینهایتی برای آدمکشی های اسلام سیاسی فاشیست دارند، هدف شان پذیراندن تسلیم شدن سکولار دمکرات ها در برابر اسلام سیاسی است. و بهر ترتیب در نهایت از اقتدار اسلام سیاسی برای سرکوب غیر مسلمان ها و سکولارها راضی هستند و بدترین حکومت اسلامی را بر بهترین حکومت سکولار دمکرات ترجیح می دهند. اثبات نظر در واقعيت سیاستی است که در پیش گرفته اند؛ سياستی که در هر صورت بقای یک حکومت اسلامی را ضمانت میکند و در جوهر خود ضد دمکراسی و آزادی است. و خيال می کنند که دشمنی با آمریکا و نگرانی آنها برای در موضع ضعف قرار گرفتن جمهوری اسلامی در مذاکره با آمریکا را میتوان با همین استدلال درک کرد. برای سکولار دمکرات های آزادیخواه اگر انتخاب بین تسلیم شدن به اسلام فاشیست سیاسی و جنگیدن با آن است، جنگیدن با اسلام سیاسی انتخاب جذاب و شرافتمندانه ای است.              

البته در این بیانيه خواننده با تصوير احتمال روزگار سیاه جمهوری اسلامی در صورت در گرفتن جنگی مانند لیبی و سوریه نیز روبرو می شود که ظاهراً ابزار ترساندن مقامات حکومت دیکتاتوری فقاهتی است. آشکار است که نویسندگان قصد نجات جمهوری اسلامی را دارند و با تحلیل خود می خواهند نشان دهند که حکومت جمهوری اسلامی برای بقای خود باید پیشنهاد آنها را بپذیرد و در غیر اینصورت به سرنوشت سایر دیکتاتورهای خاور میانه، مانند صدام حسین و یا اسد و قذافیريال دچار خواهد شد. این گروه بهترین نمونه ای که از نیرومندی یک رئیس جمهور مردمی می آورند دوران محمد خاتمی است که بعقیده آنها در آن دوران جمهوری اسلامی از انزوای سیاسی جهانی خارج شده بود.

 اسلامی های سیاسی ملی به اوضاع هفتهء اول گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا، بعنوان زمان مناسب برای مذاکره، اشاره می کنند و به محکومیت این قانون شکنی آشکار جهانی کاری ندارند. آنها همچنین قرار داد الجزیره را محکوم می کنند. هر ایرانی ملی و معقولی از اینکه پول های مردم ایران به امانت در دست آمریکا مانده است و دست گرداندگان جمهوری اسلامی به آنها نمی رسد تا در فلسطین و سوریه و دیگر مکان ها جهان برای اهداف فاشیستی اسلامی خود خرج کند خوشحال بوده و همچنین مطمئن است که وقتی یک حکومت دمکراتيک و ملی در ایران تشکیل شود تمام آن پول ها به مردم ایران بازگردانده خواهد شد. چنین قاعده ای همچنین در مورد نفت ایران نیز صادق است؛ منافع مردم ایران با وجود حکومت اسلامی در این است که نفت ایران در زیر خاک بماند تا اینکه استخراج و صادر شود و پول آن در اختیار حزب الله قرار گیرد تا مردم ایران را بیشتر به زنجیر بردگی اسلام سیاسی بکشند و خرج آتش افروزی در خاور میانه و جهان بکنند.

ملی مذهبی ها اظهار ناراحتی می کنند که قرارداد الجزیره آمریکا را برای شرکت در کودتای 28 مرداد تبرئه می کند. در صورتی که تحقیقات تاریخورزانهء جدید، و آزاد از ادبیات کمونیستی و حزب اللهی، ثابت کرده است که جنبش خیابانی مردم که از دو گروه اسلامی ها و پادشاهی خواهان تشکیل شده بود و وزنهء اسلامی ها به رهبری آیت الله کاشانی در این شورش خیابانی خیلی بیشتر از پادشاهی خواهان بود دولت مصدق را سرنگون کرد. در سال 32 اتحاد پادشاهی خواهان و اسلامی های سیاسی کمونیست ها و جبهه ملی را شکست داد، در حالی که در انقلاب 57 اتحاد اسلام سیاسی ِ کمونیست ها و جبهه ملی حکومت پادشاهی را سرنگون کرد.

نویسندگان بیانیه به شرایط بد اقتصادی ایران زیر حکومت جمهوری اسلامی اشاره می کنند و از تأثیر مرگبار تحریم های اقتصادی جهانی بر ضد جمهوری اسلامی یاد می کنند و متذکر می شوند که اقتصاد متکی به فروش نفت ایران را عملاً ویران کرده است. باید توجه داشت که موضوع های مذاکره با آمریکا، که تلاش جمهوری اسلامی برای دست یافتن به بمب اتمی در رأس آنها است، و به بن بست کشیده شدن اين مذاکرات عامل اصلی این تحریم ها است. شاید بهمین خاطر است که نویسندگان بیانیه توقف غنی کردن بیدرنگ اورانیم را از حکومت جمهوری اسلامی خواستارند.

بی ارزش شدن پول ایران تا حد 300% نتیجهء مستقیم تحریم خرید نفت است که پشتوانهء ریال بود و دولت با خرید ریال با دلار قیمت آن را ثابت نگهداشته بود. بی ارزش شدن ریال منجر به گرانی نیازمندی های مردم و باعث ایجاد نارضایتی های بیشتر در میان مردم شده است. بعقیدهء ملی مذهبی های اسلامی در چنین شرایطی حکومت اسلامی از موضع ضعف وارد مذاکره با آمریکا می شود. ما نباید فراموش کنیم که در نهایت مردم هر کشوری مسئول حکومتی هستند که اجازه می دهند آنها را در خانواده کشورهای جهان نمایندگی کند.

اما، در نهایت، نارضایتی مردم ایران از حکومت اسلام سیاسی و تحت فشار بودن آنها تحت این حکومت باید منجر به انقلاب آزادیخواهانه و مردمی ای شود که حکومت حزب الله را در ایران سرنگون کند و یک حکومت سکولار دمکرات را بر کشور حاکم نمايد. راه نجات مردم آزادیخواه ایران از چنگال استبداد آدمکشان اسلام سیاسی سرنگون کردن اين حکومت با اتکا به روان آزایخواهانه و دمکراتيک انقلاب مشروطیت است. اکنون، بعد از سی و چهار سال، بايد برای مردم آزادیخواه و سکولار دمکرات روشن شده باشد که برنامهء اين اصلاح طلبان اسلامی یک سراب سیاسی بوده و هدف واقعی آن ادامه يافتن حکومت اسلامی است.

پیام نهفته در بیانيهء عجزآلود ملی مذهبی ها به فقیه خامنه ای عملاً به معنی کشاندن سکولار دمکرات های آزادیخواه و ملی به دنبال یک سراب سیاسی است که تنها عمر حکومت اسلامی را بدرازا می کشاند.

2013/25/01

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه