|
ایران، روسیه و چین: فدرالیسم یا تجزیه
اگر غرور و احساسات ملی را که مبنای عقلانی ندارند و بالقوه می توانند بسیار خطر ناک باشند کنار بگذاریم و به سراغ معیارهایی مثل صلح، دمکراسی، توسعه و حقوق بشر برویم، دنیایی با واحدهای سیاسی کوچک تر شاید به نفع همه باشد. این واحدهای سیاسی کوچک تر، با تشکیل دولت- ملتهای دمکرات و فدرال (مانند ایالات متحده، هند، آلمان، سوئیس) یا با تجزیهء کشورهای بزرگ محقق خواهند شد. از همین منظر است که تجزیهء ایران، روسیه و چین را در صورت مقاومت در برابر دمکراسی و فدرالیسم ناگزیر می دانم.
کوچک زیباست، هم در اقتصاد و هم در سیاست
فارسی زبانان احتمالا با کتاب "کوچک زیباست" اثر اقتصاد دانی به نام شوماخر آشنا هستند. عصاره آن کتاب این است که برای داشتن زندگی سالم، پویا و متلائم با محیط زیست هرچه تکنولوژیها، شرکتها و موسسات کوچک تر باشند و هرچه محیط کار معنابخش تر، دلپذیرتر و کرامت بخش تر باشد نتیجه بهتری خواهیم گرفت. او مخالف مصرف گرایی و مبلغ توسعه پایدار بود که با بنگاههای کوچک و فن آوریهای کوچک محتمل تر می نمود.
"لئوپولد کور" همین ایده را در عالم سیاست و دولت- ملتها به کار می گیرد (در کتابی به نام "فروپاشی ملل"). او براین باور است که "تنها یک علت در پشت سر همه بدبختی ها وجود دارد: بزرگی".
او می گوید "هرگاه چیزی اشتباه و خطاست، بیش از اندازه بزرگ هم هست." کشورهای بزرگ با قدرت مرکزی غیر دمکراتیک و فاقد حق خودگردانی واقعی (چین، اتحاد جماهیر شوروی و بعد روسیه، ایران) نه تنها برای مردم خود جهنم آفریدهاند بلکه برای صلح بین المللی نیز در مقاطعی مخاطره آفرین بودهاند.
بزرگی کشور در کنار تمرکز قدرت در دست حزب واحد یا گروهی محدود قدرت مطلق را به دست افراد جاه طلب می سپارد که برای همه خطرناک هستند. امروز حزب کمونیست چین، محفل امنیتی-اطلاعاتی پوتین و محفل امنیتی- نظامی آیت الله خامنهای با کشورهای بزرگی که در اختیار دارند برای همه دنیا مشکل ایجاد می کنند. یک نمونه آن دفاع تمام قد آنها از خونریزی به نام بشار اسد است.
اندازه اهمیت دارد
کیسینجر در مورد آلمان و نقش مخرب آن در اروپا در دوران دو جنگ جهانی می گوید: "آلمان قدیمی بیچاره: برای اروپا خیلی بزرگ، برای جهان خیلی کوچک". آلمان پس از اضمحلال دولت شهرهای قرن هجدهم (حدود 300 دولت مستقل) و تمرکز قدرت در دست گروهی اندک به غولی در اروپا تبدیل شد که دهها میلیون نفر را به کام مرگ کشاند. همچنین درست در زمانی که امپراطوری تمامیت خواهی و شکنجه و اعتراف گیری (اتحاد جماهیر شوروی) در حال فروپاشی بود هسته سخت آن به ۱۵ کشور تجزیه شد.
اندازه جغرافیایی برای دول متمرکز و غیر دمکراتیک تصوری از خود ایجاد می کند که ممکن است بیش از ظرفیت ملی آن باشد و برای تحقق این تصور باید جنایتهایی صورت گیرد و دروغهایی گفته شود و تقلبهایی انجام شود. هزینه بزرگی که مردم دنیا برای کمونیسم و فاشیسم پرداختند از یک جهت محصول بزرگی و غیر فدرال بودن دو رژیم فاشیستی و کمونیستی در دو کشور آلمان و اتحاد جماهیر شوروی بود. بزرگی ایران نیز خطر اسلامگرایی را دو چندان ساخته است.
برای اضمحلال، خیلی بزرگند
جمله فوق توجیهی بود برای کمک دولت به موسسات مالی خیلی بزرگ در بحران اقتصادی سالهای 2007 تا 2008 در ایالات متحده. استدلال این بود که گرچه این موسسات خود مسبب بحران مالی و اقتصادی هستند، اما به علت بسیار بزرگ بودن نمی توان گذاشت ورشکسته شوند چون در صورت ورشکستگی آنها، همه آسیب خواهند دید. بر اساس همین توجیه بود که نیروهای منتقد همواره از شهروندان خواستهاند سرمایه خود را از موسسات بسیار بزرگ (مثل جی پی مورگان، سیتی بانک، مریل لینچ، چیس منهتن، بانک آمریکا) بیرون کشیده و در موسسات کوچک و محلی سرمایه گذاری کنند تا بزرگی، توجیهی برای کمک دولتی و سوبسید قرار نگیرد.
دولت- ملتهای بسیار بزرگ و غیر فدرال نیز در مراحلی به همین وضعیت "خودویرانگر" می رسند و کسانی با استناد به هزینههای فروپاشی به همین منوال استدلال می کنند که "برای فروپاشی خیلی بزرگند" یا هزینه فروپاشی آنها بسیار بالاست. برای پرهیز از آن وضعیت از همین امروز می توان به ایده کوچک سازی واحدهای اجرایی و اداری در قالب یک نظام فدرال اندیشید و از تجزیههای خونین مثل یوگسلاوی پرهیز کرد.
غرور بی حاصل
بزرگی کشورهایی که حکومت آنها ظرفیت حکومت فدرال و واگذاری قدرت به مردم را ندارند (مثل ایران، روسیه و چین) هم به حال مردم آن کشورها مضر است و هم به حال همسایگان و مردم دیگر کشورها. هند، آلمان، و ایالات متحده نیز کشورهای بزرگی هستند، اما مردمان این کشورها به تجربه یاد گرفتهاند که با یک سیستم فدرال قدرت را میان مردم تقسیم کنند. امروز از جهت ازدواج همجنسگرایان، اعدام، سقط جنین، مالیات، نظام انتخاباتی، احزاب و گروههای سیاسی، ساختار اقتصادی و دهها موضوع دیگر ایالات گرد آمده در کشور ایالات متحده شرایط و قوانین متفاوتی دارند و افراد مجبور نیستند شرایط یک ایالت را تحمل کنند و دولت فدرال قادر نیست یک قانون را بر همه اعمال کند. همین موضوع است که پنجاه ایالت را در کنار هم نگاه داشته است.
اما تبتیها یا اویغورها در چین، چچنها و اینگوشها در روسیه یا کردها، ترکمنها، بلوچها و عربها در ایران از چنین موقعیتی برخوردار نیستند. اگر مردم و نخبگان سیاسی چین و روسیه و ایران نتوانند فدرالیسم را در چارچوب ملتی بزرگ پذیرا شوند راه حلی که برای بسیاری باقی می ماند تجزیه است. کشورهایی که مانند کانادا و بریتانیا و اسپانیا و بلژیک ظرفیت سیاسی آزمونهای فیصله بخش مثل همه پرسی (در کِبِک و اسکاتلند و کاتالونیا و فلاندرز) را ندارند، به تدریج به چند واحد سیاسی مستقل تقسیم می شوند، البته با هزینه بسیار زیاد.
مانع تجزیه در نظامهای اقتدارگرا و متمرکز نیز نه عرق ملی یا میراث فرهنگی بلکه زور قوای قهریه بوده است: ارتش سرخ و حزب کمونیست در چین، ارتش شاهنشاهی و سپاه پاسداران در ایران، و ارتش روسیه. زور نمی تواند توجیه خوبی برای مشروعیت وضعیت موجود ایران، روسیه یا چین باشد. تمامیت ارضیای که مستلزم اعدام های دسته جمعی و ریختن خون جوانان تبتی، ایغور، چچنی، کرد، ترکمن، ترک، عرب و بلوچ باشد چه ارزشی دارد؟
ضرب در ده یا صد
تصور کنید که در کره زمین به جای حدود 200 کشور، 2000 یا 20000 کشور یا واحد سیاسی مستقل وجود داشت. در این شرایط، میزان سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی و نژادی، احتمال جنگهایی در مقیاس و مدت زمان جنگهای جهانی اول و دوم و جنگ ایران و عراق یا جنگ ویتنام، و امکان شکل گیری دولتهای توتالیتر بسیار کاهش می یافت. احتمال تجمع قدرت در دست اقلیتی نظارت ناپذیر و فراقانون در دنیایی با 20000 یا 2000 ملت به شدت کاهش می یافت. تهدیدات امنیتی عمدتا ناشی از تمرکز قدرت در جمعی نامسئول یا سرکوب اقلیتها بوده است. در میان این 2000 یا 20000 ملت آنها که ظرفیت همکاری با یکدیگر را می داشتند در قالب دولت های فدرال گرد هم می آمدند.
در دنیایی با 2000 یا 20000 کشور بسیاری از آن اقلیتها خود صاحب کشور می شدند و دیگر اکثریت بزرگی آنها را قربانی و سرکوب نمی کرد؛ قدرت در دست حکومتهای مرکزی قلدر و غیر پاسخگو در آلمان نازی، شوروی کمونیستی، چین کمونیستی، و ایران اسلامگرا متمرکز نمی شد تا حکومتهایی تمامیت خواه را رقم بزند و دیکتاتوریهای سرسخت را مستقر سازد و آنها با اتکا بر همان قدرت، جنگ و تروریسم به راه بیندازند یا دولت هایی را به صورت اقمار خود درآورند.
دخالت محدود، حیطه محدود
دولتهایی (تمرکزگرا، اقتدارگرا) که میزان دخالت آنها در امور مردم و حیطه عمل محدود شدنی نیست در نهایت به سوی تجزیه و کوچک سازی حرکت می کنند. دولت کوچک می تواند به بیان "کور" دولتی با قلمروی کوچک تر نیز باشد. اوج خلاقیت فرهنگی و علمی یونان و ایتالیا و ثروت و رفاه و سعادت شهروندان آنها زمانی بود که عمدتا در قالب دولتشهرها اداره می شدند. تجزیه یوگسلاوی به نفع مردم این سرزمین بوده است. دیوید ثارو مولف کتاب "نافرمانی مدنی" می گوید: "بهترین دولت، دولتی است که به نحو حداقلی حکومت کند." دولتهای کوچک یا آنها که در قالب فدرال عمل می کنند با این معیار حکومت حداقلی بیشتر همخوانی دارند.
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/01/post-435.html
نظر خوانندگان
ایران، روسیه و چین: فدرالیسم یا تجزیه ـ مجيد محمدی
کاوه یزدانی: ایران به هیچ وجه شرایط فدرال شدن را ندارد. فدرالیسم هرگز از یک واحد یا یک کشور یکپارچه بوجود نمی آید. اتفاقا برعکس است . فدرالیسم برای یک کشور یکپارچه راه را برای تجزیه آن کشور هموار می کند. راه بسیار بهتری وجود دارد که می گویند عدم تمرکز. عدم تمرکز به هیچ وجه فدرالیسم نمی باشد. عدم تمرکز را در نوشته ها و سخنان زنده یاد دکتر داریوش همایون بخوانید. در منشور حزب مشروطه ایران کنگره پنجم در باره عدم تمرکز بطور کامل توضیح داده شده است و فکر می کنم خواندنش برای آقای مجید محمدی و دیگرانی که نسخه فدرالیسم را می پیچند بسیار لازم و ضروریست. بخوانید تا متوجه شوید که تنها راه جلوگیری از تجزیه ایران فدرالیسم نمی باشد. اتفاقا فدرالیسم زمینه را برای تجزیه تدریجی فراهم می کند. بهتر است پیش از اینکه چنین نسخه های ناجوری برای ایران و ملت ایران بپیچید کمی در باره فدرالیسم تحقیق نمایید. کشور ایالات متحده آمریکا اولین کشور فدرال است. امریکا وجود نداشت بلکه سیزده ایالت جدا و مستقل از یکدیگر تصمیم گرفتند با تشکیل یک فدراسیون متحد شدند و یک قدرت بزرگی بنام ایالات متحده امریکا را بوجود آوردند تا بتوانند از یوغ استعمار بریتانیا خود را نجات دهند. لااقل از نوشته های آقای دکتر جلال متینی کمک بگیرید تا باعث راهنمائی های اشتباه نشوید. هرگز نمی توان به منظور برقراری شکل فدرال یک واحد یکپارچه را تقسیم بر چند واحد کرد . اما می توان یک کشور بزرگ با حکومت متمرکز را به یک کشور با عدم تمرکز قدرت تبدیل کرد. امیدوارم شما مثل آقای دکتر اسماعیل نوری علاء دچار این اشتباه نشوید که می فرماید عدم تمرکز همان فدرالیسم می باشد. وقتی دیگرانی مثل زنده یاد داریوش همایون بهترین راه حل و مدرن ترین شکل عدم تمرکز را نوشتند و موجود می باشد چه دلیلی دارد که جنابعالی نسخه فدرالیسم را برای کشور یکپارچه ایران تجویز می کنید؟ ما شهروندان عادی از این راهنمائی های عجیب و غریب شما روشنفکران در عجبیم. فقط مونده دوتا شاخ روی سرمان درآید. جنابعالی بهتر است از نویسندگانی چون خانم الهه بقراط کمی مشورت بگیرید پیش از اینکه چنین نسخه های ناجوری بپیچید. لینک پایین از دقیقه 53 به بعد در باره فدرالیسم و عدم تمرکز توضیح کامل می دهد. هم برای جنابعالی و هم برای شبکه سکولارهای سبز دیدن و شنیدن این لینک بسیار لازم و ضروری ست تا هر نسخه ای را برای آینده ایران نپیچید. وانگهی لازم و ضروریست که همه اقشار ملت ایران مفهوم فدرالیسم را کاملاً بدانند تا مثل سال 57 شوم در دام حکومت اسلامی ناشناخته نیفتند. سال 57 اکثریت ایرانیان مفهوم حکومت اسلامی را نمی دانستند. مردم مسلمان بودند ولی موجودی بنام حکومت اسلامی را نمی شناختند. شما روشنفکران محترم باید توجه داشته باشید که در درون ایران مردم عادی اکثراً نمی دانند فدرالیسم شکل اداره کشور است یا اینکه نوشیدنی یا خوردنی است . پس اجازه دهید تا ایران آزاد شود و همهء اقشار مردم در بارهء فدرالیسم کاملاً آگاه شوند سپس نسخه بپیچید. همهء تلاش احزاب و گروه های قومی فدرال طلب این است که پیش از آزادی ایران و آگاهی همه اقشار از فدرالیسم بتوانند شکل نامناسب فدرالیسم را بر اپوزیسیون و مردم گرفتار درون میهن تحمیل نمایند. اين هم پيوند به مصاحبه زنده یاد دکتر داریوش همایون یکسال پیش از درگذشت او. ما با خود ایران را زمزمه می کنیم چراکه ما هنوز زنده ایم
http://www.youtube.com/watch?v=QfdjHB91U_w
محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |