|
چهارشنبه 6 دی ماه 1391 ـ 26 دسامبر 2012 |
گوريل هاي كاغذي و بي خبري هاي ما
ايراندخت دل آگاه
جانم برايتان بگويد كه هر چه نشستم تا ببينم از آنچه من ديدم و شنيديم خبري مي شود يا نه، ديدم نشد. ناچار دست به قلم شدم تا هر چند كوتاه، اشاره اي كنم به آنچه رفت. آخر مگر مي شود نخست وزير يك كشور به رييس ستاد ارتش كشوري ديگر توهيني به اين آشكاري كند و آب از آب تكان نخورد؟ رييس ستاد ارتشي گفته اند، عرف ديپلماتيكي گفته اند، روابط مسالمت آميز ميان كشورها گفته اند؛ نمي شود كه چنين بلبل زباني هايي بشود و هيچ واكنشي ديده نشود. رييس كشور همسايه، دوست و بويژه برادر مسلمان (!) باشي و دهانت را باز كني و هرچه دلت مي خواهد بار ِ رييس ستاد ارتش كشور بكني و بعد انگار نه انگار. مگر نه آن كه حداقل اش فراخواني سفير آن كشور است و دادن يك يادداشت دو خطي!؟
داستان چيست؟
راست اش داستان از اين قرار است كه رجب اردوغان (من عمداً نام مياني او، يعني "طيب"، را حذف مي كنم چون او، مانند مسوولان نامحترم كشور خودمان خيلي دوست دارد خودش را پاك و منزه نشان دهد و از اين رو مي خواهد "طيب" بخوانندش تا به هر ذهني كه مي شنود پاكي و پاكيزگي تداعي شود ولي دريغ از يك چكهء پاكي در وجود اين مرد مسلمان!) باری ايشان در يك مصاحبه مشترك با دست اندركاران دو تلويزيون سرشناس تركيه – يعنی تلويزيون هاي اِن تي وي (به روايتي، بي بي سي تركيه) و اِستار – شركت كرد و هنگامي كه از وي پرسيدند نظرش درباره فرمايشات (! ) ژنرال فيروزآبادي چيست – آخ كه چه خنده ام مي گيرد وقتي به او مي گويند گِنرال فيروزآبادي، يا همان ژنرال... – ژنرالي كه گفته اگر تركيه موشك هاي پاتريوت را نصب كند، جنگ جهاني آغاز خواهد شد؛ اردوغان بي درنگ گفت: اين آقا "چرند" مي گويد. به عبارت خودماني تر يعني مزخرف مي گويد.
باورتان مي شود دقيقاً واژه "چرند" را به كار برد. نخست وزير كشور همسايه و برادرمان تركيه به رييس ستاد ارتش كشورمان گفت: چرندگو! يا پرت و پلا گو يا مزخرف گو.
جل الخالق! او گفت و آب از آب تكان نخورد. البته من مي دانستم كه چنين مي شود. خودش هم مي دانست. چون خونسردانه افزود: «مسوولان ايراني از اين قبيل حرف ها زياد مي زنند و اصلاً پيدا نيست كه چه كسي از سوي چه مقامي حرف مي زند و هنگامي كه به رييس جمهورشان مي گوييم كه چنين كسي چنان حرفي را زده است، مي گويد او براي خودش گفته و حرف اش ارزشي ندارد».
بايد پاي تلويزيون بوديد و چهرهء روزنامه نگاران در حال گفت و گو را مي ديديد. هاج و واج اين گفته ها بودند. نخست وزيرشان به رييس ستاد ارتش يك كشور ِ "مدعي قدرت نظامي" بگويد مزخرف گو و بعد هم اضافه كند آنجا همه مزخرف مي گويند و اصلاً هم از واكنش ها نترسد.
رجب خان سپس افزود: « حالا شما از من مي خواهيد پاسخ اين چرنديات را بدهم؟ من...»
و گفت و گو كشيده شد به موضوعي ديگر.
اين كه رجب خان به رييس ستاد ارتش جمهوري اسلامي ِ ولايت فقيه اي چنين توهين كند، اصلاً جاي شگفتي نيست. چرا كه لابد – و حتماً – مسوولان اين نظام انسان ستيز شايسته آنند كه هر كسي در هر جايي و هر مقامي دهان اش را بگشايد و هر چه دل تنگش مي خواهد بگويد. اين هم كه مسوولان اين نظام اسلامي خونريز، خفقان مرگ بگيرند و دم بر نياورند، باز هم موجب شگفتي نيست، چون خودشان هم مي دانند كه سزاوار ِ توهين بيش از اين هايند. ولي اين كه اين گونه سخنان در رسانه هاي ما هيچ انعكاسي نيابد در خور تأمل است. انگار ما يادمان رفته كه نقش رسانه ها چيست؛ بويژه رسانه هاي برون مرزي كه رسالت شان تلنگر هاي دم به دم به ملتي است كه تا غافل مي شوي به خواب عميق هزار و چهارصد ساله فرو مي رود و ياد صحراي كربلا مي افتد.
من البته مي دانم بازار مكاره اي كه "صادر شده" هاي رژيم به اينسو و آنسو، راه انداخته اند، نفس و توان را از برخي رسانه هاي آزاد انديش ستانده است و مجال نمي دهد آن ها به موضوعاتي بپردازند كه در خور نگرش است، ولي از خود مي پرسم چرا پس از اين همه سال، دست اندركاران پرتلاش اين رسانه ها نبايد دريافته باشند كه داستان ميمون گرداني و خرس چرخاني رژيم از چه قرار است و فريب بازي هاي مكاران و حرافان و شله زردپزهاي لچك در كيف پنهان كرده، را نخورند و وارد آبگيرهاي بويناك آن ها نشوند. نمي خواهم در اينجا فهرست كنم نام بازي هايي كه مكاران صادر شدهء رژيم اسلامي، در همين چند وقت اخير راه انداخته اند. چون نام بردن از "دلقك" ها مايهء خشنودي و افزايش دستمزدهايشان مي شود.
حتا نمي خواهم بگويم موضوع توهين رجب به دامپزشك رهبري اهميت دارد – مي دانيم كه رشتهء دانشگاهي فيروزآبادي دامپزشكي است و شگفت زده ايم كه دامپزشكي را چه به هدايت ارتش اسلامي! – چون واقعاً اهميت ندارد. خيلي هامان خوب مي دانيم كه اسلامگرايان در همه جا سر و ته يك كرباسند و رجب و مسوولان رژيم اسلامي همه از يك دلو آب نوشيده اند، ولي كساني مانند من مانده اند كه چه بگويند به آگاهان و روشن انديشان تركيه – واژهء روشنفكر را به كار نمي برم، چون راستي راستي كهير مي زنم از شنيدن و خواندن اين واژه؛ از بس كه اين واژه را نابجا و براي بسياري از كوتوله هاي سياسي كژانديش به كار برده ايم – هنگامي كه مي پرسند: « چرا مسوولان شما اين قدر حقير و بي غيرت اند؟ اگر عكس اين ماجرا اتفاق افتاده بود، "باشباكان" – يعني نخست وزير – اردوغان، ايران را بر سرشان خراب مي كرد». يا وقتي مي گويند: « ظاهراً جربزهء مسوولان كشور شما آنقدر است كه فقط بر سر شما عربده بكشند و در برابر جهان از يك ببر كاغذي هم كمترند و چرا شما اين قدر از آن ها مي ترسيد و فكري به حال خودتان نمي كنيد و...؟» به راستي من و مانند من نمي دانيم چه بگوييم.
آخر چه مي شود گفت؟ آيا مردم ما واقعاً در برابر اين ببرها كه نه، در برابر اين " گوريل " هاي كاغذي، اين قدر ناتوانند؟ آيا اُلدُرم بُلدُرم هاي آنان را باور كرده اند و خيال مي كنند كه اين ها مي توانند با "فشفشه" هايشان دنيا را كن فيكون كنند؟ يا آن كه چنان در غفلت و بيخبري اند، كه نمي دانند در چه منجلابي مي زييند و آناني كه بر سر كشورشان حكم مي رانند از پشه هاي يك گنداب هم حقيرترند؛ پشه هايي كه چون مگس "تِسه تِسه" يا پشهء آنوفل آنان را مي گزند تا هرگز از خواب ناداني برنخيزند.
چه بايد گفت به آناني كه امروز از ما مي پرسند؟ يا سده ها بعد خواهند پرسيد.
نظر خوانندگان
فرامرز بختیار: شما نام طیب را برداشته اید جون این آقا را طیب به معنی پاک نمیدانید و به جای آن خان گذاشته اید .اصولا خان هیچ ربطی به دعوای اسلامی ها ندارد.خانها سرداران و سران ایلات و عشایر و اقوام ایران بودند . شما با اینکار نشان دادید که با رهبران ایلات کرد . لر . بختیاری . ترک . بلوچ مشگل دارید و با یک تیر دو سه نشان میزنید . امید است ریشه قوم ستیزی و فرهنگ ستیزی نهادینه شده در ادبیات روشنفک!ران فارس زبان ما خشک شود و خانها را که 50 سال است از صحنه سیاسی خارج شده اند رها سازند و به جای ان از ادبیات ملا و حاج اقا . سید . روضه خان . مداح و طلبه و امثال ان برای سران کشور های اسلامی استفاده کنند . توده ایها برای اینکه خانها با دولت روسیه جنگهای طولانی انجام داده اند مامور تبلیغات علیه خان در جامعهء ایران میباشند . با احترام، فرامرز خان.
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.