بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 3 آذر آبان ماه 1391 ـ  23 نوامبر 2012

 

پراگ: میرحسین موسوی یا انحلال طلب ها

محسن ذاکری

در آخر هفته ای که گذشت کنفرانس پراگ (سومین نشست پیشبرد اتحاد برای دموکراسی) برگزار شد که من نیز در کنار هموندان شبکهء سکولارهای سبز از سوی شورای هماهنگی شبکه، و بعنوان ناظر و به خرج خود، در آن حضور داشتم. بدلیل ضیق وقت و نقطه چینی ها و سخت گیری های غیر حرفه ای یکی از سرپرست های پانل ها، در کنفرانس تصمیم گرفتم از دو دقیقه وقت ممکن (که برای همهء افراد یکسان بود اما با ضعف ادارهء پانل ها گاهی نازا می ماند) برای بیان یک پرسش و یا یک نظر صرف نظر نمایم و در این مصاف، تحلیل ذیل، دیدگاهم را بیان کنم.

از سوی حزب دموکرات کردستان ایران بلافاصله بیانیه ای در خصوص ابراز عدم همصدایی این حزب با بیانیهء پایانی کنفرانس منتشر شده است. گمان می کنم از این گونه ها باز هم در راه باشند. لازم می بینم دیگاه خود را دربارهء این کنفرانس بنویسم. در این نوشتار از ذکر نام افراد خودداری می نمایم. این روش را به این دلیل بر می گزینم چونکه می خواهم تم ها و گفتمان های حاکم بر کنفرانس را که از سوی سخنرانان و سرپرستان پانل ها ایراد شد مورد بررسی و تاویل قرار دهم؛ آنچه که شما در صفحات مربوط به کنفرانس پراگ به وضوح نمی بینید.

با اطمینان می توان گفت که منظور از این کنفرانس و کنفرانس هایی از این قبیل بیان و محق نمودن هدفی است که آن را اینگونه می توان فهمید: «انتخابات آزاد» گفتمان غالب اپوزیسیون داخل و خارج ایران شود. یعنی اینکه یک صدا بخوهیم که انتخابات آزاد با نظارت سازمان های بین المللی در ایران برگزار گردد، انتخابات آزاد با معیار های جهانی و دموکراسی تعریف گردد و همهء مردم، در درون ایران، از دو حق برخوردار شوند. نخست، برخورداری از دوران تبلیغات پیش از انتخابات آزاد (مثلاً برای ششماه)، دوم، برخورداری از انتخاباتی کاملاً همخوان با موازین جهانی و دموکراتیک با نظارت بین المللی.

همچنان، چون دو سال گذشته، که موضوع آلترناتیو سازی و مقابله با جمهوری اسلامی و تلاش برای استقرار حاکمیت مردم و دموکراسی در ایران بحث اصلی اپوزیسیون کشور است، در پراگ نیز محمل «آشکار» روند کنفرانس بر این جاده در حرکت بود. محور پنهان این کنفرانس را اما در آنجایی می توان یافت که از شکافتن و تدقیق ترکیب «گذار مسالمت آمیز»، که مدت ها طرفدار پیدا کرده بود و اکنون روزانه بیرنگ و بیجان می شود، پرهیز می شد. اپوزیسیون خارج از کشور البته در سطح وسیعی از کار روشنفکری به معنای گفتمان سازی و شکافتن واژه ها و ترکیب های واژه ها و پایدار نمودن آنها بی بهره است؛ بلد نیست و نمی داند چگونه باید این کار را کرد. و متأسفانه مدام واژه ها و ترکیب های جدید را به کمک می گیرد و با کنار گذاشتن قبلی ها، سعی فرار از شرایطی به شرایطی دارد. ولی تا این حد بازی با ذهنیت مخاطبان و کلمات را هم من ابداً موجه نمی بینم: گذار مسالمت آمیز با وجود ولی فقیه و بدون سپاه، یا با وجود سپاه و بدون ولی فقیه یا اینکه بدون وجود هردو؟!

برای باز کردن و شکافتن این برداشت ها از محتوای کنفرانس پراگ به بررسی موضع ها و نظرات کلیدی کنفرانس می پردازم. من این مواضع و نظرات را با نام های حمایت و بازتاب ، پارادوکس زدایی یا قیاس به نفس،  و قیاس سفسطی دسته بندی و بررسی می کنم. 

پرسش اصلی اين است که «ما، برونمرزیان باید چه بکنیم؟»

 

حمایت و بازتاب

اگر در بین برخی از ما، و از جمله برگزار کنندگان کنفرانس پراگ، لیاقت و کارآرایی باشد، راهکارهایی برای ما برنامه ریزی شده است از جمله اینکه سازماندهی مقاومت مردم را در ایران حمایت نماییم. از جنبش کارگری حمایت نماییم. در ایجاد شکاف در بین عوامل ماشین سرکوب جمهوری اسلامی کار و این شکاف را حمایت نماییم. برای حمایت از مبارزه مدنی در ایران کار نماییم. خود را برای حمایت از یک تشکیلات سراسری متشکل از نیروهای مخالف، که شاید ما نیز در شکل گیری آن نقش داشته ایم، کار آمد و آماده نمائیم. از امکان مهم رسانه ها و کار آنها نهایت بهره را ببریم و کلیه، اهداف بالا را حمایت نماییم.

همانطور که ملاحظه می نمایید، در دیدگاه های بالا نقش اپوزیسیون خارج از کشور یک نقش کاملا مفعولانه است.: از يکسو این اپوزیسیون باید ریزش و خیزش های درون ایران را با دقت کافی نظاره نماید و سپس با حمایت خود از آن و با باور به اینکه رهبری سیاسی حرکت به سوی دموکراسی، کاملاً به داخل کشور مربوط است و اين موضع تنها برازندهء او است، در یاری رسانی و حمایت از جریان های درون کشور حرکت نماید. اگر هم رهبری در خارج کشور روزی وجود عینی یابد کار اصلی او بازتاب دادن مبارزهء درون کشور و گفتمان سازی برای حمایت جریان داخل کشور است. (دست کم اکنون اینگونه می گویند، اما اینکه فردا تا چه حد با درون ایران و مهره های کلیدی تعیین شرایط می توان در تماس بود و کار مشترک کرد، بر کسی آشکار نیست). تا اینجای کار، همانطور که می بینم، اپوزیسیون خارج از کشور بیشتر در مسير اتخاذ نقش حمایتی و بازتاب دهندگی خود حرکت می نماید. البته لازم است که این اپوزیسیون یکی دو «اگر» را هم مورد نظر داشته باشد. البته در کنفرانس از لفظ «اگر» استفاده نمی شد و آن را با واژهء «پیش فرض» بیان می کردند؛ پیش فرض هایی از قبیل اینکه جنگ و حملهء خارجی در کار نیست، هنوز تاثیر تحریم های اقتصادی شروع نشده است و اگر هم شده در ادامهء آنها جمهوری اسلامی توان مقابله با آنها را ندارد و کمر او خم شده است.

 

پارادوکس زدایی یا قیاس بنفس

اجازه دهید بگویم من واژهء «پارادوکس ِ» بکار گرفته شده در این کنفرانس را چگونه فهمیدم: «مهمل نمایی ها در گفتمان ها و کنش ها، مغایرت هایی که مدام از سوی برخی از مدعیان و صاحبان نگرش های اپوزیسیون خارج از کشور در گفتمان ها و کنش دیده می شود، و ضد و نقیض های پنهان و آشکاری که دارند». 

بر حسب این باور، پارادوکس های اپوزیسیون خارج از کشور کم نیستند، اما گرد آمدن دور شعار انتخابات آزاد و، در دراز مدت، راهکار این شعار پارادوکس ها را حل می نماید و حتی از بین می برد. هرچند که انتخابات آزاد به معنای دموکراسی نیست، با این وصف انتخابات آزاد شرط اصلی برای دموکراسی و حتی شرط اولیه و حیاتی است. از همین رو، به زعم کنفرانس، انتخابات آزاد را می توان استراتژی مبارزه نامید و یکی از زیر مجموعه های آن از بین بردن پارادوکس های اپوزیسیون برونمرز است.  

گمان می کنم تعریف اين «پارادوکس ها» کار آسانی نیست چرا که حتی با روش ها و تعریف های علمی نیز هنوز تشخیص داده نشده اند. اما اگر «اختلاف نظر ها» را «پارادوکس» بنامیم، آنوقت کاملاً در درک این دو مقوله مشکل پيدا می کنيم.

در ادامهء کنفرانس گفته شد که انتخاب استراتژی انتخابات آزاد در راستای ایجاد دیالوگ ملی و جنبش مدنی کار می کند. نخبه گان همگرا می شوند و دیالوگ ملی را ممکن می سازند. از دید من ترکیب «دیالوگ ملی» نیز از جنس «گذار مسالمت آمیز» است. این ترکیب ها به گوش خوش می نشینند و اسباب فرح خاطر می گردند ولی تا این لحظه تعریف دقیق و عینی گرایانه و عملی از آنها را دست کم این حقیر ندیده است. دیالوگ ملی به معنای گفتگوی ملی است. برای من روشن نیست روی انتخابات آزاد چگونه باید دیالوگ ملی ساخت. یا اینکه استراتژی انتخابات آزاد چگونه دیالوگ ملی می سازد. اگر منظور دیالوگ ملی مشترک است یعنی گفتگوهای دور از پارادوکس ها در بین جناح های اپوزیسیون خارج از کشور، آنوقت پرسش من از اين هم بزرگ تر می نماید: دیالوگ را چه فهمیده ایم؟ بجا بود از کلمهء همکاری ملی صحبت و استفاده می شد نه دیالوگ ملی.

«دوگانه سازی های سترون» نیز یکی دیگر از ترکیبات این کنفرانس بود که احتمالاً در آینده روی آن تأکید خواهند داشت اما با احتمال نزدیک به یقین می توان دید که گفتمان سازی حول این ترکیب کار ابداع کنندگان آن نیست.  دوگانه سازی های سترون  نیز نه تنها مشکلی را از جلوی دید و درون ذهن بر نمی دارد بلکه خود به نوعی پارادوکس زا است. آنجا که با این ترکیب مشکلی نیست: دوگانه ها در فلسفه و جهان بینی بالقوه بد نیستند؛ بلکه بسیار هم لازم و مفیدند. از بین آنها به «سنتز» ها می رسیم. تضاد های ایدئولوژیک و فکری از زیر بناهای ساخت اندیشه های دموکرات و متقن هستند. اما آنگاه که به عمل تبديل نشوند (چون غیر واقعی هستند) آنها را می توان نازا و عقیم خواند. مشکلی که با این ترکیب داریم آن است که چه کسی تعیین کنندهء کسانی است که دوگانه ساز هستند؟ او چگونه و بر چه مبنائی می اندیشد؟ و چگونه می توان تشخيص داد که کدام طرف نسبت به طرف دیگر برتر است؟ و یا اینکه کدام يک حاضر است کنار رود؟ بسیار بعید می نماید که سازندهء این ترکیب حتی دارای توان گفتمان سازی پیرامون دوگانه سازی هایی باشد که سترون شده اند، يا توان توضيح اين نکته را داشته باشد که آنها را چگونه باید تحلیل و نقد نمود. سازندهء این ترکیب، با اطلاق این لقب به مخالفان، تلاش می کند که آنها را دعوت به خالی کردن میدان به سود خود نمايد. و یا تشری بر آنان می زند مبنی بر این مضمون که بهتر است خط قرمز را تشخیص دهی و از آن تجاوز ننمایی. در علم کلام اینگونه زمینه سازی ها برای قانع ساختن و یا مقهور سازی ذهن مخاطب را «قیاس به نفس» هم نامیده اند.

 

قیاس سفسطی

قیاسی  به میان آمد که «آیا میرحسین موسوی بیشتر رژیم جمهوری اسلامی را ضعیف نموده است و با آن مبارزه کرده است یا اردوی انحلال طلب اپوزیسيون خارج از کشور؟» می دانیم که این وفاداری به آنچه آقای موسوی از سال 88 شمسی کرده است و می کند، ریشهء اصلی تفکر طرفداران ادامهء اصلاحات است. این قیاس از نوع قیاس های سفسطی است؛ یعنی اینکه مقدمات و اجزای این قیاس وهمی می باشند و با هم برابر و همگون و همجنسند.

ابداً نمی توانم بفهمم چگونه می توان گروهی از اپوزیسیون خارج از کشور را، که طرفدار انحلال حکومت جمهوری اسلامی و یا براندازی آن هستند، با میر حسین موسوی مقایسه نمود. چرا که اجزای این مقایسه نه از یک جنس هستند، نه از کنش های همانند برخوردارند، و نه از دیدگاه های همسانی سخن می گویند. شاید، در بادی امر، به نظر رسد که مقصود مقايسه کننده آن است که دو سر قیاس، مثل دو ماشی؛ می خواهند به یک سمت بروند و يا حرکت می روند. اما اساساً چنين نیست. موسوی نخست وزیر این رژیم بوده است و قسم خوردهء آرمان های آقای خمینی است، اسلاميستی معتقد و انقلابی و وفادار به اصول انقلاب و کرده های خویش است. یکی از کاندید های رد شده از فیلتر شورای نگهبان است و هدف او اصلاح جمهوری اسلامی و باز گرداندن آن به دوران طلایی آقای خمینی است. اپوزیسیون طرفدار انحلال در بیرون از کشور اما فاقد سابقهء کار و همکاری و همزبانی با رژیم است، امکانات مالی و تدارکاتی بسیاری کمی دارد، از پراکندگی قاره ای نیز تا حدی رنج می برد. یک نفر واحد و یا تحت رهبری یک نفر نیست، کار اصلی اش ـ در طول سال های پس از انقلاب ـ گفتمان سازی، حمایت در سطح تظاهرات از حرکات و جنبش های درون ایران، و بازتاب مشکلات و فجایع ناشی از حکومت جمهوری اسلامی از راه رسانه ها به ایرانیان و جهانیان بوده است.

حتی خط قرمز های این دو جزء قیاس در يک جهت نيستند. اگر آقای موسوی نوک پایش را در اردوی انحلال طلبان بگذارد آنوقت می توان او را با اپوزیسیون کم امکانات خارج از کشور مقایسه نمود. اگر حرکات داخل ایران و از جمله آقای موسوی به تضعیف حکومت فعلی حکومت اسلامی انجامیده است، بر اساس شکست کرده های حکومت و جبر راه های باقیمانده بوده است. در حالیکه انحلال گزینی از سوی اپوزیسیون ابداً از روی اجبار نیست و در پس آن شواهد و داده های سی ساله وجود داشته است و دارد. آن یکی در داخلکار خود را بر اساس باور به اصول جمهوری اسلامی پيش می برد و این یکی، در غربت و بدون پایگاه، نه تنها برای بهبود امروز که برای آیندهء دور نیز می کوشد.

بیستم نوامبر 2012

 

1. http://entekhabehazad.com/author/conferenceprague/page/2/

     http://entekhabehazad.com/author/conferenceprague/

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه