|
دوشنبه اول آبان ماه 1391 ـ 22 اکتبر 2011 |
آيا شما هم خرافي هستيد؟
پرویز مینوئی
چرا ما هيچ وقت از خودمان نمي پرسيم كه آيا محمد و عمر و علي هم در اذان قبل از نماز مي گفتند «اشهدو ان علي ولي الله»؟ يا آيا خود عيسي و 12 شاگردش صليب به گردن مي آويختند؟ آيا خود زردتشت نشان فروهر را به گردن داشت؟ يا موسي آن نقش شمع هاي هفتگانه را به گردن آويخته بود؟ و اگر پسخ ما به اين پرسش ها منفی باشد آنگاه چرا خود چنين می کنيم؟ آيا معنای «خرافه» جز اين است؟ و مگر نه اينکه خرافه را می توان در شکل های مختلف در اطراف خود ديد؟
***
در همين امريکا، اگر در اجناس عرضه شده در فروشگاه های بزرگ دقت كنيد، در بخشي كه ليوان و كاسه و بشقاب را چيده اند معمولاً در يك قفسه هم شمع هايي قرار دارند كه در جاي شمع هاي معمولي نيستند. اين شمع ها گاهي دو اينچ قطر و پنچ اينچ بلندي دارند. در رویۀ بيروني ظرفی كه به شمع چسبيده است نگاره ها و نوشته هايي است مبنی بر اينكه، مثلاً، اين شمع خانهء شما از دزدان حفظ مي كند و آن شمع ديگر سبب مي شود که ديگران عاشق شما باشند، و يا اين يکی شمع پليس را از خانه شما دور مي كند! وجود اين شمع ها در فروشگاه ها نيز نشان از آن دارد كه خريداراني هستند كه براي آن شمع ها پول مي دهند و در نتيجه به «خرافه» باور دارند و يا پيرو «فناتيسم» هستند و «فناتيك» محسوب می شوند.
البته تعداد اينگونه آدم های خرافی نسبت به كل جامعهء آمريكا آنقدر كم است كه لطمه اي به آزادگي و روشنفكري و دموكرات بودن مردم آمريكا نمي زند. اما اگر در جامعه اي در شصت تا هفتاد درصد خانواده ها از اين شمع ها يافت شود، به باور من، آن جامعه بيمار بوده و برای استقرار دموکراسی آمادگی ندارد. چرا؟ برای اينکه چنين جامعه ای «تقديری» است و در رفتارهايش خردگرائی که لازمهء استقرار دموکراسی است وجود ندارد.
پس، بهتر آن است که در چنين جامعه ای، قبل از اينكه به فكر ايجاد يك حكومت دموكرات و برقراري دموكراسي باشيم، دست به مبارزه با خرافات گسترده بزنيم، چرا که مردمان اين جامعه به جاي نصب درها و پنجره هاي امن تر و نصب زنگ خطر و اتصال دادن آن به مركز پليس و ... «شمع ضد دزد» در منزل خود روشن مي كنند و يا، اگر به دزدي و قاچاق مواد مخدر مشغول باشند، «شمع ضد پليس» در منزل خود روشن مي كنند! و چون عقل و خرد بر ايشان مستولی نيست لياقت دموکراسی را ندارند.
***
من مي دانم كه هم اكنون شما در دل خود به اين مردم مي خنديد اما، قبل از اين كه باورهاي خود شما سبب خنده ديگران شود، از شما خواهش مي كنم در تعدادي از خانه هاي ايرانيان بررسي كنی و ببينی که به ديوار بالاي در ورودي چند تا از اين خانه ها آيه «آيت الكرسي...» و يا «وان يكاد...» را و يا ـ فرق نمي كند ـ صليب را و يا فروهر و آن شمع هاي هفت گانه را آويخته اند و قرار داده اند!
اگر درصد «خرافي ها» ی جامعهء ما پنج تا ده درصد باشد آن جامعه سالم است. اگر بيست تا سي درصد و يا بالاتر باشد آن جامعه بيمار است چرا که مردم اين جامعه بدون آن كه معني «آيت الكرسي» را بدانند آن را همانند آن شمع ضد دزدي كه در فروشگاه ها فروخته مي شود به كار مي برند. و جامعه اي كه بيمار باشد و درصد اين خرافه پرستان به پنجاه درصد نزديك باشد و يا از آن هم تجاوز كند يك جامعه خرافي است و آمادگي دموكراسي را ندارد.
***
جامعه اي كه بخش بزرگي از مردمانش به اين نتيجه رسيده باشند كه محمد و علي و عمر و شاه اسماعيل صفوي و خميني و بن لادن و طالبان و القاعده و شاه سعودي نتوانسته اند «اسلام ناب محمدي» را پياده كنند و ما گروهی آدم كه هيچ رفتار مسلماني نداريم جز استفاده از همان چارقد يا لچك يا روسري، كه بانو مريم و همراهان او نيز به سر مي كنند، ولي مي خواهيم <اسلام ناب محمدي> را پياده كنيم، هنوز لايق پذيرفتن دموكراسي نيست...
اگر بخش عمده اي از ما که سرمايه داري دولتي و سوسياليسم ديكتاتوري را كمونيسم مي خوانيم به اين باور رسيده ايم كه «لنين» و «استالين» و «فيدل كاسترو» و «مائوتسه تونك» و «انور خوچه» و «تيتو» هيچ كدام نتوانستند كمونيزم واقعي را پياده كنند و ما مي خواهيم آن را به درستی پياده كنيم، قا که براستي لايق دموكراسي نيستيم...
و بالاخره اگر هنوز پي نبرده ايم كه رژيم قبلي (با همه مشكلات و زورگوئي ها و تبعيض هايش) در راه بهتر شدن جامعه گام برمي داشت و احتياج به اصلاحات داشت نه آنكه روشنفكران و سران گروه هاي سياسي اش بروند عكس خميني را در ماه و موي محمد را در قرآن ببينند و بعد هم بگويند «ما همه سرباز توايم خميني- گوش به فرمان توايم خميني» و بعد هم ادعا كنند آخوندها انقلاب را دزديدند! بهتر است خودمان را گول نزنيم و قبول کنيم که هنوز لايق دموكراسي نيستيم!
12-16-10
نظر خوانندگان
علی بخشی پور: اقای مینوئی ایکاش نویسندگان وروشنفکران ومحققان بجای پرداختن به مسائل بیهوده ویا بجای گشتن به یافتن اب در ماه ومریخ درراستای عقاید شما در روشنگری وابطال خرافی کوشش نمایند وعنصر واقعیت گرائی را در وجود انسان ها کشف می کردند. من بسیار از مقاله پر معنای شما لذت بردم و بهره گرفتم و امیدوارم که ما انسان ها راه خردگرائی را از ابطال پرستی تشخیص بدهیم. با آرزوی موفقیت و شادکامی شما.
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.