بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 12 مهر ماه 1391 ـ  3 ماه اکتبر 2011

 

انتخابات آزادچی ها خواهان آلترناتیو سازی مستقل کلان نیستند

دنیز ایشچی

مخاطب سخنم عزیزانی هستند که راهکار محوری آنها "در ظاهر" فورمول بندی استراتژی آلترناتیو دموکراتیک چپ در مقابل حکومت ولایت فقیه، اما در عمل تعقیب استراتژی اصلاحات به ظاهر دموکراتیک درون حکومتی می باشند. تحت لوای چنین تفکری دیگر فورمولبندی آلترناتیو استراتژیک وجود خارجی ندارد. اندیشه دو پهلوی بیمارگونه ای که بخصوص جنبش چپ را بصورت بیماری مزمن لاعلاجی خسته و مریض کرده است و به این راحتی اجازه و امکان خلاصی از آن را به جنبش سکولار دموکراسی ترقی خواه نمی دهد. آنهایی که با تلاش هر چه تمامتر از ارتقا جنبش مردمی در خیزش هشتاد و هشت به دهشت افتاده و مردم را به خشونت بر علیه نیروی سرکوب ولایت فقیه متهم می کردند. این جبهه خود را به مسخ حرکت احتمالی مردمی در انتخابات آینده آماده می کنند.

چرا سال های سال است ما ها را دور سر خودمان می چرخانید؟ چهار سال دیگر هم گذشت و نوبت انتخابات دیگری دارد می رسد و ما در همان نقطه ای که بودیم قرار گرفته ایم. نه فقط یک گام به پیش نرفته ایم، بلکه شاید چندین گام هم به عقب برگشته ایم. از یک طرف ما را با استراتژی هایی سر در گم می کنید که سراب هایی بیش نیستند. در شرایطی که تظاهر می کنید که در راه وحدت چپ از یک طرف، و وحدت جبههء سکولار دموکراسی از طرف دیگر، حرکت می کنید، با این خود مشغول کردن ها سال ها پشت سر هم زمان را از دست داده و تلف می کنید و مانع تحقق تحولات کلان نوین در جامعه می گردید. وقتی که در بطن درونی اندیشه هاتان به آلترناتیو سازی در مقابل رژیم معتقد نیستید، چرا با تظاهر به آن باز هم جنبش سکولار و دموکراتیک مردمی را در سرگردانی نگه می دارید؟

در داخل مجموعه بحث های داغ سیاسی روز، هنوز هم مسالهء انتخابات آینده بصورت زمزمه ای جویبارگونه راه خود را باز می کند و سرفصل مبحث ویژه خویش را مطرح می کند. جناب "علی پور نقوی" بحث خویش در مورد مسالهء "بحث زودرس انتخابات" با یک چنین جمع بندی به پایان می رسانند که "اما حضور با مضمون در روند انتخابات برای نیروهای خواهان تحول و یا حتی اصلاح، مستلزم رویکردی وسیع و دورنگر به روندهای رقم زننده وضع است". "حضور با مضمون" در انتخابات آینده جمهوری اسلامی ایران چگونه می تواند باشد؟

کسانی که جنبش دموکراتیک مردمی را در سال هشتاد و هشت به زور قبای سبز حسینی بر تن کرده و از هر گونه تعمیق آن وحشت زده شده و به آن اتهام"خشونت" می زدند، هنوز چشم امید خود را به پادزهرهای تولید شده از درون جمهوری اسلامی ایران دوخته اند. آنهایی که هنوز جامه های سبز خویش را اطو کرده و در جالباسی ها تر و تمیز نگه داشته اند تا هر گونه خیزش آیندهء دموکراتیک مردمی را دوباره قبای سبزی بر تن اش کرده و میر حسین دیگری را به چوپانی آن تعیین نمایند. آری، چهار سال دیگر گذشت و این بیماری مزمن هنوز بر تن ما تازیانه خویش را می کوبد. هنوز به استراتژی تسلسل وار اصلاحات از درون حکومت که از زمان امام خمینی اغاز کرده ایم، در شرایطی ادامه می دهیم که اندیشه های استحاله گرانه بصورتی خزنده در اندرون تظاهر های تاکتیکی مستقل سکولار دموکراتیک ما جاری می باشند.

انتخابات دوم ریاست جمهوری آمریکا در شرایطی که از امکانات چهار سال گذشته استفاده لازم را نکردیم، فرارسیده است و خوشبختانه ظاهراً تا چهار سال دیگر هم حزب دموکرات در آمرکا بر سر قدرت خواهد بود. این در شرایطی است که در خاورمیانه حکومت های خود کامه تونس، لیبی، مصر و یمن سرنگون شدند و وضعیت سیاسی سوریه بصورتی برگشت ناپذیر بسمت دگرگونی اساسی سیر می کند. نیروهای غرب و ناتو از عراق و افغانستان خارج می شوند. در شرایطی که حکومت ایران بصورتی ایزوله شده قرار گرفته است، حکومت های ایران و اسرائیل بر طبل های جنگ می کوبند. محاصرهء اقتصادی بر ایران بیشتر و بیشتر تاثیر می گذارد. غرب بصورتی خستگی ناپذیر در صدد شکل دهی به ستون پنجم خویش در اندرون اپوزیسیون سیاسی حکومتی ایران می باشند. ژئوپولیتیک خاورمیانه بصورتی نوین کاملاً تغییر می یابد. شمارش معکوس جهت برخورد با پایان دادن به پروژهء هسته ای ایران به آخر خود نزدیک می شود.

نیروهای چپ سنتی در عرصهء ائتلاف های داخلی همچنان به جناح های درون حکومتی چشم دوخته اند. آنها دیوارهای آهنینی بین خود و جناح لیبرال دموکراسی اپوزیسیون سکولار ایجاد کرده اند و استراتژی خویش را در همسویی و وحدت با دموکرات های اسلامی، و تقابل با لیبرال دموکراسی جستجو می کنند. تعقیب چنین استراتزی در صف بندیهای سیاسی گلوبال عملاً همسو و همگام با سیاست ها و مواضع جناح روسیه و چین و در مقابل بلوک غرب تنظیم می کنند. آنها عوض اینکه بر ارزش های سکولار و ترقی خواهانه دموکراتیک مبتنی بر حکومت قانون که با ارزش های لیبرالی نمایندگی می شوند نزدیک شده و همسوئی ائتلاف دموکراتیک را فورمولبندی بکنند، به بریدگان از ارتجاع درون حکومتی نزدیکتر و نزدیکتر می گردند.

انجماد اندیشه ای مسخ شده رهبری جریان های چپ از یک طرف و استراتژی بیمار پیوند یابی با بریدگان از صف ارتجاع حکومتی به قیمت طرد نیروهای صف لیبرال دموکراسی، موجب انزوای بی سابقه چپ ها از یک طرف و جنب و جوش بیشتر در صفوف تمامی دسته بندی های سیاسی غیر چپ گردیده است. محافظه کاران راست سنتی در ائتلاف با لیبرال دموکراسی در شرایطی اقدام به انتشار منشور ملی دموکراتیک می زنند که انگار جریانات سیاسی چپ دموکراتیک وجود خارجی ندارند. حکومت های کشورهای غربی در ادامهء استراتزی های منطقه ای خویش از یک طرف بشدت در تلاشند تا آلترناتیو سازی خویش در ایران را از طریق ائتلاف لیبرال ها و محافظه کاران سلطنتی به پیش ببرند. در ادامه تعقیب چنین استراتزی میباشد که آنها اقدام به حذف سازمان مجاهدین خلق از صفوف سازمانهای تروریستی میکنند. در شرایطی که چنین تحولاتی جدی به وقوع پیوسته است و جامعه ما آبستن حوادث بزرگی میباشد، ما ها مثل انسان گیجی که به دور خویش میگردد، هنوز مدهوش وار دور سر خویش چرخ می خوریم.

عدم حضور سیاسی فعال تحول گرانه دموکراتیک چپ در صحنهء سیاسی کشور از یک طرف و حضور فعال تر جبههء محافظه کاران و لیبرال دموکرات های سیاسی موجب تشدید تبلیغات ناسیونالیستی آریایی به قیمت حذف سیاسی ملیت های دیگر گردیده است. این مساله موجب گردیده است تا رشته های ارتباطی وحدت بین ملیت های ایران بیشتر تضفیف شده و نیروها و سیاست های گریز از مرکز قدرت بیشتری یافته باشند. ترویج اندیشه های تک ملیتی و تک فرهنگی و تک زبانی ار ایران به قیمت حذف هویت های ملی، فرهنگی، زبانی و تاریخی ملیت های غیر فارس از یک طرف از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران بشدت تعقیب می گردد، و جنین سیاست هایی با شدتی فزونتر از طرف اپوزیسیون محافظه کار و لیبرال "غیر دموکرات" تعقیب می گردد؛ پروپاگاندای قدرتمندی که عزیزانی مثل"نادر عصاره" را به همنوائی با ارکستر آنها و کوبیدن بر طبل محافظه کاران سنتی جهت همنوائی با آنها کشانده است.

در چنین شرایطی عمدتاً تحت تاثیر فشارهای پایان ناپذیر فناتیک های چپ این همه انرژی روی برخورد با گذشته جنبش فدائیان کردن تا چه اندازه پاسخ گوئی با ضرورت های سیاسی روز بوده و راه گشای تنظیم استراتژی و تاکتیک آیندهء جنبش آزادی خواهانه مردم خواهد بود، باید صبر کرد و شاهد بود. مساله ای که عمدتاً بخش اقلیتی از سیاسیون چپ نسلی که بالای پنجاه تا شصت ساله هستند را در بر می گیرد که دشمنان جنبش چپ هم در شعله ور شدن آن تاثیر اساسی می گذارند. در شرایطی که نسل نوین جوانان خیلی موارد اصلاً از وجود خارجی جنبش فدائیان بی خبر می باشند، عوض اینکه جنبش فدائیان را به جنبش تحول نوین، ترقی و تجدد بر پایه های حقوق بشر و دموکراسی تبدیل بکنیم، همچان هر سال به دنبال سال دیگر درجا می زنیم. ما درجا می زنیم و زمان به پیش می رود. همه مهر استراتزی مستقل خویش را بر ضرورت زمان می کوبند، ما چشم به سایه های حرکت سبز حسینی دوخته ایم.

دیگر جنبش چپ ایران جنبش اندیشه های تحول گرانهء کلان، اندیشه های بزرگ نوین، اندیشه های آلترناتیوهای بنیادین نمی باشد. آنهایی که جنبش چپ را بصورت زایده های پس رو کنده شدگان از حکومت جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده اند، شاهرگ های این جنبش را در دست های خود دارند. جنبش چپ ایران به چنان رهبری نوینی احتیاج دارد که بر ارزش های مستقل مدرن، مترقی، انسانی و دموکراتیک تکیه زده و آن را به ارزش های سوسیال دموکراتیک ارتقا دهند. جنبش چپ فعلی همچنان می خواهد کاروان جنبش مردمی را به دنبال سراب بیابان خشک و برهوت جنبش سبزی بکشاند که با اصرار تمام رهبری آن را تمام و کمال تقدیم دموکرات های اسلامی کنده شده از حکومت اسلامی کرده اند؛ رهبری سبزی که تمام تلاشش بر حفظ یکپارچگی نظام بوده و بر بازگشت به ارزش های اصیل امام اتکا می کنند.

نسل نوینی از فدائیان باید بپا خیزند که مشکل اساسی آنها نه گذشته این جنبش، بلکه تدوین استراتژی تحول کلان نوین آینده می باشد؛ نسلی که در دوران خطاهای گذشته جنبش فدائی، یا کودکی بیش نبوده و یا یا هوادار و عضو ساده ای بیش در یک گوشه دور افتاده سازمان نبوده اند؛ نسلی که هیچ مسئولیت شخصی مستقیمی در مقابل خطاهای جنبش بر دوش خویش حمل نمی نند؛ نسلی که اندیشه های کلان دگرگونی و تحول نوین آینده را نمایندگی می کنند؛ نسلی که فاصله های صد فرسخی با اندیشه ها و استراتژی های دنباله روانهء اصلاح طلبانهء درون حکومتی خواهند داشت.اگر ما به ضرورت های سیاسی روز پاسخ استراتژیک کلان نوینی را ارائه ندهیم، باید لقمه هایی را که دوباره آمریکا، انگلیس و یا جناح روسیه برای ما درست می کنند را قورت بدهیم.

01/10/2012

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه