بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 20 شهريور 1391 ـ  10 ماه سپتامبر 2011

 

«الیت ِ» ایران منتظر دول بیگانه است

شهرام فریدونی

ما، همهء کسانی که تفاسیر «سیاستمداران» بیرون از رژیم را دنبال کرده ایم، می دانیم که اکثریت قریب به اتفاق مفسرین و مدعیان اپوزیسیون اذعان دارند که رژیم ج.ا بزودی، یا بواسطه آتش افروزی ها و تحریکات بیگانگان و متعاقباً برافروخته شدن شعله جنگ خانمان سوز (حملهء خارجی) نابود خواهد شد و يا، حتی اگر دول خارجه هم آن را به حال خود رها کنند، بعد از 33 سال حماقت و جنایت، آنقدر فرسوده، ناتوان و منفور شده است که خود از درون از هم خواهد پاشید (فروپاشی درونی). اما همین مخالفین که ساعت ها می توانند در خصوص اینکه کدام احتمال امکان پذير تر است سخنرانی کنند، هیچکدام نمی توانند وجود این تناقض را در افکارشان توضیح دهند که اگر خودشان به وقوع گریزناپذیر یکی از  این دو سناریو اعتقاد دارند، چرا کاری نمی کنند، دست روی دست گذاشته اند، و مانند مرغ سرکنده به این ور و آنور نمی پرند؟ مگر نه اینکه اینان ادعا می کنند که عاشق ایرانند؟

براستی چرا این همه تعلل؟ از من اگر بپرسید، می گویم که جواب این سوال را باید در ذهنیت زندانیان و بردگان جستجو کرد. چندین دهه پیش، عده ای از زندانیان زندان «آلکاتراز» را که به حبس ابد محکوم بودند عفو می کنند. این عده  که همگی در سنین جوانی زندانی شده و حبس ابد گرفته بودند، بعد از سی ـ چهل سال زندان کشيدن هنگامی که به آنها عفو داده می شود، بجای بالا و پایین پریدن از خوشحالی، مصرانه تقاضای ماندن در زندان را می کنند و بعداً هم که آنها را به زور از زندان بیرون می اندازند، عده ای از آنها از درد و غم  جدا شدن از این «زندان امن»، خود را با طناب دار دار می زنند. چرا؟ برای اینکه آنها زندگی دیگری جز گذراندن روزگار در حصار و در زندان نمی شناختند و چنان از جهان واقعی دور مانده بودند که هیچ شانسی برای خود در بیرون زندان نمی دیدند!

شباهت الیت امروز ما با این زندانیان در همین جاست که این هموطنان ما نيز زندگی دیگری غیر از ابراز مخالفت  خشک و خالی و بدون برنامه ندارند. «من مخالفم، پس وجود دارم»، این است فلسفهء وجودی بسیاری از اینها. برای همین هم تا روزنه ای از امید دیده می شود، اولین کسانی که سراسیمه می شوند همین عزیزان اند که با جملاتی نظیر، «ما ایرانی ها...»، «آقا مسائل اینقدر هم ساده نیست که...»، «از تاریخ نباید غافل بود»، «بدانید که توطئه ای در کار است»، «با این کارها به هیج جا نم یرسیم»، «باید هوشیارباشیم» و، و، و... بذر تردید می کارند و وقت می کشند. عملکرد این عزیزان همواره بمانند دزدگیر ماشین همسایه است که وقت و بی وقت، و همیشه بی دلیل، جیغ اش در می آید، اما هیچ وقت نتوانسته که جلوی هیچ دزدی را بگیرد و فقط خواب و خوراک همسایه های بیچاره را به آنها زهر می کند و بس.

به ادعای اینجانب، این همه تعلل و دست روی دست گذاشتن و داشتن ذهنیت بی برنامه و توکل به «خدا»  و دو دست بریدهء این و آن داشتن، آن هم در مقابل رژیمی که 33 سال ما را چاپیده، بی آبرو مان کرده،  شلاق مان زده و سنگسارمان کرده و فرزندان مان را در مقابل چشمان مان و  بر سر کوچه هامان به جرثقیل آويخته، دلیلی جز داشتن ذهنیت بردگی، غیر مدرن، به روز نشده و میل و اصرار عجیب به ادامهء اقامت در زندان ندارد.

این عزیزان که البته بجای برنامه ریزی، ایجاد هماهنگی بین ایرانیان و مدیریت مسائل، جملگی به حرفهء تفسیر روی آورده اند، حتی تفاسیر خودشان را هم قبول ندارند! چرا که اگر قبول داشتند، می دانستند که امروز روز اولویت دادن به يفتن راه حل ها است و اولویت اول هم چیزی نیست بجز يافتن راه خلاص شدن از شر باعث و بانی همه این مصیبت ها وجنایات، یعنی مادر تمام فساد ها، رژیم  ج.ا.

معلم فیزیک ما، آقای موثق، از آنجا که ذهنیتی آکادمیک و خردورز داشت و برای موهومات و هپروت تره هم خورد نمی کرد، از هر فرصتی  برای تکرار یک جمله استفاده می کرد. او می گفت «اگر سوالی دارید که هنوز برای آن جوابی پیدا نکرده اید، اما موفق شده اید که چندین احتمال و گمانه برای آن تولید کنید، اول بروید سراغ آن گمانه و احتمال که از همه ساده تر است، اگر درست بود که خوش به حالتان؛ و اگر غلط بود، بگذاریدش کنار و بروید سراغ ساده ترین احتمال بعدی».  این دقیقاً کاری است که الیت ما 33 سال برعکس آن را انجام داده است. نگاه کنید به ذهنیت توطئه پرور و حاشیه رو و غیر متمرکز این عزیزان.

هموطن، واقعیت امروز ما چیز عجیب و غریبی نیست! تاریخ را اگر خوانده باشیم و فهمیده باشیم، می دانیم که این شرایط برای کشورهای دیگر هم بوده است! هندوستان استقلال اش را مفت بدست نیاورد! بزرگترین ضربه ای هم که خورد از همین آدم هایی بود که فیل شان یاد تأسیس کشور «پاک ها» در مقابل کشور کفار و نجس ها کرد. همین کشور آمریکا هم در زمان استقلال هزاران مشکل ریز و درشت داشته، اما امتياز این ها این بود که جرج واشنگتن و بنجامین فرانکلین هم داشته اند. اما ما، بحمدالله تا دلتان بخواهد مفسرانی داریم که به 3 سوت لباس  سیاستمداری به تن می کنند.

بنده حاضرم شرط ببندم که اگر داستان بنجامین فرانکلین را عوض کنیم و نام او را بگذاریم، مثلاً، سیاوش ایرانی، و تاریخ اش را بکنیم 1391، کشورش را هم بکنیم ایران، این دوستان مفسر ما بلافاصله  یک مهر «چلبی» بر روی پرونده او خواهند زد!

بنجامین فرانکلین از افتخارات و  نوابغ و از پدران امریکا و اولین امریکائی در اروپا است. او را به همین مناسبت و بخاطر خدمات اش،  اولین آمریکایی نیز می خوانند. او بعنوان فرستاده  به فرانسه رفت و با درایت و تیزهوشی فرانسویان را مجاب کرد که به استقلال طلبان کمک کنند تا خود را از شر انگلیس و دست نشاندگان اش که آمریکا را به غنیمت گرفته و غارت می کردند (درست مثل امروز ایران ) خلاص کنند.

وضعیت امروز ما چیز عجیب و غریبی نیست!  ما هم  با یک دشمن داخلی مواجهیم و با یک دشمن خارجی. دشمن داخلی ما هر روز به اعضای خانواده ما  تجاوز می کند، هر روز در یک نقطه از خانهء ما آتش روشن می کند، و تمام دیوارهایی را ـ که قرار بود ما را از دشمنان خارجی محافظت کنند ـ خراب می کند، هر روز اموال و منافع ملی ما را به دشمنان خارجی ما یعنی چین، روسیه، حزب الله، بشار اسد و... وا می گذارد. حال جای اين پرسش است که آيا عقل و منطق ما به ما می گوید که از خانه خود شروع کنیم و اول کشور را از شر این موجود مزاحم و این دشمن داخلی خود را پاک کنیم، یا آنکه منتظر بشویم و ببینیم که آن یکی دشمن خارجی (آمریکا، اسرائیل) کی قرار است که کشور ما را قطعه قطعه کند؟

این مفسران «اپوزان نما» و بسیار مردد و شکاک ما، زمانی که در سال1357، در میدان آزادی، آخوندها عکس مصدق را پایین کشیدند، و آنها باید از مصدق طرفداری می کردند از آخوندها تمکین کردند، نامهء فدایت شوم برای خمینی نوشتند، و گفتند که انشاالله گربه است. اما، بعد از اردنگی خوردن از ولی فقیه، که ديگر جای بحثی در مورد مصدق نبوده، این عزیزان مرتباً هر جريانی را به 28 مرداد ربط داده و بنحوی نام مرحوم مصدق را پیش کشيده و خود را یگانه رهرو راه مصدق و متولی او معرفی کرده اند.

در خلال 37 روزی که زنده یاد بختیار، با شجاعت تمام، پا پیش گذاشت و  همهء آزادی ها را به ایرانیان داد، این مفسران «اپوزان نما»، شعار دروغین نوکر بی اختیار و منقل تریاک و ... را یا خود زمزمه کردند، یا شنیدن آن را زیر سبیلی در کردند و در مقابل آن خاموشی گزیدند. در خیزش اخیر هم که باید آماده و مهیا می بودند، چنان « شجاعانه» و با بصیرت میدان را خالی کردند که کار افتاد دست خود کارگزاران رژیم. امروز هم، یا تخم یأس می پراکنند و از اصلاح و مصالحه دم می زنند، یا بعضاً به ملت شریف ایران ایراد می گیرند و از آنها طلبکارند که چرا «کار» را تمام نکردند

در پایان، هرچند که مایل نیستم که آرامش این عزیزان بیش از این بهم بخورد و خاطرمبارک شان را با سوالات سختی نظیر این که «در فردای فرو پاشی رژيم قرار است کدام تیم (آلترنایوی برای مجریان فاسد امروز) مسئولیت وزارت کشور، بانک مرکزی و وزارت نیرو و... را بعهده بگیرد؟» آزرده کنم فقط تقاضایم این است که این عزیزان هنر تفسیرشان را بکار گیرند و دست کم به این سوال، هر چند هم که برایشان جدید باشد، جواب بدهند  که «در روز بعد از فرار سردار رادان، کدام تیم  قرار است امنیت جان و مال مردم ایران را حفظ کند؟»

هموطن! این وظیفه تک تک ماست که با اعتراض به این فرهنگ و روش غلط، یعنی اصرار به ادامهء  تئوری های مندرس و عقیم و طرح انتقادات خشک و مخرب، و اتخاذ سیاست تعلل و وقت کشی های این گروه ـ آن هم بجای مشارکت مثبت ـ به آنها اعتراض کنیم و از نخبگان کشورمان بخواهیم که یا رفتار بزرگان جهان را سرمشق خود قرار بدهند، دست از توهم و تئوری بافی بردارند، و وارد عمل بشوند، و یا از سر راه روند آزاد سازی ایران کنار بروند و بیش از این برای این ملت و این کشور مزاحمت ایجاد نکنند!

بدانیم و آگاه باشیم که امروز «زمان» در مقابل ماست و نه با ما، و متأسفم که بگویم فردا که بمب ها فرود آمدند، ديگر برای همهء ما «دیر» خواهد بود.

جمعه 07 سپتامبر 2012 - 17 شهریور 1391

        

 

نظر خوانندگان

عقاب علی احمدی: من به عنوان یک خواننده ، دلاوری فکری و روشنی گفتار نویسنده ، آقای فریدونی را ستایش می کنم .اما از ایشان می خواهم در این زمینه هم که « چگونه ایرانیان می توانند یک دولت آشتی ملی تشکیل دهند» ؛ و مانع های بر سر راه آن هم پژوهش کنند و به هم میهنان خود ، یاری فکری برسانند.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه