|
دوشنبه 12 تير 1391 ـ 2 ماه ژوئيه 2012 |
نوری الا دروغ می گويد چون وابسته است
نامهء ارسالی به سايت خودنويس
۱_ اسماعیل نوری الا در همین خودنویس قبلا نوشت که سلطنت تومارش با انقلاب ۵۷ در هم پیچیده شده و به رضا پهلوی حمله برد. حالا میگوید سلطنت تشریفاتی مشکلی ندارد. اما ریاست جمهوری بنی صدر که از اول تا آخر علیه نظر امام ضد امپریالیست همین چپ ها بود ایراد دارد چون هیچوقت نمی توانست ریاست جمهوری به معنی متعارف گردد! لابد منظور کاسترو و چائو شسکو و لوکاشنکو است.
۲_ نوری الا در همین خودنویس قبل تر نوشت که هیچ لازم نیست رهبر جنبش از داخل باشد و مثال زد که مثل لنین میشود لای دست و پای سربازان آلمانی ( و در حال حاضر آمریکایی) به کشور وارد شد و بعد به آنها ناروو زد و لابد یک ریاست جمهوری واقعی مثل لنین و استالین و یا صدام و اسد و قذافی و لوکا شنکو و چائو شسکو و چاوز و کاسترو و اورتگا تقدیم ملت و جهان کرد.
۳ _ او در همین خودنویس نوشت که همه گزینه ها نباید به رفراندوم گذاشته شود چون ممکن است مردم اشتباه کرده و یک وقت مثلا به جمهوری اسلامی رای دهند (یعنی میگوید نظارت استصوابی از نوع ما مارکسیست های نقابدار روسی جای استصواب آخوندی را بگیرد).
بنابر این بنا به مثل دروغ گو کم حافظه میشود باید گفت که نوری الا دروغ میگوید چون وابسته است. او قرارداد دارد و بنا به الزامات قرارداد سخن میگوید. حالا بوی خر داغ کشیده هوس کباب دیکتاتوری صالح کرده. میخواهد با سو استفاده از سلطنت رضا پهلوی حکومت را غصب کرده و بعد او را با کودتایی کنار بگذارند و یک تره کی و ببرک کارمل به ایران تحمیل کنند. آنگونه که با ظاهر شاه در افغانستان کردند
۴ _ وقتی نوری الا در خودنویس مقاله مینویسد زیر اظهارات او همین خودنویسی ها به به و چه چه میکنند با نامهای مستعار.چون آنها هم قرار داد دارند. اما وقتی از بنی صدر مقاله ای نوشته میشود بدون استثنا همه به او حمله میکنند!!!
مردم ایران با ید بدانند که توده ای ها همواره با نقاب های اندیشه رایج در مقاطع مختلف وارد میشوند و بعد جنبش ها را منحرف میکنند. در زمان ملی کردن نفت مصدق به هواداری از ملی کردن نفت برخواستند اما با شعار انحرافی ملی شدن نفت شمال نباید مطرح باشد مصدق را آمریکایی خواندند و وقتی شوروی به آنها گفت مصدق در حال رفتن است با کودتای آمریکایی ( و توافق و کمک ما روس ها ) دست از حمله برداشتند و سه روز مانده به کودتا برای ماستمالی کردن نقش خود به مصدق هشدار دادند و حالا فقط به یاد آوری همان ۳ روز اکتفا میکنند!
پس از کودتا با نقاب سلطنت طلبی وارد کارگزاران رژیم شاه شدند ( جعفریان، باهری، نیک خواه، اکبر اعتماد،...) مثلا توبه کرده اما رژیم شاه را به سمت نظام تک حزبی بردند تا تعویض ان با یک نظام تک حزبی مارکسیستی روسی آسان باشد.
دست برقضا جامعه ایرانی که تاب تغییرات شدید رژیم مدرن شاه را نداشت و در اثر تبلیغات همزمان اینها علیه امپریالیسم و غرب و چریک بازی و... به شاه بدبین شد و به سوی روحانیت رو آورد (چون مغضوب حکومت بود و تا به حال در قدرت نبود)، توده ایها فورا به خدمت اسلام و انقلاب در آمدند و کیانوری در روز ورود به تهران اعلام کرد که ما با تمام قوا در خدمت ایت الله خمینی هستیم! اما امروز همین ها به کریم سنجابی ایراد میگیرند ( که خیلی زود با لایه قصاص از ج ا برید ) و به بازرگان ( که تا آخرین روز ها میگفت شاه بماند و سلطنت کند ) و به بنی صدر که از همان اول میگفت چرا شکنجه میکنید در زندانها و به خوئینی ها گفت اگر فقیه این است که شما میگویید من با ان مخالفم و در مجلس خبرگان با ان مخالفت کرد همراه با سحابی و طالقانی.
امروز هم اینها متوجه شده اند که مردم از این اسلام سیاسی به تنگ آمده اند و میخواهند آنرا با یک نظام غربی لیبرال دموکرات عوض کنند، همین ها حالا ضد دین حرف میزنند و حامی پادشاهی البته زیر نقاب سوسیال دموکراسی (که کاملا مجهول است و نباید ان را با سوسیال دموکراسی اسکاندیناوی اشتباه کرد چون اینها هنوز از سیاه کل و کاسترو و چه گوارا حمایت میکنند و حاضر نیستند حتا یک جمله انتقادی علیه روسیه و مارکسیست ها و حتا صدام و قذافی بنویسند) و حقوق بشر گزینشی (مثلا اینکه رییس دانا و منشی کانون نویسندگان و یکی دو تا ظاهرا اسلامی ولی مشکوک به مارکسیست روسی بودن مثل سحر خیز و امویی و طبرزدی زندانی هستند و باید آزاد شوند اما نرگس و بهاره و زید آبادی و توکلی و یزدی و توسلی و.... اشکالی ندارد )
آقای الا نمی گوید ریاست جمهوری های سوسیالیستی که از پادشاهی و فقاهت بدتر و جنایت کار تر هستند تکلیفشان چیست؟ چه تضمینی وجود دارد که این به اصطلا ح سوسیال دموکرات ها مثل فدائیان و توده ایها و.... بعد از به قدرت رسیدن بهتر از نظام پادشاهی و یا ریاست جمهوری نظیر بنی صدر به ارمغان بیاورند؟ اینکه اینها امروز به ج ا و اسلام فحش بدهند که دلیل بر آزادی خواهی و دموکراسی طلبی آنها نیست. طالبان هم به امریکا و غرب فحش میدهد آیا ضد امپریالیست میشود؟
هیچ تضمینی در ایران وجود ندارد که یک نظام مذهبی شبیه ترکیه شود ( لیبرال )، یا یک نظام پادشاهی شبیه مالزی شود، یا یک نظام سکولار شبیه کانادا و سویس شود و یا یک نظام سوسیال دموکرات شبیه سوئد.
اما بسیار محتمل است که در ایران یک نظام مذهبی در بهترین حالت شبیه زمان بنی صدر و یا بازرگان شود. یک نظام پادشاهی در بهترین حالت شبیه احمد شاه شود و یک نظام سکولار در بهترین حالت شبیه دولت مصدق و یک نظام سوسیالیستی در بهترین حالت شبیه چاوز.
اما در بدترین حالت نظام مذهبی همین است که میبینیم، نظام پادشاهی میتواند محمد علی شاهی شود، نظام سکولار میتواند دولت ازهاری یا هویدا شود و نظام سوسیالیستی میتواند فرقه دموکرات یا قاضی محمد شود.
هنوز سوال من باقی است. چرا چپ ها از رانت سیاسی در گفتمان های امثال نوری الا و نیکی و مجید محمدی و ف م سخن و ف تابان و الاهه بقراط و دیگر نقابداران برخوردارند؟
چرا هیچ انتقادی و نظر مخالفی در زیر نویس ها و یا مقاله های انتقادی به این جناح وارد نمیشود؟ مگر نه این است که مذهب و ایدیو لوژی (مارکسیسم) هر دو در دیکتاتوری ید طولایی دارند چرا این یکی همیشه معاف است؟
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.