بازگشت به خانه

چهارشنبه 20 ارديبهشت 1391 ـ  9 ماه مه 2011

پيوند به نظر خوانندگان

پرسش و پاسخ نوری علا و نادر درمانی دربارهء اين برنامه

گفتگوی سياسی ـ قسمت چهاردهم

هشتم ماه مه 2012

در برنامهء ياران تلويزيون پارس

با شرکت: مينا احدی ـ فؤاد پاشائی

حسين لاجوردی ـ اسماعيل نوری علاـ علی نيری

با مديريت: عليرضا ميبدی>>>

 

ترجمهء نامهء آقای نادر درمانی، صاحب تلويزيون انديشه

مورخ نهم ماه مه 2012

آقای دکتر نوری علای گرامی

همانگونه که ما هر دو می دانيم، من هرگز پولی را، بهر دليلی و بهر مناسبتی، به شما نپرداخته ام.

اگر به من اجازه دهيد، می خواهم که با کمال احترام اضافه کنم که من از ديدن کشيده شدن دو ميهن دوست واقعی چون شما و دکتر لاجوردی به ميدان اينگونه حملات شخصی و ترور شخصيت عميقاً متأسف شدم. اين به سود هيجکس جز رژيم اسلامی تمام نمی شود. بسياری از هموطنان ستمديدهء ما، هم در ايران و هم در خارح، اميدها و آرزوهای خود برای آزادی را بوجود اشخاصی چون شما و دکتر لاجوردی بسته اند. اين وضعيت بشدت آنها را دلسرد و سرخورده خواهد کرد.

از نظر من، اين يک مورد ساده از سوء تفاهمی است که بايد بخشوده و به دست فراموشی سپرده شود. ما همگی  بايد انرژی خود را بر انداختن دشمن مشترک مان، رژيم اسلامی، از وطن عزيزمان متمرکز و مصرف کنيم. لطفاً، بخاطر کشور و مردم مان اجازه دهيد که اين صفحه را ورق زده و اين واقعه را فراموش کرده و در راستای آفرينش يک ائتلاف متحد و جبهه ای برای مبارزه با دشمن واقعی مان، ملاهای جنايتکار، به اتفاق هم کار کنيم. بقول معروف، نيت نيک زايندهء نيت نيک است

همانگونه که در ای ميل قبلی خود متذکر شدم، اگر کمکی لازم باشد لطفاً روی من حساب کنيد. من فقط به اندازهء يک تلفن کردن از شما دورم.

با احترام

نادر درمانی

 

اظهار نظر خوانندگان

آزاده: با سپاس از سرمایه داری که میگویند فاصله شما با من یک تلفن است من این امتیاز را به ایشان میدهم و این امتیاز را به شما که منتظر الترناتیو هستید که کمیته مالی تشکیل دهد و این تلفنها را بزند و اما سخنی دارم با اقای درمانی . اقای درمانی در این متن پاسخ مشخص است که بسیار برای مبارزه و همبستگی اهمیت قایلید وهم اینکه از نزدیک مسایل را زیر نظر دارید ..سوال اینست جرا در تمام این مدتیکه این توهینها و تهمتهاو دهان دریدگیها از جانب لاجوردی و شرکا در جریان بوده شما اقای لاجووردی را ارشاد نگردید . ایشان که دایما در رسانه شما ولو هستند . شاید اگر دکتر نوری علا اعتراض نمیکرد کسی بیاد تاسف خوردن نمیافتاد. و ایشان هم جنان به فحاشی ادامه میدادند بدون انکه هیچ اخظاری بگیرند.

 

نور کيان: از آقای درمانی تنها یک پرسش شده بود و پاسخ صریح این بايد می بود که «بنده قویاً این مسئله را تکذیب می کنم». پرسیده نشده بود که «آیا برنامه های آقای میبدی را دنبال می کنید یا نه؟» که معلوم شد با این همه مشغله چه جور هم دنبال می کنند، حتی در جزییات. ایشان از جوهر مسیله دور مانده اند و توصیه های ایشان، آن هم در مورد کسی که تا به این حد بدون مسیولیت و افسار گسیخته و با این پریشانی ذهنی چنین مخرب و غیر مسیول و بدون کاراکتر سیاسی برای پیش برد مقاصدش این چنین تهمت می زند؛ آن هم در جوی که بقول خودشان نیاز به اعتماد سازی دارد و برای نجات آن میهن سوخته در دروغ و تهمت و ریا بايد اعتماد سازی و چاره جویی کرد. واقعاً خودمان را مسخره کرده ایم یا مردم را با چنین افراد هرج و مرج طلب؟ خلاصه، با لات های سیاسی چگونه می شود به چاره جویی برای میهن اقدام کرد؛ میهنی که هم اکنون با همین  روش ها اداره میشود؟ ما نه تنها بايد این روش ها را محکوم کنیم  و در موردش بنویسم بلکه بايد کاری کنیم که جامعه خودش اینها را طرد کند.

فرداد: تکذیبیهء اقای درمانی، ساعاتی بعد از ادعای آقای لاجوردی در شبکهء جهانی پارس، که در سایت شما هم موجود است، و سایر اتهامات ایشان تنها محتاج ترجمه و ارایه به دادگاه است. نتیجه بسیار مشخص و درسی برای  ایشان و سایر همکارانشان.   از شما انتظار می رود همانطور که فرمودید به سرعت آن را دنبال بفرمایید  تا یک بار برای همیشه این روش سخیف که تماماً بنفع جمهوری اسلامی ست منسوخ شود. که منسوخ شدنش  به نام شما ثبت خواهد شد. موفقیت شما و موفقیت تمام قربانیان شانتاژهای این سال ها را خواستارم.    

---------------------------------------------------------------------

اسفندياری: در کمال تاسف لاجوردی مدعی بود که رمان نویس و نویسنده را به سیاست چه کار؟ عچب... مثل اینکه ایشان هرگر نام واسلاو هاول و ده ها نام دیگر در این مقام های خدمت گزاری به میهن شان را نشنیده است و یا تصور می کند مردم ما هنوز مردم 57 بیخبر از همه جا هستند و آمادهء کولی دادن... من ضمن اینکه برای میهنم خواهان بازگشت پادشاهی هستم ولی حتماً برای ادارهء کشورم به واسلاو هاول رای می دهم.

 

مينا: دکتر نوری علای عزيز و گرامی! من هموطن شما هستم با فاصلهء راهی بسيار دور، خيلی دور، ولی از لحاظ فکری و احسلاسی خودم را از شما دور نمی بينم. برای اولين بار است که برايتان ای ميل می فرستم و دلم می خواست با مسئلهء خوشحال کننده ای شروع می کردم، ضمن اينکه می دانم تا دنيا گوش های کرش را باز نکند و قدرتمندان بخاطر دست بازی که دارند به ما دهن کجی نکنند چيزی يا جائی برای شادی و آرامش نيست. امروز خيلی ناراحتم. از يک راديوی محلی در کشور سوئد (استکهلم) امروز، 11 ماه مه 2012 در برنامهء «آبدارچی» که يک برنامهء طنز انتقادی است در مورد شما از طرف آقای لاجوردی حرف هائی زشت و دروغ زده شد و من اتفاقاً داشتم گوش می کردم. متأسفانه دو مجری برنامه (شهرام خلعتبری و شرارهء طلائی) با همدستی و توطئهء جناب لاجوردی صحبت هائی کردند که لايق خود همان جناب لاجوردی بود. خود ايشان از نظر من بسيار مشکوک هست و بصورت تيمی (با کمک آقای اميد اميدوار در کانال ای2) آدم های خوشنام را با الفاظ زشت ترور شخصيت می کنند. من به آن راديو زنگ زدم که بگويم اين چه برخورد سياسی وگفتار زشت است آن هم دربارهء انسانی که اينجا حضور ندارد. ولی متأسفانه معلوم بود که تلفن شان را عمداً اشغال گذاشته اند. من از شنيدن اين صحبت ها تا همين الان سر درد دارم. نه فقط در مورد شما بلکه به اين فکر می کنم که آدم ها ورای احتياجات مادی شان بازيچهء چه بازيگردانی می شوند. برای من روشن است که بازيگردان کيست و از چه حکومتی می آيد. نوری علای عزيز، شما و همسر نازنين تان خانم ميرزادگی را خيلی دوست دارم و نوشته های تان را با جان و دل می خوانم. استقامت و صداقت تان در کلام و پاکی در کردارتان را می ستايم. خواهش می کنم مواظب سلامت تان باشيد.

 

زرتشت: آخرین بیانیه شاهزاده رضا پهلوی در مورد خلیج فارس را دیده اید؟ خواندنی ست. می نویسند: «از نفاق، کینه ورزی، تهمت و افترا به دیگری بپرهیزیم». قابل توجه آنهایی که می خواهند با این روش ها برخورد مسئول داشته باشند.

 

فرداد: قربان بنده معترضم / شما فرمودید می خواهید سه شنبهء آینده غیبت کنید /  این برای ما افت دارد/  بنده اصرار دارم و برایش هم استدلال دارم / حتی اگر سه شنبه از شما دعوت نشود بعلت اینکه خودتان گفتید نخوا هید بود / رأسا اقدام بفرمایید / و حتما حاضر بشوید /   کم نیستند آنهایی که  خواهان  حضور و تداوم  شما / بدون توجه به هر شانتازی هستند.         

نور کيان: جناب نوری علا؛ با این باور که  فاصله ای که شما با این کهنه کارها باز کردید به هیچ عنوانی پر کردنی نیست، در وعده گاه سه شنبه ها نشسته بودم که ناظر تئاتری شدم که چند وقتی ست  جریان دارد و امروز هم تکرار شد. مرتب، از راه تله پاتی، بشما الغا می کردم که: «آقا خوشبختانه آمده دم دست. درسی به  او بدهید که دمش را بگذارد روی کولش و برود  و... امیدوارم  که سرمشق ديگران هم بشود».  البته «دوستان» تان در جلسه حتی یک بار نام ایشان را نبردند که گویا با آن همه سرو صدا و بادهایی که در کرد نتوانست حتی یک بار مطرح شود و آنها  هم سوالات شان را از شما کردند و با شما سخن گفتند. این نکته بسیار اهمیت داشت و دریغ از یک اشاره به او؛ که ما را خیلی خوش آمد! ولی من می خواستم از شما بشنوم چونکه آنجه ایشان ادعا کرده در دادگاه تکلیفش روشن خواهد شد لذا نمی خواهید حتی کلامی در این رابطه در اینجا مطرح شود و دیگر می رفتید سر جلسه و از مجری برنامه می خواستید که هیچ مسیله شخصی  مطرح نشود و نه اینکه به او فرصت بدهید تا جفنگیات ش را تکرار کند.  او برای همین آمده بود و شما باید راه را برویش می بستید. می خواستم از وافعه ای که در اروپا  سال ها پیش شاهد بودیم برایتان بگویم. یک  ایرانی همسری فرنگی داشت که در کتابخانهء شهبانو کار میکرد و در خارج کتابکی ـ با تصویر خودش و شهبانو بر روی جلد ـ چاپ کرده بود. من آن جزوهء بی ارزش را هم دارم و در مقابلش پولکی هم گرفته بود که گویا کفایت نمی کرد...  روزی این فرد به رضا پهلوی پیغام می دهد که اگر  مقداری که می خواهم را  به من ندهید من و همسرم در مورد خانوادهء شما کتابی می نویسم و خلاصه تهدید پشت سر تهدید. رضا پهلوی  به قانون مراجعه می کند که شایسته هر انسان قانون گرایی ست و بدرستی تصمیم می گیرد وکلا این مسیله را پیش می برند. از این فرد خواسته میشود که بیاید و وجه درخواستی را آن هم از پلیس دریافت کند و آقا به دام می افتد، دستگیر و زندانی می شود ولی با اظهار ندامت اش رضا پهلوی از شکایت اش می گذرد و او را آزاد می کند. این نمونه ای شد که دیگر کسی از رضا پهلوی باج خواهی نکند. حتی وقتی بیشکاری با طرفند جمهوری اسلامی مال او را برد باز به قانون متوسل شد و او را محکوم کرد که کسی فکر نکند رضا پهلوی از بیم مطرح شدن مسایل مالی اش به دادگاه نمی رود پس او را بچاپیم. از آنجایی که  ما ایرانی ها به  هتک حرمت از خود خو کرده ایم و  اینها را بدست قانون نسپرده ایم  موجب شده که بازار لات های سیاسی  پر رونق بشود..   ایشان ده ها اتهام زده، مثل پول گرفتن از یک متمول ایرانی. مگ نمی گفتند که بجای خارجی ها از هموطنان یاری بگیریم؟ اینکه جایزه دارد که کسی توانسته باشد نظر ایرانیان متمکن را به کار سیاسی جلب کند! این چه تشویش اذهان عمومی ست؟ آقا اگر یکبار یک شیر مرد اینگونه افراد را گوشمالی قانونی بدهد برای همه درس می شود. ضمناً ایشان کاری نداشتندکه دیگر شرکت کنندگان چند بار در این برنامه شرکت کردند ولی شرکت شما را شمرده بودند. می بینید وقتی سه شنبه ها در وعدگاه حاضر می شويد اینها چه رنچی می برند و ریاضیات شان  خوب می شود؟! من تصور می کنم شما اگر حتی از قبل برای سه شنبهء آینده برنامه ای داشتید  صرف نظر می کردید و اعلان نمی کردید که این توهم ایجاد شود که ایشان توانسته موثر باشد.  امید دارم که بخصوص در سه شنبهء آینده سر قرار با ما حاضر بشوید و حتی شده برای مشق حساب ایشان. مبادا برای یک لکاته یک قرانی با انجمن یک نفره  بر سر قرارتان با ما نیائید.

وحيد: جناب آقای دکتر درود بر شما؛ بعنوان یکی از دوستداران خط اندیشه و شخصیت جنابعالی خواهشمندم که حق این فرد بظاهر سیاسی و تحصیلکرده و... که بنظر این حقیر فقط و فقط شخصی «مملو از حسادت» و خودبزرگ بین و ... است را کف دستش بگذارید؛ اما آن دکتر و ... که همیشه هم دیر می رسد را بی خیالش شوید که تکلیف اش بسیار روشن است و بقول خودش کمترین عمل را در زمینه ای که وارد شده دارد... خلاصه حیف شما که با نا اهلان بخواهید وارد بحث گردید.

 

پيروز: تلاش و کوشش جناب میبدی را برای ایجاد تفاهم، همبستگی در مورد هدفی روشن که آن هم سرنگونی رژیم آخوندی و بر پائی حکومتی سکولار- دموکرات و اجراء کامل منشور حقوق بشر می باشد تحسين می کنم.

شاید مشکل نخست در آنجائی باشد که روشنفکران  دعوت شده در برنامه آلترناتیو سازی به نیکی هدف برنامه را درک نکرده اند و یا توجیح نشده اند که بجای بحث در باره معضل کشوری تلاش در معرفی خود و اندیشهایشان میکنند و باز منم منم را مطرح میکنند.

شرکت کننده ای چون خانم احدی جهان وطن که با سوار بر پشت کارگر  و زجمتکش بدنبال عدالت اجتماعیست و یا آقای سهیمی که دنبال رو آخوند خاتمی و بدنبال فرصت جهت استفاده دگرباره هستند روشن است، ولی آیا قابل تصور برایتان بود که دو گرامی فرهیخته چون دکتر نوری علا و دکتر لاجوردی که برای رسیدن به هدف مشترک تمام ایران دوستان و خواهان رهائی از وضعیت موجود  در تلاشند چنین بتوانند محیط را منقلب نمایند و زحمت رژیم آخوندی و اطلاعاتیشان را برای تفرقه افکنی وادامه حکومتش کم نمایند.

بهتر نیست آفای لاجوری که احترامی در حد دکتر نوری علا  برایشان دارم و هر دو از مهره های شناخته شده سرنگونی طلب محسوب میشوند بجای اتهامات واهی که تنها نشان دهنده خود محوری و خودخواهی...که خصلت ایرانی را به نمایش میگذارد مشکلا تشان را شخصن حل نمایند و ابروی مثلا آلترناتیو سازان را  در این محیط بی اعتمادی و نا باوری نبرند ؟

با توجه به چنین رفتار و گفتار آیا هنوز باید تردید داشت که چرا آخوند بر ایران و ایرانی حکومت میکند و استعمار گران جهانخوار هم سرمایه های ایران را بتاراج میبرند؟.

آیا در رسانهای گوناگون  یا در یو تیوب برای به حق دانستن خود دیگری را لجن مال کردن  درست است؟

آیا با این روش و یا مشابهش خواهید توانست اعنماد مردم را که 33 سال  در بی اعتماد کردنشان کوشیدید بدست بیاورید؟

با توجه به برخوردهای این چنینی حقش نیست که رژیم آخوندی بریش همه اپوزیسیون بخندد؟

به یزدان که گر ما خرد داشتیم    کجا این سرانجام بد داشتیم

متاسفم از اینکه تلاش ها این چنین نابخردانه از بین میرود.

 

رحیم ظاهری: با سلام خدمت دکتر نوری علای عزیز. امروز، سه شنبه،  هشتم ماه می، سعی کردم مناظره تلویزیونی شما و آقای لاجوردی و بقیه شرکت کنندگان را در تلویزیون پارس، نگاه کنم و مستفیض بشوم. اما چیزی نمانده بود که از عصبانیت، با استکان چایی بکوبم وسط صفحه تلویزیون بلکه صدای آقای لاجوردی را دیگر نشنوم. مخصوصا آنجایی که ایشان شما را متهم میکرد که از صاحب  یک تلویزیونی، پول گرفتید و یا اینکه نگران بود،  نکنه از اینکه شما، اغلب در  بحث ها شرکت دارید، میخواهید بعدا،  ادعای رهبری سیاسی بکنید.  حقارت، از این بیشتر، متصور نیست. آقای لاجوردی سمبل آن دسته از ایرانیان به اصطلاح صاحب نظر است  که موجودیتشان، فقط در بی سر و سامانی ایران و ایرانی معنا پیدا میکند. قادر به ارائه هیچ راه حلی نیستند و فقط بلدند شعار بدهند و منفی بافی کنند. آنچه ما ایرانیان، در این هنگامه خطیر نیاز داریم، صاحب نظران روشن بین، دلسوز، وطنپرست و برنامه ریز و مدیر  است که بلد باشند تشکلی را سامان دهند، از آگاهان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و از طیفهای مختلف فکری، که منشا امیدی برای فردای پس از فرو پاشی حکومت اسلامی باشد.

در این مسیر پر سنگ و لاخ، تا دلتان بخواهد از این کار شکنیها زیاد خواهد شد . امیدوارم دلسرد نشوید و بکار خطیری که در پیش گرفتید ادامه دهید. من و هزاران هزار ایرانی دیگر یار و همراه شما خواهیم بود و آرزوی برهم زدن اتفاق و اتحاد را بدل لاجوردیها خواهیم نشاند.  موفق باشید.

 

اورنگ: آفای نوری علا، با درود. هموطن عزیز بنده بعنوان یکی از مدافعان سکولار دمکرات خود را موظف دیدم که در مورد مبحث آلترناتیو سازی در برنامهء یاران نکاتی را گوشزد نمایم. دو اشتباه فاحش کردی؛ یکی شرکت در اون جلسهء واشنگتن و دیگری ادامهء گفتگو با مینا احدی! یک اشتباه دیگه بکنی همهء ما ها و سکولار ها رو با خودت اوت می کنی. بی رو در وایسی بهت میگم فکر چاره ای کن. بامید پیروزی.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه