بازگشت به خانه

دوشنبه 11 ارديبهشت 1391 ـ  30 آوريل 2011

 

سوء ظن و عشق در دیکتاتوری

ترجمه ونداد زمانی

دو روز بعد از آن‌که رمان «پارانویا» بر روی قفسه کتاب فروشی‌های پایتخت «جمهوری بلاروس» قرار گرفت به شکل مرموزی نایاب شد. فروشندگان و متقاضیان کتاب نیز جواب مشخصی برای این حادثه ندارشتند. گویی اصلاً کتابی با این نام، توسط «ویکتور مارتینوویچ» نوشته نشده است.

ولی رمان «پارانویا» در واقعیت وجود دارد و رسماً در مسکو به زیر چاپ رفته و توسط انتشاراتی معروف (آسترال س.پ.ب)، به بازار کتاب فروشی‌های پایتخت بلاروس «مینسک» فرستاده شده و، با وجود ناپدید شدن نسخه‌های چاپی، با سرعت تمام در دنیای اینترنت، تکثیر شده است.

«پارانویا» رمانی است درباره رابطهء عاشقانه و زیبای یک زن و مرد در درون یک حکومت دیکتاتوری. اما در موازات آتش عشقی که در پیش‌زمینه داستان، خوانندگان را به تپشی داغ و جذاب سمت و سو می‌دهد در لایه‌های درونی‌تر قصه، نویسنده داستان، تصویر بدیمن و سیاهی  از رژیم زورگو و انحصارطلب خلق می‌کند که تمام وجودش آکنده است از احساسات منجمد شده و  واقعیت‌های دست‌کاری شده و نامانوس.

توهماتی که رژیم دیکتاتوری در جامعه ایجاد کرده است از چنان قدرت تاثیرگذاری برخوردار است که شهروندان مملکت قادر به تفکیک بین اوهامات بمباردمان شده و حقیقت نیستند.

آن‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که کدام یک از افکار ترسناک و نگران کننده، ساخته ذهن خودشان است و کدام آن ساخته و پرداخته حکومت است. دولت‌مردان بلوروس بی‌دلیل نبود که سراسیمه دستور جمع‌آوری و انهدام رمان فوق را در دستور کار خود قرار دادند با وجود آن‌که، قدغن کردن رمان «پارانویا»، بزرگ‌ترین ضربه‌ای است که رژیم مدعی مردم‌داری به ناچار به آن تن داد.

همه انرژی دولت کنونی بلاروس، که به شکل فوق‌العاده‌ای از حمایت مردمی دم می‌زند، در این نهفته است که از اعتماد بین خود و مردم نکاهد وبه همین خاطر با همه خرابی که جمع‌آوری کتاب برایش داشت نتوانست به مردم اجازه خوانده شدن رمان را بدهد. دولت دیکتاتور بلوروس که شدیدا مشغول تحمیل دروغ بزرگ آماده سازی کشور برای پیوستن به اروپا است در تفاوتی آشکار با دولت دیکتاتوری درون قصه «پارانویا» رو‌در‌رو می‌شود.

حکومت درون قصه سرشار است از دغدغه‌های غیر قابل کنترل، حکومتی که تلخ و منزوی گشته است. این نوع حکومت در تقابل آشکاری در برابر دولت واقعی بلاروس قرار می‌گیرد که از شادابی و انرژی بیکرانش برای پیوستن به جهان آزاد می‌گوید.

رمان «پارانویا» تصویری صمیمی و حقیقی می‌دهد ازشخصیت‌های ساکن در دیکتاتوری که در فضای متوهم و بسته حتی قضاوت خود را نیز به زیر سوال می‌برند.

مردمان خلق شده در داستان «پارانویا»، در حکومت سوسیالیستی پیشین، قادر بودند با تا با وانمود کردن از اینکه آدمهای بی‌خطری هستند به زندگی ادامه دهند ولی در حکومت دیکتاتوری داستان، همه چیز در هاله غلیظ سو‌ظن قرار گرفته‌ است تا آنجا که مرز بین واقعیت و توهم برای مردم مخدوش می‌گردد.

رمان فوق با چیره دستی تمام به این مضمون پرداخته است که بقای یک رژیم دیکتاتوری، در داشتن پلیس امنیتی خشن نیست بلکه در داشتن شهروندانی است که استقلال شخصیتیشان دست‌خوش توهم شده است.

به عبارتی، نویسنده جوان ویکتور مارتینویچ، ادعا می‌کند که برنده انتخابات سیاسی در درون جعبه‌های آرا شکل نمی‌گیرد بلکه در درون شعور افراد جامعه نقش می‌پذیرد. دولت رسمی بلاروس با قدغن کردن کتاب پارانویا اشتباه بزرگی کرده است و به دام هدف اصلی رمان «پارانویا» در غلتیده است.

ادبیات بلاروس ثابت کرد که دارای ذهن مستقلی است و در همهمه تبلیغاتی رژیم دیکتاتور، از استقلال فکری برخوردار شده است و دیر یا زود هویت مستقل خویش را به درون صندوق‌های رای خواهد کشاند.

این مطلب ترجمه‌ای است از:

Natalia Leshchenko، Belarus: love and paranoia، Open Democracy

http://www.opendemocracy.net/natalia-leshchenko/belarus-love-and-paranoia

 

برگرفته از

http://marde-rooz.com/?p=6478

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه