|
دوشنبه 11 ارديبهشت 1391 ـ 30 آوريل 2011 |
آیا از سيصد مرغ اپوزیسیون، سیمرغ حاصل میشود؟
نیک آهنگ کوثر
روز شنبه در مراسم کتابخوانی «سیمرغ» به تصویرگری «پیتر سیس» هنرمند بزرگ زاده چک حاضر بودم. برایم جالب بود که یک هنرمند غیر ایرانی به داستانی که بارها بخشهایی از آن را در کتابهای فارسی خواندهایم، علاقهمند شده و مصورش کرده... اندک اندک که بحث جلو میرفت، ذهنم از پرندههای داستان به سوی اپوزیسیون منحرف شد! چه شباهتی! این همه گروه و فعال سیاسی شناخته شده داریم، اما نمیتوانند یکی شوند! دوستی انگلیسی دارم که ایرانیان را به خوبی میشناسد و معتقد است که مشکل بزرگ اپوزیسیون، داشتن کسانی است که حتماً میخواهند رهبر شوند و جایی در قدرت داشته باشند. میگوید: «شما ایرانیها، سيصد تا رهبر دارید، اما کسی حاضر نیست از این رهبران پیروی کند!» راستش بیراه نمیگوید. گرچه بخشی از اپوزیسیون «جمهوریخواه» تمایلات اصلاح طلبانه دارد و امیدوار است حاکمان جمهوری اسلامی به راه راست هدایت شوند و قدرت را دو دستی در اختیار آنها بگذارند، اما بخشهای دیگری که معتقدند این رژیم اصلاح ناپذیر است، هنوز نتوانستهاند «یکی» شوند. احتمالاً نمیتوان از آنها که مایل هستند به اصلاح طلبان نزدیک شوند انتظار داشت که «انحلال طلب» باشند. گمانم هدهد هم وقتی به سراغ پرندگان رفته بود با پاسخهای متفاوتی از پرندههایی که وضعشان راضی بودند یا از تلاش بیش از حد بدشان میآمد روبرو شده بود. اما بخشی از اپوزیسیون که لا اقل میداند چه نمیخواهد، چرا نمیتواند محوری برای توافق پیدا کند؟
به گمان من، اگر در چالشی منطقی، و از دل رقابتی سالم، گروهی از باهوشترین و کارآمدترینها بیرون بیایند و همه هم توافق کنند که پشت این گروه بایستند، میتوان نهایتاً به یک «هدهد» در راس رسید. اما باید قاعده بازی را منطقی ریخت و شرکت کنندگان هم متعهد به رعایت اش باشند. «جر زنی» ممنوع! این رقابت سیاسی باید باز باشد، و نمایندههای رسانهها بتوانند ماجرا را گزارش کنند.
برخی از اعضای اپوزیسیون معتقدند که باید یک چهره کاریزماتیک را از پیش برگزید و همه اطراف او جمع شوند. گمانم دورهء بیعت گرفتن گذشته باشد. احتمالاً سخنگو و رهبر را باید اندکی مدرنتر برگزید.
حالا هر کسی ممکن است ایدهای برای برگزیدن سخنگو داشته باشد، اما به نظرم باید قویترین فرد از میان قویترینها چنین موقعیتی داشته باشد.
به علاوه فکر میکنم اپوزیسیونی که میشناسیم، پیر شده. باید به این اندیشه کرد که جامعه جوان ایران نیاز به حاکمانی جوان، عاقل، جهانردیده و آشنا با ابزار دموکراسی و حقوق بشر دارد. کسانی که اقتصاد نوین را بشناسند، محیط زیست را پاس دارند و نگاهشان به آینده بر اساس توسعه پایدار باشد.
به گمانم پیران با تجربهء اپوزیسیون بهتر است نقش مشاوران را بازی کنند.
از همه مهمتر، باید بین سیاسیون و روزنامهنگاران تفاوت قائل شد! روزنامهنگاری که فعالیت سیاسی میکند و یا به دنبال قدرت است یا جزئی از آن، میتواند حقیقت را به شکلی قلب شده به خورد مردم بدهد تا منافع خود یا گروهش را تامین کند. این خطرناک است!
امیدوارم پرندگان پراکنده، هدهدی بیابند... برای رسیدن به کوه قاف دموکراسی، باید سیمرغ شد.
برگرفته از سايت خودنويس
نظر خوانندگان
مهران: جناب نیک آهنگ کوثر: مشکل کشور ایران تنها عدم اتحاد، فرقه گرایی و تعداد زیاد رهبر نیست. یکی دیگر از مشکلات مهم جامعه ما ایرانیها وجود انسان های نون به نرخ روز خوریه که تا زمانی منافع مالی و سیاسی اونها از طرف این رژیم تامین میشه، چشمشون رو به همه جنایات این رژیم فاشیستی- اسلامی بستند و میبندند. اما همچین که در تضاد منافع اقتصادی و سیاسی بین جناحهای مختلف رژیم، از دایرهء قدرت مالی و سیاسی با اردنگی به بیرون پرت میشند، ادای روشنفکر، آزادیخواه و فعال سیاسی در میارند. آقا نیک آهنگ کوثر میخواین براتون نام ببرم؟ درسته بخاطر وجود دیکتاتوری یک تاریخ نویسی دل و درست نداریم، و بخش عظیمی از ملت ایران از کمبود حفظ تاریخی در عذابه و مرتکب اشتباهات مکرر شده و میشه، اما اسناد و سوابق همکاری این نون به نرخ روز خورها در رسانهها همچنان باقی خواهند ماند.
ونداد زمانی: متاسفم که به شکل بسیار بدیهی در حال نقض یا اشاعه نوعی از روزنامه نگاری هستید که گویی قراری برای کنکاش ذهن انتقادی ندارد. شما می نویسید:« بخشی از اپوزیسیون «جمهوری خواه» تمایلات اصلاح طلبانه دارد و امیدوار است حاکمان جمهوری اسلامی به راه راست هدایت شوند و قدرت را دو دستی در اختیار آنها بگذارند». ایا واقعا برداشت شما از موج عظیم « اصلاح طلبان»، میلیونها شهروند ایرانی که برای اولین بار ترکیبی متنوع از جناح های مذهبی، ملی، مشروطه خواه و سوسیال دمکرات را توانسته دور یک هدف جمع کند اینگونه محدود و بی حرمت کننده می بینید؟ از شما خوهش می کنم به احترام تضاهرات 3 میلیونی سکوت تهران در دوره اوج جنبش سبز هم که شده مهربانتر، دلبازتر ئ همه جانبه تر با پدیده هایی که با آن مخالفت دارید برخورد کنید. با احترام.
بابک: خوب من فکر کنم کمتر وطن پرستی را میشناسی که به اتحاد ایرانیان فکر نکنه. متاسفانه تا ابزاری برای سنجش میزان پشتیبانی مردم از احزاب و گروه ها نباشد هر فرد و گروهی درست یا غلط میتواند مدعی رهبری شود. چون هیچ راهی برای محک وزن اجتماعی خودش ندارد دچار توهم شده و نمیتواند با دیگری متحد شود. باید به فکر راه برای نظر سنجی بود به طوری که امنیت شرکت کنندگان تامین شده باشد. ما با حکومتی طرف هستیم که هیچ کس و در هیچ جا از آن در امان نیست و این ترس مانع اظهار نظرهای علنی مردم میشود. نکته دیگر این است که حتی خیلی از مردم عادی هم نمی دانند طرفدار کدام گروه و یا حزب هستند. کار قشنگی که سازمان انتخابات کانادا کرده بود در آخرین انتخابات فدرال. این بود که با ارائه یک پرسش نامه و بر اساس حوابهای افراد و مقایسه آن با برنامه های احزاب میگفت که افکار فرد پرسش شونده با کدام حزب و به چه میزان مشترک است. شاید یک گروه مستقل بتواند چنین پرسش نامه و سیستمی را پیاده کند تا هم افراد و هم احزاب حداقل یک ایده ای از وزن اجتماعی خودشان داشته باشند
سپهر: این جریان فکری هست که ریشه در استبداد زدگی فکری ما دارد و متاسفانه ما هنوز نتوانستیم الفبای دموکراسی در ذهن خود نهادینه کنیم .هم ما خود را آچار فرانسه در همه گزینه میدانیم و اعتقاد داریم که هم باید به من اقتدا نمایند . در آخر با تشکر از نیک آهنگ کوثر.
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.