بازگشت به خانه

دوشنبه 28 فروردين 1391 ـ  16 آوريل 2011

 

ادعای جعلی «آغوش باز ایرانیان برای نومسلمانان»

گفت و گو با شاهین نژاد

گفتگوگر: نگارین نعمت زاده

 

پيشگفتار: آن چه که در این جا می خوانید حاصل گفت و گویی است با شاهین نژاد، پژوهشگر تاریخ ایران، که امسال از سوی بنیاد میراث پاسارگاد، عنوان بهترین شخصیت میراث فرهنگی سال» را گرفته است. این عنوان به دلیل تلاش های چند سال اخیر نژاد در ارتباط با فرهنگ ایران و به خصوص به خاطر کتاب «نشیبی دراز است پیش فراز» بوده است؛ کتابی که در زمینۀ فروپاشی ایران ساسانی در برابر حملهء اعراب مسلمان می باشد و از آنجا که نکات تازه و مهمی را از این دوره از تاریخ ایران پیش روی ما می گذارد می تواند دارای اهمیت ويژه ای باشد؛ به خصوص که در سال های گذشته به دلایل سیاسی، و نه علمی ـ تحقیاتی، سعی می شود تا حمله اعراب به ایران را موجه جلوه داده و مقاومت های چند صد ساله مردمان ایران در مقابل این حمله را «استقبال و خوش آمدگویی» عنوان کنند.

 

پرسش: در بیوگرافی شما خواندم که از نوجوانی به تاریخ علاقمند شدید. نوجوانی شما باید که حوالی  تاریخی باشد که  انقلاب 57، رخ داد. آیا انقلاب یا تهدیدهایی که همزمان با انقلاب  نسبت به میراث های فرهنگی و تاریخی ایران می شد در این علاقه شما دخالتی داشته است؟

پاسخ: صد در صد برخی افراطی ها با تبلیغات ضد ایرانی که پس از انقلاب در کشور راه انداختند واکنشی را در نسل نوجوان و جوان برانگیختند  که جلوه اش در این سی سال، توجه به میراث ملی و نمادهای ایرانی بود. من نیز به تاریخ ایران پرداختم چون برای یافتن خاستگاه آنچه بر کشور رفته بود، باید در راهروهای تو در توی تاریخ کند و کاو می کردم. یادمان باشد که هر پدیده تاریخی را باید همراه و همزمان با زمینه های فراهم کننده آن پدیده بررسی و تحلیل نمود.

 

پرسش: بیشتر ایرانیانی  که تحقیقاتی در ارتباط با تاریخ ایران داشته اند در دانشگاه ها بوده اند یعنی جزو برنامه های کاری آنها به حساب می آمده و یا پایان نامه تحصیلی شان بوده است. در حالی که شما در حالی که شغل دیگری را داشتید به این پژوهش پرداختید. با این حال روش شما کاملا روشی آکادمیک و دقیق بوده است. آیا شما استاد یا اساتیدی راهنما هم داشته اید؟

پاسخ: گرچه تحصیلات من پیوندی با تاریخ ندارد ولی اصول پژوهش و فن بررسی مدارک و متون، یک فرایافت (concept) یگانه است. به عبارتی دیگر، هنگامی که فوت و فن کار را یاد بگیرید، چندان فرقی نمی کند که جستار مورد بررسی و پژوهش چه باشد. مهم این است که رویکرد شما اصولی باشد. نه من استاد راهنمایی نداشتم ولی صد البته از آنانی که با پژوهشهای بیغرضانه و منصفانه، حتی گوشه ای از واقعیت ایران ساسانی و حمله اعراب مسلمان را روشن نموده اند، یاد گرفته ام.

 

پرسش: چرا میان دوره های مختلف تاریخ دوره ساسانیان برای شما جاذبه داشته است؟

پاسخ: آغاز دوره ساسانیان، برآمدن و نیرو گرفتن «ایرانشهر» را به همراه داشت. مفهوم ایران که دستکم از اوایل دوره هخامنشی پا به عرصه وجود گذاشته بود در سپیده دم شاهنشاهی ساسانی بالنده شد و به پختگی رسید. از سوی دیگر پایان زمان ساسانیان تنها سقوط یک دودمان شاهی نیست بلکه آغازی بر یک روند افت هزار و چهارصد ساله در زندگی عنصر ایرانی است. ایران از آن زمان تاکنون دیگر هیچگاه به عنوان یک قدرت جهانی سر بلند نکرد. محو شدن هشتصد نهصد ساله ایران به مفهوم یک یکان سیاسی که تا ظهور شاه اسماعیل ادامه یافت از پیامدهای فروپاشی ایران ساسانی بود. فرو افتادن ساسانیان، گسستی هویتی در ما پدید آورد. انسان ایرانی امروزه روز هنوز دچار بحران هویتی است که با سقوط ایران ساسانی دچارش شد. پس باید در چگونگی روی کار آمدن ساسانیان، جهان بینی آنان، کاستیها، نقاط قوت و میراثی که برای ایران و جهان بجا گذاشتند، کند و کاو کرد. صد البته، چرایی و چگونگی فروپاشی ایران ساسانی اهمیت بسیاری در این میان خواهد داشت چون آنچه در زندگی اجتماعی و فردی عنصر ایرانی از آن پس  گذشته است، مستقیما زیر تاثیر این رویداد بوده است.

 

پرسش: به نظر شما اگر مسیر تاریخ ما به طور طبیعی از ساسانیان تا به امروز می آمد و حمله ی اعراب اتفاق نمی افتاد و یا چون حمله مغول تغییرات فرهنگی بنیادین را برای ایران به همراه نداشت ما اکنون کجا بودیم.

پاسخ: تاریخ، گذشته را روایت می کند. بنابراین تاریخ را نمی شود پیس بینی کرد. آنچه با توجه به جوانب و فاکتورهای ریز و درشت دریافت می شود این است که ایرانی متفاوت در هزار و چهارصد سال گذشته، بر روی منطقه (خاورمیانه و آسیای غربی) نیز اثرگذار می بود. با قاطعیت می توان گفت که آمدن اعراب مسلمان به ایران و تضعیف روحیه ملی ایرانیان و به گوشه راندن هویت ایرانی، جاده بازکن اقوام زردپوست آسیای میانه در سده های پسین شد. خلافت اسلامی تا زمانی که سپاه مغول بغداد را اشغال نمود یعنی در درازای ششصد سال، از دسترنج ایرانیان بهره گرفت و از دیدگاه روانی نیز بلند نظری و غرور ملی ایرانیان را خدشه دار ساخت. به زبانی ساده ما را خوار و زبون ساخت.  سیر این رویدادها، در درازای سده های طولانی، ویرانی و اضمحلال فیزیکی ایران و آسیبهای روحی-روانی ایرانیان را در پی داشت بگونه ای که در پایان سده نوزدهم، ایران به کشوری عقب مانده، فقیر و درمانده در آستانه جنبش مشروطه تبدیل شده بود. اگر حمله اعراب مسلمان رخ نداده بود، بخت بیشتری برای بهروزی و سعادت داشتیم.  

 

پرسش: یکی از نکاتی که شما چند بار در کتاب تان تاکید کرده اید این بوده که اعراب وقتی به ایران حمله کردند به هیچ وجه قصد ماندگاری نداشتند، حتی قصد صدور مذهب خودشان را به ایران هم نداشتند. همین طور توضیحاتی داده اید که آن ها برایشان بیشتر منافع مادی مهم بوده است. آیا این منافع مادی بیشتر از گرفتن خراج ها تامین می شده و یا ثروت هایی که در آن هنگام در ایران وجود داشت مثل طلا و نقره و دیگر چیزها ؟

پاسخ: در برخوردهای نخستین، آنچه قابل غارت بود، به یغما برده می شد مگر ایرانیان در شهری یا منطقه ای به پرداخت باج مورد نظر سپاه عرب تن در می دادند. در جاهایی که ایرانیان ایستادگی می کردند، هم جانشان را از دست می دادند و هم زن و فرزندشان سرانجامی بجز برده شدن توسط اعراب نداشت. تحمیل جزیه و خراج بر ایرانیان غیر مسلمان (که برای دو قرن، اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دادند) از سیاستهای هوشمندانه و رندانه خلافت اسلامی بود که هم استثمار ایرانیان بود و هم تقویت ماشین جنگی ارتش عربی. رسم زشت دریافت جزیه از غیر مسلمانان تا میانه دوره قاجار در ایران باقی ماند هر چند وجه دریافتی، دیگر به جیب اعراب نمی رفت.

 

 پرسش: تاثیر رهبران کیش زرتشتی و فشارهای دینی در سقوط ایران ساسانی در برابر اعراب چه بود؟

پاسخ: بر خلاف تبلیغات بسیار در باره تاثیر کارکرد روحانیان زرتشتی در ایجاد ناخشنودی مردم از حکومت وهمچنین  تلفیق دین و دولت به عنوان نقطه ضعف ساسانیان، در چند دهه پایانی دوره ساسانی هیچ ردپایی از نفوذ موبدان در حوزه سیاست نمی بینیم. بر خلاف دوره های آغازین و میانی ساسانیان که کیش زرتشتی عنصر بنیادین در اجتماع و سیاست بشمار می رفت، از زمان هرمز و پسرش خسرو پرویز یعنی چهل سالی پیش از جنگ قادسیه، جامعه ایرانی بنظر تهی از باورهای دینی و دلبستگیهای اعتقادی است. بنظر می رسد پس از جنبش مزد کیان و سالهای پر آشوب، پریشان حالی و بهم ریختگی همزاد آن، مردم دین زده شده بودند. همراه با آن گرچه دخالت دین در حکومت مردود است ولی به گوشه رانده شدن دین در اواخر دوره ساسانی، به مثابه از دست دادن یکی از پایه های استوار حکومت بود. از سوی دیگر عامل دیگری جانشین دین در زندگی معنوی ملت نشد و این خلا روانی و عاطفی، ایران را آسیب پذیر کرد. در هر حال بر خلاف جمله معروف "ناخرسندی مردم از زیاده خواهی و خودکامگی موبدان زرتشتی از عوامل اصلی سرنگونی ساسانیان بود"، هیچ نشانه ای از حضور پر رنگ دین و مدعیان آن در آستانه حمله اعراب به ایران سراغ نداریم.

 

 پرسش: آیا ایرانیان پس از شکست از اعراب، بیدرنگ مسلمان شدند یا بخش بزرگی از نیاکان ما در دین اجدادی خویش باقی ماندند؟

پاسخ: ر خلاف باور عموم، آمدن اعراب به ایران، مسلمان شدن بیدرنگ ایرانیان را به دنبال نداشت. در اصل، اعراب نیز با انگیزه صدور دین به ایران نیامده بودند. بر بنیاد پژوهشی که «جمشید چوکسی» بر پایه فراوانی نامهای ایرانی و اسلامی در سده های هفتم تا یازده میلادی انجام داده است، مسلمانان در ایران تا سده نهم میلادی در اکثریت نبودند. روستاییان دیرتر از شهریها مسلمان شدند بگونه ایکه تا سده یازدهم، مسلمانان در روستاها هنوز به اکثریت نرسیده بودند. بنابراین چیرگی خلافت اسلامی-عربی  بر ایران، مسلمان شدن سریع ایرانیان را به همراه نداشت.

 

 پرسش: آیا بودن در سرزمینی که هوای مطبوع و معتدلی داشته برای مهاجمان جاذبه ای نداشته است؟

پاسخ: نه اینگونه نبوده است. مردم به آب و هوای مناطقی که در آن رشد کرده اند، خو می گیرند حتی اگر گرم و خشک باشد. فقر عمومی در شبه جزیره عربستان و عقب ماندگی تاریخی این سرزمین، دلیل چشمداشت آنان به سرزمینهای بارور و ثروتمند ایران و روم بود. طبیعت گرم و خشک عامل مهمی نبایست بوده باشد.

 

 پرسش: یکی از کارهای جالب شما در این کتاب این است که برای هر موردی به گفته های تاریخ نویسان استناد کرده اید و جالب است که بیشترشان هم تاریخ شناسان عرب بوده اند. بر اساس همین گفته ها شما ثابت کرده اید که ایرانیان در جا به جای سرزمین مان بیش از  دو سه قرن  استقامت کرده اند ولی چگونه است که مثلا یکی دو تاریخ نویس در ایران مدعی هستند که مردم با خوشحالی اعراب را پذیرفتند و از آن ها استقبال هم کردند. اگر این طور است چگونه اعراب نیازی به کشتاری آنچنان که تاریخ نویسان گزارش کرده اند و شما همه را در کتاب تان آورده اید داشته اند.

پاسخ: آنانی که مدعی همراهی مردم ایران با مهاجمان عرب بودند، کارشناس تاریخ نبودند بلکه سیاست بازانی بودند که با تحریف تاریخ به دنبال اهداف ایدیولوژیک خود بودند. شعار "آغوش باز ایرانیان برای اعراب مسلمان" به اندازه ای بی پایه و جعلی است که نهادی مانند «دایره المعارف بزرگ اسلامی» در ایران نیز، آن را دروغی آشکار می داند. گزارشهای فراوان تاریخ نگاران مسلمان از خونریزیها و غارت مهاجمان عرب در ایران، جایی برای افسانه سرایی امثال مرتضی مطهری نمی گذارد.

 

 پرسش: به نظر شما شناخت تاریخ گذشتگان چه اهمیتی می تواند برای امروز داشته باشد.

پاسخ: می گویند گذشته چراغ راه آینده است. ما ملتی هستیم بدون حافظه تاریخی. برای همین تاریخمان شده است تکرار اشتباهات ملی. دلیلش این است که نسلی که گواه رویدادی بوده و یا مرتکب اشتباهی شده، دیده ها و درسهایی که فراگرفته را به نسلهای بعدی منتقل نکرده است. فرآورده آن این است که هر نسلی محکوم به تجربه و احتمالا شکست از آن تجربه است. از سویی دیگر، گروهی بر پایه تفسیر تاریخ در راستای  منافع طبقاتی، قومی و یا اعتقادی خویش، به دنبال اهداف سیاسی خود هستند. اینان اگر رسانه های گروهی را هم در چنگ خود داشته باشند، با تاریخ سازی جعلی، جامعه را به آسانی شستشوی مغزی می دهند مگر با هوشیاری و دانستن گذشته راستین، نقشه آنان را خنثی نماییم.

پرسشگر: این وقت خود را در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزارم

فروردین 1391

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه