بازگشت به خانه

جمعه 18 فروردين 1391 ـ  6 آوريل 2011

 

چرا« انتخاباتِ آزاد» در جمهوری اسلامی امری است ناممکن

کوروش اعتمادی

koroush_etemadi@hotmail.com

قریب به 26 سال زندگی در یکی از پیشرفته ترین دمکراسی های جهان، اندوخته و تجارب  سیاسی گرانقدری را برایم در پی داشته است. نخست آنکه از همهء مشاهداتم در طی این دوران آموختم که ویژگی های یک نظام سیاسی دمکراتیک چیست و چه تفاوت های اساسی با ساختارهای نظام های سیاسی بسته و سرکوبگر دارد. با توّجه به همهء این تجارب و آموخته ها، این پرسش همیشه مطرح است که چگونه ممکن است عده ای در جبهه  اپوزیسیون، با وجودِ همهء دستاوردهای ارزشمند بشری در حوزهء سیاست، همچنان در حاکمیتِ بغایت بسته و غیر دمکراتیک جمهوری اسلامی مطالبات سیاسی را پی می جویند که تحقق آنها صرفاً در یک دمکراسی مدرن و پیشرفته امکان پذیر است؟! بواقع گاه انسان حیران می ماند که این دسته از کنشگران سیاسی تا چه میزان و در چه سطحی از روابط سیاسی یک نظام دمکراتیک مطلع هستند که طی سال های متمادی همچنان تلاش می ورزند در بین جامعهء شهروندی ایران شعارهای را تبلیغ کنند که تحقق آنها در جمهوری توتالیتر مذهبی حاکم بر ایران امری ناممکن و بدور از دسترس می باشند؟ از جمله شعار «انتخابات آزاد».

در واقع می بایست قدری نامنصف بود که 33 سال سرکوب و جنایت علیه بشریت در جمهوری اسلامی را نادیده گرفت، خم به ابرو نیاورد و همچنان لجوجانه مُبلغِ این تفکر بود که تعامل با جمهوری اسلامی و یا ایجاد ابزارهای فشار از بیرون، رژیم را واخواهد داشت تا به یکی ازپایه ای ترین اصولِ دمکراسی که انتخابات آزاد است، احترام بگذارد و به انجام آن در جامعه گردن نهد! آن هم انتخاباتی جهت تغییر قانون اساسی و یا تعدیل قدرت ولی فقیه رژیم، بعنوان بالاترین مرجع تصمیم گیری سیاسی و مذهبی در کل نظام! و چه  تأسف بار است وقتی که عده ای دیگر استدلال می کنند که «قانون اساسی جمهوری اسلامی از ظرفیت هایی برخوردار است که اگر بدرستی رعایت و اجراء گردد، این امکان فراهم  خواهد شد تا برخی از خواستهای دمکراتیک مردم از جمله برگزاری "انتخابات آزاد" تحقق یابد!

این دسته از کنشگران سیاسی آنقدر غرق در این اندیشه غیر واقع بینانهء خود هستند که بدون هر گونه تعمق جدی مطرح می کنند که «ممکن است روزی مسئولین و یا حتی فرماندهان نظامی و امنیتی این حکومت بدین باور برسند که برگزاری "انتخابات آزاد" تنها راه  برون رفت از بن بست سیاسی کنونی است و می بایست از این طرح استقبال و در اجرای آن کوشش کرد». و شگفتا که این دسته از فعالین سیاسی باورمند به «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی هرگز نخواسته اند به شروط واقعی برگزاری یک انتخابات آزاد اشاراتی جدی داشته باشند و در نوشتار و گفتار خود حداقل دفاعی منطقی از این شعار سیاسی کنند. غیر مسئولانه هر انتقاد و نقدی را بی پاسخ میگذارند و صرفاً به دادن صد بارهِ شعار اکتفا می کنند.

امّا اجازه بدهید جهت بررسی درستی و یا نادرستی تحقق شعار «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی، همراه با شما گذری داشته باشیم به روابط سیاسی که پایه گذار شروط تحقق انتخابات آزاد به معنای واقعی در جامعه است. یقیناً این کنکاش و قیاس این مسئولیت را پیش روی آن کسانی قرار می دهد که معتقدند تحقق شعار «انتخابات آزاد» در همین جمهوری اسلامی امکان پذیر است! بهر رو این مسئولیت بعهدهء آنها و مبتکران شعار «انتخابات آزاد» در همین جمهوری مذهبی است که کمی جسارت بخرج دهند، از پس پرده بیرون آیند و برای مردم توضیح دهند که چرا و بر پایهء چه استدلال هایی «انتخابات آزاد» در چارچوب این نظام مذهبی را قابل تحقق می دانند.

 

زمینه های مادی برگزاری یک انتخابات آزاد

نخستین شرط برگزاری هر انتخابات آزاد، آزادی های سیاسی و مدنی گسترده ای است که می بایست بدون هیچ پیش شرطی از سوی دولت بر پایه یک قانون اساسی دمکراتیک و مدّون شده ای برای همهء گرایش های سیاسی در جامعه تضمین و فراهم گردد. پیش شرط های دیگر برای انجام یک انتخابات بواقع آزاد عبارتند از: تضمین آزادی فعالیت و تبلغات برای احزاب سیاسی با گرایش های سیاسی کاملا ً متفاوت، آزادی کامل مطبوعات متعلق به همهء گرایش های سیاسی و اپوزیسیون، آزادی کاملِ فعالیت و تبلیغات برای همهء نهادها و تشکل های مدنی و صنفی وابسته به هر قشر و گروه اجتماعی، فراهم آوردن امکان تبلیغات آزادانهء سیاسی از رسانه های عمومی برای همهء گروه بندی های سیاسی و تضمین امنیت حقوقی برای مخالفین سیاسی و رسانه های عمومی مستقل که قادر باشند تخلفات انتخابات و حکومتگران را بطور گسترده منعکس و به نقد کشند.

در واقع این پیش شرط های اولیه ای است که هر نظام سیاسی دمکراتیکی می بایست آنها را رعایت کند تا امکان برگزاری یک انتخابات آزاد ممکن گردد. با برشمردن همین شروط جهت برگزاری یک انتخابات آزاد این پرسش مطرح است که تحقق کدامیک از این اصول در جمهوری اسلامی ممکن است که ابراز می دارید که «قانون اساسی جمهوری اسلامی به لحاظ حقوقی دارای ظرفیت های سیاسی است که اگر بدرستی و کامل رعایت شوند برگزاری «انتخابات آزاد» در آن دور از ذهن نیست؟»  

حدود یک دهه است بطور مستمر شعار «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی تحت عناوین گوناگون در دوره های معینی از سوی برخی کنشگران سیاسی مطرح شده است و همزمان تلاش می شود به افکار عمومی تفهیم گردد که قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای پتانسیل هایی است که تحت شرایط ویژه ای امکان برگزاری «انتخابات آزاد» در این جمهوری مذهبی ممکن است! بگذریم که تا به امروز در این خصوص در هیچ رسانهء عمومی استدلالِ قابل قبولی ارائه داده نشده است که چگونه ممکن است در این جمهوری مذهبی، روزی انتخاباتی برگزار شود که مردم رأی به نفی  موجودیت حکومت دهند؟! اینکه گفته می شود «انتخابات آزاد» صرفاً شعاری است که می توان با طرح مکرر آن جمهوری اسلامی را به لحاظ سیاسی و ناباوری اش به آزدی های دمکراتیک بی اعتبار کرد، هیچ استدلال و منطق قابل قبولی نیست. صرف مطرح کردن شعاری بدون هیچگونه تضمین اجرایی، جز توهم پراکنی در جامعه چیز دیگری نیست. واقعیت های دردناک امروز جامعه ما پس از گذشتِ 33 سال از عمر این حکومت، بیانگر یک حقیقت بیش نیست که کوچکترین امید به آزادی در این جمهوری نا ممکن است. طرح هر شعار و مطالبهء سیاسی که با ماهیت واقعی نظام در تضاد باشد و کمترین شانسی برای تحقق آن وجود نداشته باشد، صرفاً عامل تشویش و گمراه ساختن اذهان عمومی نسبت به ماهیت حکومت است. بویژه آنکه در این بین پای شعاری بمیان کشیده میشود که اساس و محتوی آن با ماهیت و موجودیت حکومت در تعارض میباشد.

بی گمان یکی از علت های عمومی نشدنِ شعار «انتخابات آزاد» در دوران سیادت جمهوری اسلامی غیر واقعی و موهوم بودن آن است . یقیناً امروز بسیاری به این امر واقف هستند که در ماهیت این جمهوری مذهبی نیست که بخواهد گامی هر چند ناچیز در تضمین حداقل آزادی های سیاسی در کشور بردارد.

بگذارید در همین خصوص قدری با یکدیگر بی پرده صحبت کنیم که ماندگار شدن شعار ناموفقِ «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی تا به امروز بدین خاطر بوده است که طراحان اصلی آن چهره های پنهان و امّا شناخته شده صحنهء سیاست ایران هستند که دستی بالا و نفوذی گسترده در رأسِ هرم قدرت این رژیم دارند. شعار « انتخابات آزاد» با این کیفیت ماحصل جنگ قدرت ما بین جناحهای اصلی رژیم  و چماقِ جناحی از حاکمیت علیه جناحی دیگر است. منتها این چماق در طی همهء این سال ها در اختیار بخشی از «اپوزیسیون» در برون مرز قرار داده شده است که جُورکش جنگ یک جناح علیه جناح دیگر در این حکومت باشند.

بواقع من و شما هم قربانیان این زورمدارانِ نامرئی تشنه قدرت هستیم که هر گاه اراده کنند ما را بمیدان گسیل خواهند کرد تا حامی یک جناح علیه جناح دیگر در جنگ قدرت ما بین آنها شویم. منتها دستِ آخر بهره نصیب آنهایی خواهد شد که مستقیماً در تقسیم قدرت سهم بالایی دارند.

شعار «انتخابات آزاد» در این جمهوری مذهبی،  شعار کهنه شده ای است، نه ابتکاری در آن است و نه نوآوری. شعارِ منسوخ شده ای است که آدمی را تا مرزِ بی اعتباری همین رژیم پایین خواهد کشید. برای رسیدن به آزادی واقعی و انتخابات آزاد می بایست از این رژیم عبور کرد. بدون نفی این حاکمیت مذهبی و هر نظام سیاسی ایدئولوژیک، دست یافتن به آزادی ناممکن است. جمهوری اسلامی از همان آغازِ تولّد نامبارک اش بر این سرزمین، رژیمی غیرضروری و نامتناسب با واقعیت های فرهنگی و اجتماعی جهان بود. جمهوری اسلامی با همهء مظاهر و اثرات سیاسی و فرهنگی اش می بایست بر پهنهء این سرزمین محو گردد تا مقدمات مادی آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن ممکن گردد.

24 مارس 2012

منبع: همبستگی

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه