|
دوشنبه 22 اسفند 1390 ـ 12 مارس 2011 |
محافظه کاری بزدلانه و هراس از جوهر دمکراسی
(نقدی بر نظرات اسماعیل نوری علا در مورد مفهوم فدرالیسم در ایران)
عطا جمالی
آیندە سیاسی ایران و آنچه سیستم اداری پس از جمهوری اسلامی خواندە می شود این روزها یکی از بحث های داغ رسانه ها و همچنین تحلیلگران سیاسی و احزاب مختلف مخالف جمهوری اسلامی شدە است و آنچه قصد دارم در اینجا به آن بپردازم، نظریات آقای اسماعیل نوری علا است که تحت عنوان "محافظەکاری بزدلانه" به آن اشارە خواهم کرد؛ نظریاتی که با استرسی ناشی از هراس از دموکراسی و مطالبات ملت های مختلف ایران ارائه شدە و می شود.
آقای اسماعیل نوری علا، که خود را به عنوان عضوی از یک تشکیلات سیاسی جهت تئوریزە کردن و ارائهء یک «آلترناتیو ِ سکولار- دموکرات» معرفی می کند و چندین مقاله در این مورد و همچنین مفهوم فدرالیسم نوشته اند، سعی بر آن داشته اند که با کج فهمی جلوە دادن طرف های خواهان فدرالیسم ِ به قول ایشان "قومیتی" و به باور بندە "ملیتی"، این مفهوم را تنها به بومی کردن ادارات استانی و انتخاب مدیران و دست اندر کاران از "اهالی" استان ها (طبق تقسیمات کشوری موجود) محدود کنند، بدون توجه به سیاست های پشت پردەء ایجاد این تقسیمات، اوج حمایت های خود را از فدرالیسم در ایران آیندە اعطای مدیریت استان ها به اهالی بومی آنها اعلام می کند؛ یعنی همان کاری که سال هاست خود جمهوری اسلامی انجام دادە است.
نگاه آقای نوری علا به دموکراسی یک نگاه کاملاً تمامیت خواهانه و ضد دموکراتیک است و مشخص است که کوچکترین اعتقادی به مفهوم رفراندوم که بیانگر خواست و مطالبات مردم در مورد مسائل کلان کشوری و اداری در هر کجای دنیا می باشد ندارد و تنها مرجع تصمیم گیری ایشان جهت ارائهء مدل اداری، نظریات ِ «سکولار- دموکرات» خود و تئوری های محافظەکارانه، آن هم از نوع بزدلانهء شان، می باشد که هیچ مبنای حقوقی و حقیقی را بر نمی تابد.
ایشان، با اشارەهای مستمر به مفهومی تحت عنوان "ملت ایران"، بار دیگر این پرسش جوهری را برای بندە برجسته کردند و جای دارد که از همینجا از ایشان بخواهم آن تعریف ملموس و، به قول خودشان، عقلانی و منطقی که از این مفهوم دارند و به بهانهء حفظ تمامیت ارضی سرزمینی که ملت های زیادی در آن تحت ادارەء یک حکومت و نظام توتالیتر زندگی می کنند، بدون هیچ شک و شبهه ای عنوان ملت بودن را از فارس گرفته و تنها در خانهء گروه های زبانی معرفی می کند، ارائه کنند بلکه این مفهوم گنگ و خالی از تعریف منطقی برای ما نیز ملموس شود.
ماهیت ضد دموکراتیک انديشه های آقای نوری علا از اینجا مشخص میشود که ایشان یکی از اصول اصلی دموکراسی، یعنی «حق تعین سرنوشت» را نادیدە می گیرند و فدرالیسم، اوتونومی، استقلال، یا به قول ایشان حفظ تمامیت ارضی، که در چارچوب یک نظام دموکراتیک به همه پرسی گذاشته می شوند و مردم خود در مورد آن تصمیم می گیرند، کاملاً از معادلات سیاسی آیندە حذف نمودە، ولو اينکه مردم به حفظ همان یکپارچگی رأی بدهند. مسئله اینجاست که یک عضو تشکیلاتی که سعی به تفهیم و تئوریزە کردن یک مدل سکولار- دموکرات برای ایران آیندە [دارد] چگونه تا این اندازە می تواند ضد دموکراتیک عمل کند و مخالفان نظر خود را کژ فهم و منحرف عقل تعریف می کند.
شاید [بتوان] همین تفاوت و تضاد آرایی که در گسترەء ایران وجود دارد بیشترین پتانسیل را برای تجسم دموکراسی در ایران دانست و برخورد آرایی که انتظار روی دادنش هست بیشترین نتيجهء دموکراتیک به بار آورد در حالی که انديشه های اینچنینی، با پشتیبانی از دموکراسی عقیم، همان چیزی را نتيجه می کند که ایشان در چند جای مقالات خودشان به عنوان برادرکشی و جنگ و خونریزی اشارە کردەاند؛ چه بسا که بندە همین را تهدیدی از طرف خود ایشان و نظریاتشان می دانم.
تا آنجا که بندە مفهوم دموکراسی را درک کردە باشم، در آن دیگر نه حق و نه قدرت، هیچکدام، تا آن اندازە در اختیار دولت نیست که آنها را سهميه بندی کند و بعد از احتکاری چندین ساله بخشی از آنها را به صاحبان شان برگرداند، بلکه حق در یک چارچوب دموکراتیک مفهوم ملموسی است که افراد و گروه ها و اقوام و ملت ها تنها در مقام گذشتن از آنها ارادە بکار می گیرند...*
از آنجا که تأملات هشت ماههء ایشان بر سر مبحث آلترناتیو ِ سکولار- دموکرات باعث شدە که دموکراسی را پس زدە و با این انديشه که پس از آن هشت ماه بعثت ایشان جهت توضیح و تنویر آن به قول ایشان مفهوم «فدرالیسم» که از جهت اپوزیسیون مخصوصاً در خارج کشور تحت عنوان فدرالیسم و در جهت تجزيهء ایران دامن زدە می شود لزومیت یافته، بلکه از طریق مفاهمه های ایشان با همکاری مخالفان غیر فارس زبان تجزيهء ایران که همانا سیاست پيشه گان می باشند، میهن عزیز از این دشمنان بدسگال دموکراسی رهایی یابد، لازم به ذکر است که به ایشان یادآوری نمایم ککه مفاهیم سیاسی بر کاربردهای لوکال و بر اساس شرایط منطقه ای و در ساحت زمان و مکان تعریف می شوند و بکار گرفته می شوند. باید این را در نظر داشته باشید که انديشهء استقلال یک ملت زمانی سر بر می آورد که با ستم ملی روبرو شدە باشد. اگر استقلال طلبی خواستهء ملت کورد است بخاطر ستم هایی است که از زمان ایجاد اولین دولت های ملی بر کورد روا داشته شدە است و با یک تحلیل بر اساس روانشناسی اجتماعی کاملاً بر شما و تشکیلات سیاسی تان محرز می گردد. مبارزات چندین سالهء ملت کورد تنها در راستای عملی کردن همان مادە 15 مشهور قانون اساسی جمهوری اسلامی نیست تا با ارائهء یک طرح از طرف شما حل و فصل شود، بلکه بازتعریف هویت ملیی است که طی سالیان دراز از طریق آموزش و پرورش (همان نکته ای که شما به عنوان مدرکی مثبت از راستای نظریات خودتان اشارە کردەاید: نوشتن ادبیات فرهنگی، علمی و هنری به زبان فارسی بدون آنکه اجباری در کار باشد) و سرکوب هویتی سعی به اضمحلال آن شدە است. حال شاید این هم نظر شخص بندە باشد اما دفاع از چنین حقی کار من یا اشخاصی مثل من به تنهایی نمی باشد بلکه حقی است کە در میان مردم ایران با ملیت های مختلف به رفراندوم گذاشته می شود.
اشارە کردەاید که اگر مدیران شهرهای غیر فارس زبان و استان ها از اهالی بومی آنها باشد بخشی از مشکلات حل می شود و همچنین تقسیمات کشوری کنونی را به قول خودتان قومیتی دانسته اید و همین را فرصتی مناسب برای تعبيهء نظرات خود دانسته اید، بی خبر از آنکه یک دکتور متخضض مفاهیم سیاسی که بعد از یک تجربهء هشت ماهه حتا قادر به آن نبودە که نظام جمهوری اسلامی ایران را یک نظام ایدئولوژیک تشخیص دهد تا به این نتيجه برسد که هیچ مدیر و مسئولی در هیچ جای ایران بدون اقرار و اعتراف به ماهیت ولایت فقيه و جمهوری اسلامی شانس اخذ چنین پست هایی را ندارد، چه بسا که یک کورد، تورک، فارس، بلوچ، عرب باشد، پس این نمی تواند هیچ دلیل عادلانه ای برای کمرنگ کردن مطالبات ملی باشد. اگرچه مطالبات ملی هر کدام از ملل داخل ایران این مسائل به تنهایی نیست بلکه می توان تحت عنوان استفادە از منابع انسانی و مادی سرزمین مشخض خود در راستای اهداف ملی خود مطرح نمود، که می تواند همهئ نکاتی را که اشارە کردەاید زیر مجموعهء این منابع و استفادە از آنها قرار داد.
کوتاه سخن اينکه هیچکدام از راهکارهای محافظەکارانهء جناب عالی نمی تواند حتا به عنوان نتيجهء عقلانی یک عزلت هشت ماهه قابل قبول باشد، زیرا بطور کلی از واقعیات سیاسی و اجتماعی بجای اجحاف حقوق واقعی، تلاشی در بازخوانی منابع مطالعاتی خود داشته باشید.
*بقيهء اين جمله در متن مرجع وجود ندارد و حذف آن از ما نيست.
http://www.emruznews.com/2012/02/post-9389.php
نظر خوانندگان
افشا: اگر در ایران حکومتی دمکراتیک و بر اساس ارزشهای حقوق بشری تشکیل شود وکشور هم بسمت خود کفایی علمی و اقتصادی یا اقتصاد تولیدی پیش برود فدرالیسمی که من پیشنهاد میکنم یک فدرالیسم فرهنگی و زبانی خواهد بود و نه فدرالیسم مبتنی بر خاک و خون که سبب جنگ و کشتار در مناطق چند قومی مثل شهرهایی از استان آذربایجان غربی و خراسان و تهران خواهد بود.در فدرالیسمی که من پیشنهاد میکنم هر کس قومیت و زبان خودش را انتخاب خواهد کرد و تمام اقوام و زبانهایشان در ایران رسمی خواهد بود .بر اساس نظر کارشناسان و تصویب قانون اگر تعدادی (مثلا پنجاه هزار تن)از هر قومیت یا زبانی در هر نقطه ای از ایران زندگی میکنند حق خواهند داشت بودجه دولت برای تاسیس مدارس ابتدایی بزبان قومی خودشان داشته باشد.تحصیل بزبان غیر قومی فارسی برای همه ایرانیان اجباری خواهد بود و هر ایرانی باید یک زبان قومی دیگری بزباان زبان قومی خود فراگیرد مثل آموزش عربی در حال فعلی یا در زمان شاه انجام میشد.برای هر ایرانی محدودیتی برای زندگی در هر نقطه ای از ایران بر قرار نخواهد شد.هر کس حق دارد هر قدر که میخواهد برای اعتلای زبان قومی و یا زبان فارسی از اموال خود خرج کند و هیچ کس نمی تواند وی را محدود کند.
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.