بازگشت به خانه

جمعه 19 اسفند 1390 ـ  9 مارس 2011

 

چرا محمد خاتمی رأی داد؟

اکبر گنجی

چرا خاتمی رأی داد؟ بهترین کسی که می تواند به این پرسش پاسخ دهد خود خاتمی است. این که دلایل او پذیرفتنی است یا ناپذیرفتنی، مسأله دیگری خواهد بود که پس از شنیدن ادله می توان درباره آنها داوری کرد. هرچند از ابتدا روشن است که دلایل خاتمی برای ساختارشکنان معتقد به سرنگونی جمهوری اسلامی پذیرفتنی نخواهد بود.

آیا می شود خود را به جای خاتمی گذاشت و با همدلی و ذهن خوانی، علل و دلایل کنش او را بازگو کرد؟ عده ای این کار را کرده و می کنند. ما هم خطر کرده و دست به همین عمل خواهیم زد.

یکم- خاتمی اصلاح طلب است، نه ساختار شکن. "اصلاح طلبی" دارای پیشینه ای بلند در جهان سیاست است. اما در اینجا مراد، "اصلاح طلبی به روایت خاتمی" است. "نافرمانی مدنی"، عملی اصلاح طلبانه و متعلق به نظام های مشروع است، اما در"اصلاح طلبی به روایت خاتمی"، جایگاهی ندارد. "تحریم انتخابات" نیز عملی اصلاح طلبانه است، اما در "اصلاح طلبی به روایت خاتمی" وجود ندارد. شاید عدم رأی دادن هم با "اصلاح طلبی به روایت خاتمی" ناسازگار باشد.

 

دوم- نابخردی های سال های اخیر، وضعیت بسیار دشواری برای مردم پدید آورده است. تحریم های اقتصادی فلج کننده ای که تصویب شده، کمر مردم را خواهد شکست. قطار تحریم ها که به راه افتاده، در صورت عدم عقلانیت، به مقصد تهاجم نظامی به ایران خواهد رسید. خاتمی -و هیچ ایران دوستی- نمی تواند موافق چنین امری باشد.

 

برگزاری بدون حادثه انتخابات مجلس با مشارکت ۶۵ درصدی مردم -به صدق و کذب این مدعا فعلاً کاری نداشته باشید- شاید اطمینان خاطر داخلی ای در آیت الله خامنه ای ایجاد کند که نظام همچنان مورد تأیید وسیع مردم است. حال که "مجلسی سلطانی" برساخته شده، یک احتمال این است که او اندکی (مثلاً با آزاد کردن تعدادی از زندانیان سیاسی) فضای سیاسی داخلی را بگشاید، تا فرصت حل مسأله خطرناک نزاع با دولت های غربی مهیا شود. این احتمال-هر قدر اندک- مقبول خاتمی و هاشمی رفسنجانی است. ممکن است "فرصت" فعالیت مجدد -البته در سطح جامعه مدنی، نه دولت- برای اصلاح طلبان فراهم شود.

 

سوم- "اپوزیسیون سازی" دولت های غربی برای ایران در خارج از کشور نیز موجب نگرانی خاتمی شده است. او به تجربه لیبی و سوریه می نگرد. فکر می کند که فرایند دموکراتیزه کردن نظام، باید از داخل کشور رهبری شود، نه این که دولت های غربی از طریق "چلبی سازی" رهبری مخالفان را در دست گیرند. برای رسیدن به این مقصود، باید "امکان" فعالیت برای مخالفان داخل کشور به وجود آید. برای ساختارشکنان، هرچه شکاف بین رژیم و مردم افزایش بیشتری یابد، مطلوب تر است. این شکاف باید تا آنجا افزایش یابد که بین رژیم و مخالفان جز دره ای خونین وجود نداشته باشد. اما خاتمی برای اصلاح نظام و پیاده کردن بخش "حقوق ملت" قانون اساسی، به فرصت فعالیت نیاز دارد. او قطعاً هیچ مخالفتی با رهبری مخالفان توسط رهبران مستقل داخلی ندارد، اما مخالف سپردن رهبری حرکت اعتراضی به ایرانیان مقیم خارج است. خصوصاً اگر این رهبری توسط دولت های خارجی "ساخته" شود.

 

چهارم- به گمان خاتمی، حداقل بخشی از نظام، قصد دارد او و اصلاح طلبان را به "مخالفان برانداز" مبدل سازد. بدین ترتیب، امکان هرنوع فعالیت سیاسی از آنها گرفته خواهد شد. خاتمی به روش های گوناگون در برابر این رویکرد ایستاده است. به دنبال گفت و گو با رهبری نظام است تا پنجره ای بگشاید ، خطرها را از ایران دور سازد، حداقل راه عملی شدن سه مطالبه ای که بیان کرده را هموار سازد.

 

پنجم- نهاد انتخابات-با همه اشکالاتی که دارد و خاتمی با ارائه لوایح دوگانه قصد اصلاح آن را داشت- مهم است. انتخابات هر اندازه هم که ناعادلانه و غیر آزاد باشد- با توجه به این که نهادی است که با آن هر کاری نمی توان کرد، برخی ظرفیت های خود را در هر صورت بروز خواهد داد. به تعبیر دیگر، دخل و تصرف در انتخابات، نمی تواند بی نهایت باشد. به عنوان مثال، ذوالنور جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. آیت الله محمد یزدی به عنوان یکی از عضای شورای نگهبان و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی اطلاعیه ای او را کاندیدای اصلح شهر قم قلمداد کرد و از مردم خواست به او رأی دهند، اما رأی نیاورد. رأی ندادن مردم قم به او- و به طریق اولی به آیت الله محمد یزدی- بسیار مهم است. محمد تقی مصباح یزدی اینک رهبری افراطی ترین گروه- جبهه پایداری- را برعهده دارد. روح الله حسینیان یکی از رهبران جبهه پایداری است. با این همه ، حجت الاسلام حسین جلالی، عضو جبهه پایداری و رئیس دفتر آقای مصباح یزدی در کرمان و راور رأی نیاورد. بردار ناطق نوری -نماینده ای که سی سال در مجلس حضور داشت- نیز حذف شد. خواهر احمدی نژاد هم در زادگاه خود حذف شد و رأی نیاورد. تعداد زیادی نماینده مستقل -که در هیچ لیستی نبوده اند- به مجلس راه یافته اند. پس احتمالا به گمان خاتمی، از همین انتخابات هم می شد استفاده کرد.

 

ششم- تحریم انتخابات تاکنون جواب نداده و نظام همیشه توانسته است بالای پنجاه درصد مردم را پای صندوق های رأی بیاورد. این میزان رأی ، حتی از آرایی که در نظام دموکراتیکی چون آمریکا به صندوق ها ریخته می شود، بیشتر است. با عدم شرکت در انتخابات، خود را از فرایند سیاسی نظامی که خود ساخته ایم، حذف می کنیم. نظام متعلق به خود ماست. او دوباره به جمهوری اسلامی رأی داده است. منتها جمهوری اسلامی به روایت خاتمی، "حقوق ملت" را به رسمیت شناخته است.

http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/03/post-79.html

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه