|
چهارشنبه 10 اسفند 1390 ـ 29 فوريه 2011 |
انتخابات ایران
افسر پيرامی
بعد از گذشت دو سال از انتخابات ریاست جمهوری در ایران باز حکومت سعی دارد حال و هوای انتخابات را به جامعه تب زده ایران تزریق بنمایند تا بار دیگر مردم به پای صندوق های رای رفته و این بار به اصطلاح، نمایندگان مجلس نهم را انتخاب و انتصاب نمایند. بسیاری از افراد از سوم دیماه سال جاری شروع به نام نویسی نموده و بسیاری نیز تا نهم دیماه به این افراد می پیوندند. اعضا گروه ها و احزاب در این دوره با اعلام مواضع خويش پا در این عرصه گذاشته اندو هر کدام شعار های انتخاباتی خود را سر می دهند. مردم نیز که در این بحبوحه گرفتار مسائل امرار معاش خود هستند با توجه به مسائل زندگی خویش تا حدودی به این امر آغشته شده وکم وبیش راجع به نمایندگان منتخب خود با توجه به شناختی که نسبت به این افراد دارند در حال صحبت و ابراز نظر هستند. آیا مردم در این دوره می توانند افرادی صالح و خدمت گذار برای جامعه خود بر گزینند یا خیر؟ آیا این مجلس می تواند مملکت را از منجلاب کنونی نجات دهد؟ و هزار آیا دیگر که در مخیله ایرانیان پرورش یافته اند؟ شرایط کاندیداتوری چیست؟
در قانون اساسی جمهوری ولایت فقیه تعداد و شرایط انتخاب کاندید ها ذکر شده است با این تفاوت که با قانون جدید که مجلس هشتم تصویب نمود باید حداقل مدرک تحصیلی کاندیدا فوق لیسانس بوده و حداقل پنج سال سابقه مدیریتی در یکی از حوزه های سیاسی پژوهشی وفرهنگی و یا اداری را داشته باشد .شاید در وهله اول این نحوه انتخاب به مدیریت کشور کمک نماید ولی همه کاندیدها باید قبل از کاندید شدن طبق اصل 99 قانون اساسی و به قيد ماده 3 آيين نامه انتخاباتي مجلس كه مي گويد:"نظارت بر انتخابات مجلس بر عهده شوراي نگهبان مي باشد.اين نظارت استصوابي،عام و در تمام مراحل و در كليه امور مربوط به انتخابات جاري است"، توسط شورای نگهبان تائید شده وبعد اعلام کاندیداتوری مجلس را نمایند و در مرحله بعد هر لایحه و طرحی که در مجلس تصویب شود باید تحت نظارت شورای نگهبان تائید شود تا جنبه قانونی به خود بگیرد در اینجاست که متوجه می شویم که تمامی این انتخابات در هر دوره، فرمایشی اجرا می شود و حضور مردم در پای صندوق های رای فقط یک ژست سیاسی برای نظام محسوب می گردد. فرقی نمی کند که چه کسی و یا از چه حزبی وارد مجلس شود . وقتی جایی به اسم شورای نگهبان با چنین قدرتی در صدر قرار دارد دیگر انتخابات معنایی ندارد و در واقع این ولی فقیه است که در هر انتخاباتی، نمایندگان را انتصاب می نماید نه مردم،كه نشان از دیکتاتوری در پرده دموکراسی اسلامی دارد. در چنین شرایطی دولت و مجلس همیشه با توجه به اختیارات شورای نگهبان تحت نظارت شدید ولی فقیه می باشند و مردم به هیچ عنوان حق رای ندارند و این ولی فقیه است که با اشکال گوناگون در انتخابات ظاهر شده، از شکل جریان به اصطلاح انحرافی تا شکل اصول گرا و اصلاح طلب، در واقع عروسک های خیمه شب بازی وي هستند که ايشان به هر طریقی که بخواهد می تواند آنها را به رقص در بیاورد. در این میان آنان که بیشتر به مردم ایران خیانت می نمایند چهره های اصلاح طلب هستند که همیشه با وعده های دروغین خود مردم را به پای صندوق های رای کشانده و هیچ وقت شعارهایشان جامهء عمل به خود نمی پوشاند و همیشه در تمام مراحل سعی در فریب مردم دارند. بطوریکه از روزی که نام نویسی کاندید ها آغاز شده است، يك روز از وجود کاندید های خود صحبت می نمایند و در مرحله بعد کل آن را تحریم می نمایند و در واقع تمامی اشخاصی که می خواهند با نيت دلسوزي و یا توسط احزاب وارد صحنه شوند در بدو ورود توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می شوند. در بعضی مواقع برخی از آنها وارد صحنه می شوند ولی در رای گیری ها با تقلبات آنچنانی کنار زده شده و مردم را مایوس تر از پيش می نمایند. دقیقاً اتفاقاتی که در سال 88 رخ داد این مسئله را تائید می نماید.
در این میان انتخاباتی برگزار می گردد که هر جناح به نفع خود بهترین استفادهء تبلیغاتی را از آن می برد و مردم ایران نیز اگر اعتراضی داشته باشند به ماشین های سرکوب دستگاه ولایت فقیه همان سپاه و بسیج سپرده می شوند و بقول خودشان همان افراد ولایتمدار و تابع رهبري وارد مجلس می شوند و اینان همان کسانی هستند که نه تنها دست شان به خون و مال مردم آغشته است بلکه در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نقش عمده بازی می نمایند و ایران را هر روز در منجلابی عمیق تر فرو می برند.
دستگاه ولی فقیه با داشتن بازوئی به اسم شورای نگهبان و بسیج و سپاه قسمت های مختلف مملکت از لشکری گرفته تا کشوری را تحت کنترل خود دارد. در همهء ارگان ها از رؤسا تا کمترین عضو باید سابقهء بسیج و سرکوب آزادی داشته باشند. با چنین انتخابات فرمایشی در همهء دوران سي و چند ساله، اين دستگاه ولایت فقیه و دولتمردان انتصابی ایشان هستند كه مسئول تمامی عقب افتادگی های ایران در تمام مسائل هستند. در همین چند ماه اخیر اختلاس بزرگي که در دنیا بی سابقه بوده است، دست این افراد را به خوبی برای مردم رو کرد از نمایندگان مجلس تا آقازاده ها ،روسای بانک ها تا دفتر ریاست جمهوری و در مواقعی حتي دفتر رهبری زیر سوال رفت .درمورد حقوق بشر ومسائل اتمی که دیگر جای سخن باقي نیست . در برخورد با سفارت انگلیس و در تمامی اتفاقات امسال همین نمایندگان قلابی مردم و ولی فقیه بودنند که هر روز چهره سیاهشان از قبل پدیدارتر شده وباعث شده اند جامعه جهانی هر روز بد بین تر شده و فشار های خود را بر مردم ایران بیشتر تحمیل نماید.و در واقع این دستگاه ولایت فقیه با آن شورای نگهبان وبسیج وسپاه هستند که طی این 33 سال با افکار پلید و منجمدشان این گونه با آب وخاک ومردم ما بازي می نمایند..
با توجه به دانائی و هوشمندی مردم شریف ایران باید بگویم شرکت ما در انتخابات و رای دادن به این افراد فقط به این حکومت ودستگاه ولایت فقیه مشروعیت می دهد و اینان می توانند هر روز ظلم خود را گسترده تر نمایند و کشور را در منجلاب سیاسی و اقتصادی بیشتري فرو برند که در طي 33 سال به هر نوعي این عمل را با قدرت و توان انجام داده اند و کیسه های خود را از جیب ملت شریف ایران پر نمودند و تا توانستند تروریست پرورش داده و آزادی واقعی را از بین بردند و هر روز فشار اقتصادی را بر ایران گسترده تر نموده و فرهنگ و تمدن ما را بیشتر از بین بردند و اکنون نیز با تصميم قدرت های بزرگ برای تحریم نفت و جنگ بر سر مسائل اتمی ایران در سال جدید میلادی ایران را از پیش منزوی و ویران ترمي نمایند، كه اولین و آخرین بازنده این سیاست های غلط مردم شریف ایران هستند، پس باید با تحریم نمودن این انتخابات و اعتراضات مدنی گسترده به جهانیان ثابت نمائیم که اینان نماینده واقعی این ملت نیستند و ایران را از چنگال این خونخواران نجات دهیم.
به امید آن روز
29 دسامبر 2011
منبع: قانون اساسی جمهوری اسلامی
محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.