|
دوشنبه 8 اسفند 1390 ـ 27 فوريه 2011 |
انتخابات و «بصیرت ِ» آیتالله خامنهای
مرتضی کاظمیان
نظامهای اقتدارگرا برای تداوم خود گریزی ندارند جز تکیه بر ابزارهای نامشروع. وقتی پشتوانهها و الزامات دموکراتیک اقتدار، مفقود باشد دروغ و سرکوب و ارعاب تقویتکننده مبانی اقتدار غیردموکراتیک میشوند؛ و تحریف حقیقت و تقدیس خشونت، بهمثابه دو راهبرد پیوسته مورد اتکا قرار میگیرند.
در جمهوری اسلامی نیز اینک صاحبان قدرت در تلاقی بحرانهای گوناگون، به چنگ زدن روزافزون به همین ابزارهای اقتدار نامشروع ناگزیر شده اند.
کسی از رهبر جمهوری اسلامی انتظار ندارد که در تریبونهای عمومی، از “بحران مشروعیت” حکومت سخن بگوید یا “بحران در روابط خارجی” را چنان که عینی است (در عرصههای اقتصادی و سیاسی و نظامی-امنیتی) تبیین کند. اما آیا صحیح است که طراحی استراتژیک در پس پرده قدرت، واجد همین رویکرد باشد؟
در روزهای مانده به انتخابات، آیتالله خامنهای همانند دیگر رهبران اقتدارگرا، “ملت” را خطاب قرار میدهد و در سخنرانیهای پرشور تبلیغاتی، میکوشد بستر را برای “12 اسفند” مهیا کند. آیتالله خامنهای در سخنرانی اخیر خود (26 بهمن) گفته است: “ملت ایران با عمل خود، توى دهن دشمن زد؛ با حضور خود، تبلیغات دشمن را خنثى کرد… طبق گزارشى که به من دادند -گزارش موثق- اقلاً در ۸۵۰ شهر کشور این تظاهرات با همین شکل گسترده وجود داشته است که تلویزیون قادر نیست این همه را نشان بدهد. این ملت ایران است، این بصیرت است، این موقعشناسى و حضور این ملت است. این ملت شکست نخواهد خورد. آنهائى که باید پیام را بگیرند، گرفتند. آنهائى که در مغزهاى الکلى آفتدیده خود خیالاتى براى ملت ایران در سر میپختند، آنها فهمیدند در ایران چه خبر است. البته در تبلیغات سعى کردند نگذارند این حقیقت منعکس بشود… در هر کدام از شهرهاى بزرگ کشور صدها هزار جمعیت جمع شدند، دهها میلیون انسان آمدند توى صحنه. تبلیغات اینجورى است…”
رهبر جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: “عروسکهاى خیمهشببازى همیشگى در رسانههاى دنیا به کار افتادند که این انتخابات را بىرونق کنند… انشاءاللَّه خداى متعال در این انتخابات هم به این مردم کمک خواهد کرد. انشاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصیرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت…”
دو هفته پیشتر هم آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعه تاکید کرده بود که “انتخابات مصونیتبخش به کشور است… هرچه حضور پررنگتر باشد، اعتبار و ارزش ملى بالاتر خواهد رفت. انتخابات هم همین جور است. هرچه صندوقهاى رأى شلوغتر باشد، گسترش شرکت مردم بیشتر باشد، اعتبار کشور بالا خواهد رفت، مصونیت کشور بیشتر خواهد شد. مشارکت مردم میتواند آینده کشور را تأمین و تضمین کند… دشمن این را نمیخواهد. الان دو سه ماه است بوقهاى تبلیغاتى دشمن دارند تلاش میکنند که مردم را ناامید و مأیوس کنند تا در انتخابات شرکت نکنند؛ بعضى هم در داخل بدون اینکه بفهمند چه کار دارند میکنند، متأسفانه با آنها همصدا میشوند! آنها مغرضند، اینها غافلند”.
وی تاکید کرده بود: “مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعى میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانى؟ کدام بحران؟ کشور آرام، ملت قوى، بانشاط؛ این همه کار از سوى دستگاههاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد…”
این دست سخنان، قابل حدس، و بیاناش توسط رهبر جمهوری اسلامی، مفروض است؛ آیتالله خامنهای محقّ است که از رأس یک نظام اقتداگرا و از تریبون عمومی در یک سخنرانی پوپولیستی، تاکید کند که بحرانی وجود ندارد و دهها میلیون جمعیت در ایران، در یک روز برای حمایت از حاکمیت به خیابان میآیند. اما آیا او از “بحران”هایی که دامنگیر جمهوری اسلامی است، بیخبر است؟ اگر بیخبر است یا برخی با “گزارشهای موثق” (مثل همان تظاهرات دهها میلیون نفر در 850 شهر کشور در 22 بهمن) رهبر جمهوری اسلامی را متوهم ساختهاند، که باید بیش از پیش برای این ملک و ملت، نگران بود و گریست؛ اما اگر چنین نیست و آیتالله خامنهای گزارشهای موثقی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی در اختیار دارد (که نگارنده بر این باور است)، آنگاه باید در مورد راهبرد اتخاذ شده و سیاستگذاریهای رأس هرم قدرت در ایران، با تأسف و تشویش، بار دیگر هشدار داد.
در این وجه اخیر ماجرا، آیتالله خامنهای و جریان نظامی-امنیتی-رانتی همسو و همگام با وی (در بخش مسلط ساخت قدرت)، میکوشند که با تکیه بر زور و تبلیغات و بیتوجه به ساختارهای بحرانی، “نظام” (بخوانید “ولایت مطلقه فقیه”) را تداوم بخشند. این، همانجایی است که وضع کنونی پرخطرتر میشود. یکباره رسانهها و سخنرانان اقتدارگرا (مانند کیهان و فارس، و محمدحسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد و سردبیر سابق کیهان) آکنده میشوند از گزارشها و “نظرسنجی”ها و “شنیده”های مبتنی بر مشارکت غریب و بیسابقه مردم در انتخابات مجلس نهم و روند تصاعدی اقبال به این انتخابات!
بصیرتی که رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی-نظامی-رانتی همراه با وی توزیع و تکثیرش را در دستور کار قرار داده اند، عین “بیبصیرتی” و تلاش ناصواب برای تداوم اقتدار است. تحریف حداکثری حقیقت با استفاده از بازوهای تبلیغاتی و ابزارهای شستوشوی مغزی برای ادامه یافتن قدرت نامشروع.
در چنین جوی بدیهی است که پذیرش نتایج رسمی انتخابات که از تریبون های تبلیغاتی اعلام می شود برای ناظران مستقل دشوار خواهد بود؛ اما اصرار صاحبان قدرت برای تداوم وضع موجود، به معنای بازی با منافع ملی برای ارضاء قدرتطلبی و ثروتخواهی و منزلتجویی خواهد بود.
در این شرایط، نکتهای اما مهم است و میتواند روند مسلط را از خود متأثر کند و در تحلیلهای آتی، مهم باشد: جریان رقیب اصولگرایان (اعم از اصولگرایان سنتی و میانه و افراطی و منتقد)، یعنی حامیان و همراهان احمدینژاد-مشایی، به چه میزان واجد قدرت هستند و میتوانند از ابزارهای دراختیار (در وزارت کشور و هیأتهای اجرایی) استفاده کنند؟ آیا امکان دارند که مانع از بازی با ارقام و آمار انتخابات شوند؟ یا نسبت مشارکت شهروندان به نفع جریانهای رقیب، جملگی بر یک منحنی/نمودار، افزایش خواهد یافت؟ مفروض البته این است که اقتدارگرایان (اعم از طیف رهبری یا باند احمدینژاد-مشایی و دیگر جریانهای رقیب در حاکمیت) سمتوسو و مضمون سیاسی مشترکی دارند: حفظ و تداوم نظام اقتدارگرا به هر قیمت.
اگر رهبر جمهوری اسلامی و جریان سوگندخورده و همراه با وی در مقام یکدست سازی بیش از پیش ساخت قدرت اقدام کنند و بتوانند صداها و سازهای غیرهمنوا (چون مشایی) را کامل به کنار زنند و مجلس آتی را با حضور تمام و کمال همراهان سامان دهند، حکایت جمهوری اسلامی و روندی که از انتخابات 1388 آغاز شده، با نقطه عطف مجلس نهم وارد فازی جدید خواهد شد. انتخاباتی که بدون حضور هیچ منتقد و رقیبی خارج از حاکمیت سیاسی برگزار میشود.
هرگونه احتمال به تعویق افتادن این انتخابات منتفی است. آیتالله خامنهای ترجیح داده انتخابات را بدون حضور اصلاح طلبان، نزدیکان هاشمی رفسنجانی و حتی چهره هایی مانند ناطق نوری برگزار کند و این، نمایشگر میزان بصیرت آیتالله –حتی برای تداوم نظام- است.
وضعی قابل حدس و به نوعی بس محتمل است: با بحرانهای دامنگیر کنونی، و سابقه پیشین از رهبر جمهوری اسلامی و جریان سیاسی همراهاش، بهنظر میرسد آیتالله خامنهای و اتاق فکر او، تمرکز تصاعدی در ساخت قدرت (با توجه ویژه به مراکز امنیتی-نظامی در ساخت قدرت) را بهطور جدی در دستور کار قرار داده و تعقیب میکنند. بیبصیرتی تمام در مواجهه با واقعیتها و بیتوجهی کامل به منافع ملی.
الگوی سوریه (استفاده از نظامیان برای حفظ قدرت) ظاهرا همچنان مورد عنایت ویژه جریان تمامیتخواه در حاکمیت جمهوری اسلامی است. الگویی که متاسفانه ابایی ندارد برای تداوم اقتدار خویش و برای پیگیری توهمات ایدئولوژیک خود و نفعجوییاش در دولت، از ایران حتی سرزمینی سوخته بهجا نهد، آنهم در اوضاع بحرانی و پرخطر این روزهای ایران.
برگرفته از سايت بی.بی.سی
محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.