|
جمعه 5 اسفند 1390 ـ 24 فوريه 2011 |
تحریم انتخابات مجلس، پردهء آخرِ سرنگونی
محمود خادمی
انتخابات نمایشی مجلس این بار، بر خلاف انتخابات گذشته، در شرایطی در کشور برگزار می شود که وزش نسیم بهاریِ برای تغییر نظام های دیکتاتوری در خاورمیانه و وقوع انقلابات در این کشورها، باعث شده است که مردم و جوانان میهن اسیر ما، نیز با جوشش و التهاب وقوع قیامی برای سرنگونی استبداد دینی در کشورمان را انتظار بکشند. از طرف دیگر با ورود پارامترهای جدید در صحنهء سیاسی کشور ( شرایط بین المللی ــ تهدیدهای جنگ خارجی، تحریم نفت و بانک مرکزی رژیم ــ، علنی شدن و شدت گیری جنگ قدرت درونی، بحران های لاعلاج اقتصادی، تحریم گسترده انتخابات حتی از طرف اصلاح طلبان و....... ) برگزاری انتخابات به راحتی گذشته صورت نخواهد گرفت و درد سرهای بسیاری سختی در انتظار رژیم می باشد. بنابراین در این شرایط مردم و جوانان میهن، می توانند با استفاده درست از فرصت های پیش آمده، به هدف دیرینه اشان یعنی آزادی و رهائی مردم و کشور خود دست پیدا کنند.
تحریم چرا؟
1 ــ یک سر تمام نارسائیها و فساد های موجود در کشور ما، به نمایندگانی وصل است که در کرسی های همین مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند. برای زنان کشورمان روشن است که قوانین و احکام تبعیض آمیز و زن ستیزانه ای که بیش از سی سال آسایش و امنیت را از آنان گرفته است، توجیه قانونی دارد و قانونش در همین مجلس تدوین شده است. جوانان دلیر کشورمان، دانشجویان عزیز میهن مان و..... خوب می دانند، اگر آزادی و شادی شان سلب شده، اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند، اگر از آینده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنیائی ممنوعیت در مسیر کار و زندگی دارند، به دلیل قوانین ضد مردمی است که توسط همین مجلس تصویب می شود، و همه مردم ایران می دانند، سر منشاء فقر، گرانی، بیکاری و سایر مصائب و بلایای اجتماعی به قوانینی گره خورده است که در این خانه فساد تنظیم و تدوین می شود و..... بنابراین طبیعی است، که زنان و مردان ایران حق داشته باشند که بگویند، چرا باید به کسانی که می خواهند در این لانه فساد بیتو ته کنند با رأی خود مشروعیت بدهند؟
2 ــ اکنون که متحدین دیروز ــ اصلاح طلبان ــ رژیم هم، بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند. دیگر در این انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد، مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بین " بد " و " بدتر " قرار ندارند، تا با دادن میلیون ها رأی به کاندیدای " بد " ( کاندیدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقیه " و دست پروردگانش به نمایش بگذارند. در این دورهِ انتخابات، انتخاب میان " بدتر " و " بدتر " است. بنابراین دیگر توجیهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات یعنی انتخاب بین " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد، هیچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دلیل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد. مضاف بر آن که دیگر، در میان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنین نمایشاتی وجود ندارد.
بنابراین برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز، فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته، تا دوباره چشمه های امید و انرژی مردم به غلیان و جوشش در آیند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگین مردم در خیابان های شهرها، امنیت و آسایش را از ولی فقیه و دشمنان مردم سلب نماید. پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سیاسی مخالف رژیم واجب است که این فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند، چرا که رسوائی شکست رژیم در انتخابات، روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهایِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری میکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پیروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد.
چه نوع تحریم؟
منطق تحولات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دریچه ای که برای آزادی، مبارزه و اعتراض گشوده می شود باید حداکثر بهره برداری را بعمل آورد. همچنین اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تیراندازی و کشتن مردم معترض در خیابانها، به پایان خود رسیده است. در این صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از همیشه وارد کار زارهای خیابانی شوند. بنابراین باید از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعیت دشوار داخلی و بین المللی رژیم و انبوه بحران های گریبانگیر آن است ــ اجبارا" رژیم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد، بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود.
این قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلایل داخلی و یا بین المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود. امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختیار مردم معترض و مبارزین قرار می گیرد. استفاده صحیح از این امکانات و موقعیت هائی که پیش می آید راه پیروزیهای بعدی را هموار می کند.
هر فراخوانی که برای تحریم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشینی " را بعنوان راه کار " تحریم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است، " اعتراضی خاموش " است، که نه تنها بهره چندانی عاید جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژیم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب، سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بیاورد.
تحریم به معنی خانه نشینی برای اجتناب از رأی دادن، پاسیوترین شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سیاسی حاکم است. شایسته نیست که، از مردم و جوانان پر شور و آزادیخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهیم این فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هایشان بنشینند تا این رژیم ضد بشری در سایه سکوت و آرامش جامعه، برنامه هایش را پیش ببرد. مردم ایران و جوانان شجاع کشور که با این رژیم " قهر " نکرده اند که در خانه هایشان بمانند و روز انتخایات بیرون نیانند. مردم و جوانان ایران این رژیم را نمیخواهند، بنابراین باید راهکارهای عملی و اکتیو برای رسیدن به این هدف را بر گزینند.
البته، رژیم به دلیل ترس از واکنش های غیر مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم، قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگیر و به بندهای گسترده دست خواهد زد، علیرغم این نباید گذاشت این فرصت غیر قابل تکرار به بطالت از دست برود. مردم باید از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانیِ آرامی که مطلوب رژیم است و به آن احتیاج دارد تا انتخابات نمایشی اش را به پایان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بین جناح ها تقسیم کند ، را بهم بزنند.
پس باید مردم با عزم جزم در خیابانها بمانند، اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند. نباید به رژیم فرصت داد تا این گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضین پشت سر بگذارد. به جد باید از مردم خواست، به خیابانها بیایند، مراسم انتخاباتی کاندیدا های رژیم را بهم بزنند، با پخش تراکت و شعار نویسی کاندیدا های دزد و فاسد رژیم را افشا کنند. باید شکل تحریم و مخالفت مردم با انتخابات قلابیِ رژیم به گونه ای باشد که حاکمیت دروغ، در دنیا افشا و رسوا شود و دنیا مخالفت مردم ایران با این رژیم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببیند.
چالش ها و آینده رژیم:
در انتخابات مجلس این بار رژیم، آرایش و جناح بندیهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد. در انتخابات گذشته، معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرایان " جناحهای رقیب حاضر در انتخابات بودند. بعد از جراحی و پرتاب به بیرون اصلاح طلبان از ساختار حاکمیت، دامنه جنگ به درون خانه کشیده شده است. الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس میان باند ولی فقیه یعنی " اصولگرایان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد یعنی " اصولگرایان غیر ولائی " است.اما چالش بزرگ ولی فقیه در این شرایط:
1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس، اگر چه تمایل قلبی ولی فقیه است ولی کار ساده ای نمی باشد. زیرا در طول 6 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ولی فقیه و همه نهادهای حکومتی برای تثبیت وی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند، اکنون دیگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان، کار ساده ای به نظر نمی رسد. یعنی باند ولی فقیه به آسانی نمی تواند ریل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جریان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گوید: جریان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) یعنی کسانی که از مسیر اصولگرائی ولائی منحرف شده اند........ با سر دادن شعارها و بکارگیری ترفندهای جدید قصد رویاروئی با انقلاب را دارند. این جریان در آینده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد.
روح الله حسینیان که در گذشته از سینه چاکان و حامیان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پایداری " در خدمت آیت الله مصباح یزدی می باشد می گوید: بین ما و جریان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هیچکس نمی تواند این خط را بر دارد.
2 ــ اصولگرایان ولائی ( باند ولی فقیه ) نیز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرایان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پایداری " یا " اصولگرایان پیشرو " به رهبری مصباح یزدی تقسیم شده اند. اختلافات این دو جبهه بقدری شدید است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرایان مجبور شده است برای پیوستن آنان به جبهه متحد اصولگرایان و تعیین تکلیف کردن خود هشدار و اخطار بدهد. وی می گوید: برای آخرین بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پایداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصیحت می کنم، ورود پیدا کنند، ما آنها را قبول داریم. باید نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد. اما در این مقطع جدائی ها و..... خوب نیست و دشمن از آن سوء استفاده می کند.
3 ــ باند " لاریجانی ــ قالیباف " اگر چه رقمی نیستند ولی در میانه این دعوا هایِ باند ها بیکار نخواهند نشست. مصباح یزدی آنان را " ساکتین فتنه " می نامد.
در چنین شرایطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقیه را فرا گرفته است. چه تضمینی وجود دارد که اگر نتایج انتخابات به نفع یکی از باندهای حاکم اعلام نشود، حوادث خونین انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش تکرار نشود؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوین ( 14 اسفند 89 یکسال پیش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقیه: اگر نتیجه انتخابات مجلس، نتیجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسیار خطرناک و حتی خونینی است..... زیرا ما می جنگیم.
موفقیت باند احمدی نژاد در مجلس به هیچ وجه خوشایند ولی فقیه و دار و دسته اش نمیباشد، زیرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد، یعنی تضمینی برای کسب کرسی ریاست جمهوری آینده. رئیس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " یعنی ولی فقیه را بشکند.
پیروزی جبهه پایداری به رهبری مصباح یزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانیت سنتی که بدور ولی فقیه حلقه زده اند. با پیروزی جبهه پایداری، راه برای تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگانِ رهبری، توسط مصباح یزدی باز می شود و در قدمهای بعدی، راه برای کسب کرسی جانشینی رهبری ( ولی فقیه ) نیز هموار می گردد.
تنها گزینه مطلوب برای ولی فقیه، پیروزی کامل " جبهه متحد اصولگرایان " به رهبری مهدوی کنی یار و متحد اصلی خامنه ای است. که در این صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند.
رژیم قرون وسطائی در این 33 سال همیشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است. اما این بار، در شرایطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس، باندهای قدرت طلب رژیم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منویات خود به خط کند و به اختلافات میان آنها خاتمه دهد، انتخابات در بستری از نارضایتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلیر و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قیام هستند، اهمیتی ویژه می یابد.
محمل های مادی جنگ و دعوای باندها:
دخالت مجمع تشخیص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقیه است در تشخیص صلاحیت کاندیداها و حذف کاندیدا های باند مقابل، می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بین باندهای مختلف تبدیل شود.
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدایت می شود، وزارت کشور زیر نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مدیریت میشود. در این صورت دست این باند در مهندسی آرای انتخاباتی، نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و..... باز است و می تواند مسیر انتخابات را به نفع باند خود هدایت کند، در اینصورت روشن است که باندهای رقیب ساکت و بیکار نخواهند نشست.
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژیم این بار، حتی با پذیرش بالاترین خطرات برای کل نظام، تمام تلاش خود را بکار میگیرند تا با بکار گیری ابزارهای در دسترس، سهم بیشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند.
بنابراین در شرایطی که دیگر امکان صلح آمیز تقسیم قدرت و ثروت میان باندهای رژیم وجود ندارد، در حالیکه جناح های رژیم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعیتی که تضادها و اختلافات میان باندهای رژیم به مرحله آنتاگونیستی رسیده است و همچنین در شرایطی که مردم ایران در کمین نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قیام و اعتراضات هستند. آیا این نمایش قلابیِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شریف و رنج کشیده، طی 33 سال حاکمیت سیاه نظام دینی بر کشور ما باشد؟ به عبارتی آیا جوانان غیور، زنان شجاع، دانشجویان قهرمان و مردم رنج دیده میهن مان می توانند فتیله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژیم را به آتش بکشند؟
23.02.2012
محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.