بازگشت به خانه

چهارشنبه 18 آبان 1390 ـ  9 نوامبر 2011

 

مبادلات مرزی؛ درآمد میلیاردی برای سپاه پاسداران؛

گلوله، مین، رشوه و جریمه برای کولبران

یدالله بلدی

کولبران در کردستان ایران به زحمتکشانی گفته می شود که کالاها و اجناس را از کردستان ایران به کردستان عراق و یا از آنسوی مرز به این سوی مرز بر کول خود حمل می کنند و در ازای آن دستمزد ناچیزی بدست می آورند.

بدیهی است که در ایران تحت حاکمیت غارتگران و سرکوبگران، تهیدستان و زحمتکشانی زندگی می کنند که از کولبران نیز فقیرترند، اما انتخاب این قشر زحمتکش در این نوشته، مقایسه درآمد ناچیز آنان با سپاه پاسداران است که سالانه میلیاردها دلار کالا از طریق غیرقانونی، از اسکله های غیرمجاز یا فرودگاهی وارد کشور می کند و دیگر اینکه قشر زحمتکش کولبر، افزون بر کار سخت و طاقت فرسا و دستمزد اندک، در معرض خطر مرگ نیز قرار دارند.

کردستان که از دیرباز از توسعه نیافتگی رنج می برد، پس از استقرار حاکمیت جمهوری اسلامی این توسعه نیافتگی در مقایسه با دیگر مناطق و استانهای ایران تشدید گردید و افزون بر آن نگاه امنیتی رژیم به کردستان پیامدها و نتایج زیانباری را از نظر اقتصادی در کردستان بوجود آورده است که یکی از این پیامدها افزایش میزان بیکاری نسبت به بقیه مناطق ایران می باشد زیرا میزان بیکاری در کل جمعیت ایران 18 درصد و در کردستان 31 درصد است از اینرو جوانان زیادی در پی کسب تأمین هزینه زندگی خود و خانواده، شهر و دیارشان را رها کرده و عازم دیگر شهرها بویژه تهران می شوند و بخشی از جوانان که ساکن شهرها و روستاهای مرزی هستند و فاقد مدارک تحصیلی و تخصصی هستند برای امرار معاش به کولبری روی می آورند.

به کار بردن واژه قاچاق که مفاهیم دیگری از جمله حمل مواد مخدر را در اذهان تداعی می کند برای حرفه کولبری منصفانه و مناسب نیست بلکه این حرفه را باید مبادلات مرزی نامید. در این سالها بویژه در پی رونق و شکوفائی اقتصادی در کردستان عراق، مبادلات کالا بین کردستان ایران و عراق رشد شتابنده ای داشته است و خیلی از جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردان باین حرفه سخت و دشوار و پر خطر روی آورده اند. این کولبران در دسته های چند نفری و اغلب پیاده و بعضی با اسب و قاطر، کوه های صعب‌العبور و پر برف مرز ایران و عراق را در می نوردند تا هزینه زندگی فقیرانه را برای اعضای چشم براه و نگران خانواده خود تهیه کنند. حمل بارهای سنگین و طاقت‌فرسا و دستمزد اندک، تنها مشکل کولبران نیست بلکه در راه با خطراتی همچون مورد اصابت گلوله قرار گرفتن، انفجار مین، یخ زدن دست و پا بر اثر سرمای شدید نیز مواجه می شوند. سرما در زمستان چنان غیرقابل تحمل است که در آب آشامیدنی اسبها و قاطرها ودکا می ریزند تا بتوانند سرمای شدید را تحمل کنند. گاهی کولبران در کمین پاسداران گرفتار می شوند و با پرداخت رشوه یا جریمه، در آمد ناچیز آنان نیز به یغما می رود.

در سال 1389 بر اثر تیراندازی ماموران جمهوری اسلامی 66 نفر از کولبران کشته شده اند و تعدادی نیز بر اثر اصابت با مین یا یخ زدن دست و پا ناقص‌العضو شده اند و گروهی نیز دچار عارضه دیسک کمر شده اند و قادر به ادامه کار نیستند و تعدادی نیز در زندان به سر می برند و بعضی از کولبران که مواد نفتی را در منزل انبار می کنند دچار آتش سوزی شده و تمام سرمایه آنها بر باد رفته است و هیچ مقام رسمی در تهران و کردستان پاسخگوی این همه بیداد نیست.

کولبران از مرزهای بانه، مریوان، سردشت و دیگر شهرها و روستاهای مرزی کالاهایی مانند بنزین، گازوئیل، نفت و لوازم پلاستیکی را به کردستان عراق حمل می کنند و از آن سوی مرز پارچه، چای، سیگار، و لوازم الکتریکی و موبایل به این سوی مرز می آورند، اما پس از حذف یارانه ها و گران شدن بنزین و گازوئیل در ایران حمل مواد نفتی محدود شده است و بیشتر کالا از آن سوی مرز به ایران وارد می شود.

کولبران در ازای دریافت 50 تا 100 هزار تومان بارهائی را به میزان 50 تا 100 کیلو حمل می کنند اما نوجوانان و پیرمردان که بار کمتری را حمل می کنند دستمزد کمتری را هم دریافت می دارند؛ نوجوانانی که باید در مدارس و ورزشگاه ها به کسب علم و دانش و تقویت جسم خود بپردازند و پیرمردانی که باید دوران بازنشستگی را در آرامش و آسایش و رفاه نسبی بگذرانند در پی تامین هزینه زندگی ناچارند این راه پر خطر و طاقت فرسا را طی کنند.

وزارت اطلاعات در منطقه که از وضعیت زندگی مردم و نیاز آنان آگاه است تلاش می کند تا با تطمیع و تهدید، آنان را وادار به همکاری کند تا اطلاعاتی را از سازمان های سیاسی ایرانی مستقر در کردستان عراق در اختیار آنان قرار دهند اما کولبران که رژیم را به عنوان عامل اصلی رنج ها و مشکلات خود می شناسند به این همکاری تن در نمی دهند.

از دیگر اعمال شنیع و غیر انسانی سپاه در برخورد با کولبران کشتن اسب های آنان است. کولبران که از هراس کشته شدن و دستگیر شدن، ناچار اسب خود را رها کرده و می گریزند و مزدوران سپاه در کمال بی رحمی اسب ها را به رگبار می بندند و تنها سرمایه ثروتمندترین کولبران را به قتل می رسانند.

در مصاحبه، یکی از کولبران به خبرنگار گفته بود که من اسب خود را مانند فرزندانم دوست دارم زیرا این اسب تنها سرمایه ما و تامین کننده هزینه زندگی خانواده ماست. وضعیت این خانواده را مقایسه کنیم با خانواده هاشمی رفسنجانی که دارای موسسه پرورش اسب هستند و بر طبق افشاگریهای آقای پالیزدار روزانه فقط 700 هزار تومان هندوانه برای خوراک اسب های این موسسه خریداری می شود و هر چند این موسسه یکی از کمترین منابع درآمد این خانواده است.

طبق گفته آقای کروبی سپاه پاسداران دارای 60 اسکله غیرمجاز می باشد که سالانه میلیاردها دلار کالا از این اسکله ها به طور غیرقانونی وارد کشور می شود و سود سرشار آن به حساب سران سپاه و دیگر شرکا که ایران را ملک طلق خود می دانند واریز می شود و از سوی دیگر کولبران با تحمل رنج و خطرات احتمالی به سختی می توانند هزینه زندگی ناچیز خود را تامین کنند. ثروتمندترین کولبران فقط یک اسب دارد در حالیکه فقیرترین عضو سپاه معادل هزاران اسب ثروت دارد.

این تبعیض فاحش و غیر انسانی در تمام عرصه های اقتصادی کشور وجود دارد. در یک سو سران رژیم با ثروت های بیکران خود که از غارت و چپاول دسترنج مردم و سرمایه های ملی به دست می آید و از سوی دیگر زحمتکشانی قرار دارند که با رنج و زحمت و محرومیت زندگی می کنند که مبادلات مرزی و تفاوت فاحش درآمدهای کولبران و سپاه یکی از این عرصه هاست.

يکشنبه 15 آبان 1390- - 06 نوامبر 2011

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=17882

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com