بازگشت به خانه

جمعه 13 آبان 1390 ـ  4 نوامبر 2011

 

بازخوانی فرهنگ دروغ، کتمان و تقیه

از زبان شاهرخ مسکوب

ح. اهرابی

"اینان صادقانه دروغ می گویند لاف میزنند و طامات می بافند و به چیزی ایمان ندارند جز ایمان دیگران که دستمایه کاسبی آنهاست. از آن بهره برداری میکنند به داشتن چیزی که ندارند تظاهر میکنند پس ناچار دورو و ریاکارند.جلوه در محراب و منبر و آن کار دیگر در خلوت. زهد فروشان و ازرق پوشان تزویر کارند تا صاحب مسجدو خانقاه باشند و در همه حال مقتدای خلایق"

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

(حافظ)

 

تقیه یعنی رذیلت را به جای فضیلت نشاندن

تقیه یا دروغ سودمند روش رایج در زمامداریهای دینی در طول تاریخ بوده است. تقیه موتور محرکه قدرت حاکمان دینی بوده و از وظایف سرکردگان شریعت جهت پشتیبانی از قدرت مطلقه و حفظ و نگهداری حکومت شیخان بوده است. در طول تاریخ گذشته وظیفه تمام امیران منصوب دینی در ایالات و ولایات تقویت قدرت خلیفه بوده و در نتیجه احکام دینی و اصول شریعت اسلامی باید طوری تعبیر و تفسیر میشد که منافع فرمانروایان دینی را برآورد کرده باشد و از سویی با ارعاب و ترساندن مردم از عذاب آسمانی و مجازات مقدس زمینی آنان را مطیع دستگاه منیع خلافت و ولایت فقیه نمایند.در این زمینه هنگام مطالعه و تدقیق در اثر دکتر مسکوب که زمانه حافظ شیراز را خصلت نگاری کرده و از متن اشعار این شوریده شیراز احوالات مردم و ویژه گیهای حاکمان دین پناه را مورد مطالعه و تحقیق قرار داده، وقتی شرایط کنونی ملت ایران را با آن دوران مورد مقایسه قرار میدهیم، در یک بعد زندگی اجتماعی و خصلت حکام روحانی   یک آنالوژی حیرت انگیز به دست می آید، گو این که زمان منجمد شده و از حرکت باز ایستاده است.گو این که همان تاخت و تاز حکام جابر دینمدار وپریشانحالی و دربدری مردم ادامه دارد و همچنان گوش داروغه، شحنه و محتسب تیز است و بنیاد مکر و حیله و تزویر و دروغ از یک طرف باز است و به بهای ویرانی کشور و حال زار مردم محروم بازار حقه بازان و صله گیران و ساندیس خوران داغ. این اثر در سال 1357 منتشر شده و گو این که نوعی پیشگویی تکرار تراژیک احوالات ملتی است که در چرخه بدشگون دروغ، کتمان و تقیه و نوعی مصلحت جویی رانت خواراستبداد دینی گرفتار آمده و همچنان سرنوشت خود را در دامی که برایش"پرونده سازان و تهمت گران مکتب تقیه" گذاشته اند ول کرده است. در واقع کار مسکوب را به نوع دقیقش زنده یاد محمد مختاری، تحت عنوان بازخوانی فرهنگ ادامه داد، کسی که خود تاوان این ژرف اندیشی را داد و توسط همین تقیه گران مقدس به طرز فجیعی به هلاکت رسید، گو اینکه دوران سیاه تاخت و تاز فرمانروایان زمان حافظ، آدمکشانی مثل عباس آقا آغاز شده است"بازار مداحان و لمپن ها گرم است.غارت بیت المال و چپاول هستی کشور ودار و ندار مردم در دستورهر روز خلیفه”.و این است حال و روز مردم امروز: مکتب "تقیه و آیین تزویر و ریا" حکم میراند و کتاب دینی به عنوان" دام تزویر شده است ". در دوران حافظ "زندگی مردم همه بازیچه مشتی از این فرومایگان بود.گرگ ستم بر پهنه هموار خاک زوزه می کشید و دندان مینمود و جولان میداد. کسی بر جان و مال خود ایمن نبود و برای نجات آنها ارزشهای اخلاقی را فدا میکرد. پس به جای دوستی و راستی، در هوای دلگیر غروبانه ترس و دروغ مثل بختک افتاده و پستی و زبونی را مثل غبار بر سر و روی مردمی گرد گرفته می پراکند". چرا، چون امروز همانند دوران حافظ امر تقیه و ایدولوژی دروغ همچنان حاکم است. آن چه که بررسی پدیده موسوم به "تقیه" یا دروغ مصلحت آمیز برای حفظ حاکمیت دینی به ما می آموزد غفلت اندیشه ورزان سکولار است که از درک عواقب حاکمیت این خصلت شوم عاجز ماندندو توجه نکردند که تقیه یا ریا و تزویر به عنوان نوعی پرنسیب در جامعه ما نهادی شده و به سخن جامعه شناسان هر جا دروغ و کتمان حاکم باشد ترس و پرده پوشی حکم میراند و اولین قربانی " حق شهروندی"انسانهاست. بر هر کشوری که ترس از آفریننده قهار آسمانی و غیظ جباریت زمینی حاکم گردد، مردم از اندیشه آزاد باز می مانند و اندیشه انتقادی که از حقوق شهروندی مدرن است از مردم باز گرفته میشود. در نتیجه اندیشه تغییر وضع موجود در جامعه رشد نمیکند. زمانی که ترس و تقیه امر رایج گشت فرزندان تقیه و پس افتادگان ترس لشکری تشکیل میدهند و در حمایت کورکورانه از وضع موجود خود را در جامعه به نمایش می گذارند. پدیده امروزی موسوم به " ساندیس خوران"که قدمت طولانی دارد از همین منبع سرچشمه گرفته و هر زمان با توجه به رنگ و روی حکام نامش عوض میشده است.

فرهنگ "تقیه" وقتی به روش رایج کشورداری زمامداران سیاسی تبدیل شود، دین هم به عنوان یک کاسبی بزرگ در می آیدو از خوراک کور کننده تقیه پدیده ساندیس خوری به وجود می آید.در ادامه عملکرد تقیه و دروغ واژه ها نیز از چنگ تقیه گران مصون نمی مانند. ابتدا مورد دستکاری قرار میگیرند یا به سخن تقیه گران " تعدیل" میشوند و بعد با واژه سازیهای دروغین از مفهوم خود تهی میگردند. در آتمسفر تقیه گری همه چیز آلوده به فساد میگردد. ریا "نشات گرفته از مصلحت حکام مستبد دینی است. مصلحت هم غالبا به فدا کردن حقیقت و دور زدن ارزشها می انجامد. این قبیل از نظامها مروج ریا میشوند. و به سخن شهید راه قلم و آزادی م. مختاری حفظ ظاهر و ظاهرسازی و پوشیده نگه داشتن لایه های درون و زیرین،پرده پوشی بر مفاسد و معایب کم کم به رواج بوقلمون صفتی ( ساندیس خوری) بله قربان گویی، نان به نرخ روز خوردن، زبان بازی... می انجامد.".ریا و تزویر ناشی از تقیه امری مقدس میگردد زبان ریا مفاهیم را هدف قرار میدهد.مصلحت همچو نظامهایی تمامیتگر و مطلق تنها و تنها بر حفظ اقتدار حاکم مبتنی میگردد. برای نمونه برای فریب مردم در نظام بانکداری برای حفظ ظاهر از واژه " ربا" در سیستم بانکی استفاده نمی کنند وبه جایش ضریب تورم می گذارند تا عوام فریبی را به اوج برسانند. تاریخی را که واژه ها از سر گذاراندند اگر مورد تحقیق قرار دهید متوجه خواهید شد با چه تلاش و کوششی این نظام تقیه در اغفال مردم کوشیده است. واژه های عدالت، مستضعفین، کارگران تعدیل شده، مشارکت مردمی در امر آموزش و پرورش و اقشار آسیب پذیر، مدارس غیر انتفاعی یکسره از مفهوم خود تهی شده اند.. از سردمدادران واژه سازی عرصه تقیه آقای هاشمی رفسنجانی است.وی برای تشخیص مصلحت نظام و حفظ اقتدار خلیفه فعال است و نمونه صادق کسی است که حافظ به نام "اهل تعلق و تملق" از آنها نام میبرد. وی در طول حدود یک دهه غوغا سالاری در دانشگاه اشغال شده تقیه گران، تلاش کرد تا واژه عدالت را از معنی تهی کند. سیر حرکت اولیه انقلاب که با شعار اصلی حاکمیت مستضعفین در روی زمین شکل گرفته بود و بنیاد مستضعفین و دولت مستضعفین هر روز تکرار میشد به مرور این واژه از نام بنیادها حذف شد واژه عدالت مخدوش گشت و کسانی که با شعار قدرت بخشیدن به مستضعفین حاکم شده و خیلی از نیروهای سکولار را هم به عیان فریفته بودند؛ کسانی که به تاسی شعار معروف " معیار دستهای پینه بسته است " خود در روز روشن بانکهای خصوصی در کوچه بازارهای ایران گشودند، تار و پود مستضعفین را غارت کردند، حتی خوراک ابتدایی آنان را نیز کوپنی کردند، اما خود کل دارایی مستضعفین را با همان مکتب تقیه سرکشیدند. حال زمانی که کودکان کار پشت دارهای قالی از درس و مدرسه ماندند و در چهار راهها سرگردان کار و رنج و عذاب شدند؛ سردمداران دین فروش اینک تدبیری جدید اندیشیدند تا این خیل محرومان و در راه ماندگان و گرسنگان بانکهای خصوصی اقا زاده ها را غارت نکنند و کاخهایشان را نسوزانند، اینک به آفرینش فرهنگ رمالی و جن گیری و آیین جادو جنبل و معرفی اما زاده های جدید و زیارتگاهها پرداختند. اینان نیک میدانستند که تحمیق توده ها از طریق آیین تقیه و ایدولوژی دروغ برای تثبیت قدرت خلافت و مقام سلطنت خلیفه حیاتی است. بنابراین بنیادها ساختند، تورهای زیارتی راه انداختند و فرهنگ جمکرانی و بسط و توسعه بقاع متبرکه و عتبات عالیه در اولویت قرار گرفت و مردم محروم و غافل و روشنفکران شوکه شده از سوی تقیه گران ماندند و نظاره گر شدند تا اینکه هر جا اعتراضی شد، حافظان بیت سلطنت خلیفه به میدان آمدند و اینک زمامداران حامی مستضعفان به کهریزکی کردن فرزندان ایران پرداختند. مغول وار ریختند و سوختند وبردند و همچون زمان حافظ غارتیدند و تجاوز به ناموس دختران و پسران این خاک بلا دیده را آیین خود قرار دادند. در حالی که فرزندان این نسل حاکمان تقیه گر خریدهای نوروزی خود را از خارج انجام میدادند به مباشرین خود یعنی امامان جمعه دستور دادند که در آستانه نوروز مردم را دعوت کنند تا در امام زاده ها حاضر شوند و بر سر و روی خود گل بمالند واز گناهان ناکرده به شفاعت بیت خلیفه استغفار کنند. این نمونه جامعه شبان رمگی است که زنده یاد محمد مختاری با هوشیاری تمام آن را تعریف کرد.

آسیب شناسی این تقیه گران نشان میدهد " که این جماعت ذوب شده در مکتب دروغ " آلوده خرقه اند و به چیزی ایمان ندارند جز ایمان دیگران که دستمایه کاسبی آنهاست؛ به داشتن چیزی که ندارند تظاهر می کنند ریا کار و دو رویند. جلوه در محراب ومنبر و آن کار دیگر در خلوت" این حاصل فرهنگ تقیه و آیین دروغ است که ایدولوژی حاکم بر میهنم است. حال در این آتمسفر دروغ که راستی و صداقت گریزان است وقتی هم حقوق دانی از سر صدق و راستی به میدان می آید یا اقتصاد دانی شرح پریشانی فرزندان کار و زحمت را بر ملا میکند و یا فیلمسازی فقط آن چه را که بر مردم می گذرد میخواهد ظبط و ثبت کند، به نفرین تقیه گران دچار می گردد. گروه گروه توسط عمال تقیه و جزیه گیران ولایت روانه "اندرزگاه" میگردند تا موالی ساندیس خور خلیفه با آنان رفتار نمایند. نسرین ستوده این بانوی قهرمان پشت میله ها میرود و نامه به فرزند خردسالش مینویسد و فرهنگ صدق و راستی – نخواستن و نپذیرفتن- را قهرمانانه پیشه خود میکند و از بیگناهی مادرانه خویش سخن می گوید تا فرزندان ایران بدانند که نسرین ستوده هنوز منتظر است تا دیوار ترس ناشی از حاکمیت تقیه برافتد و جعفر پناهی از خانه اش شبانه ربوده میشود و بیست سال به هیچ جرمی او را از کار آگاهگرانه هنری محروم می کنند. و اسانلو این رهبر قانونی و مشهوری که جهانیان او را میشناسند را شکنجه می کنند کسی که مسول سندیکای کارگران است. ریئس دانا این دانشمند آزاده را روانه بند میکنند تا صدای محرومان را خفه کنند. آیا این عادلانه است که متفکرینی شجاع و عدالت پروری بنا به مکتب تقیه در دهلیزهای زندانها بمانند و هر روز توسط سران ساندیس خور تحقیر شوند ولی کسانی چون محصولیها و جنتی ها میداندار شوند و خون مردم را به شیشه کنند ؟ این حاصل فرهنگ دروغ و تقیه است. آلوده خرقه ها زبان همدیگر را میفهمند. چرا که همه زاده دروغند." دروغ سیاه است و سهراب و سیاوش و اسفندیار را سر به نیست میکند، رستم را به نیرنگ نابود و مزدک ومنصور و بابک را زیر آوار تهمت و بهتان دفن میکند. پهلوانی و عشق و هر آرمان زیبا را به خاک سیاه می نشاند و عدالت انوشروانی را برمی کشد". بنابراین وقتی مکتب تقیه به عنوان ایدولوژی دولتی نهادی شود و مردم را وادار به قبول آن کنند در یک پروسه دگردیسی و مسخ شدگی (متامورفز) این روش به شیوه رفتار عامه بدل میشود. " چون این رفتار در من راسخ شد و در سرشت من جای گرفت، دیگر با خود نیز تقیه میکنم، کار دستهایم را از دید چشمهایم می دزدم که ان شا الله گربه است، به هر بهانه ای وجدانم را می خوابانم تا نبیند که چه میکنم و خودم را کتمان می کنم یکی با دو چهره.....در بازی با دیگران چنان پیش رفته ام که خود در توری که گسترده ام به دام افتاده ام".راستی "فتنه" قلمداد میشود وبا بهتان و تهمت هر فریادی را سرکوب میکنند. این کیفیت روانی مردم ما در حاکمیت نظام ولایی مبتنی بر تقیه است. و وقتی دروغ و تهمت و بهتان در دولتی نهادی شد هیچ کس از آسیب آن در امان نمی ماند. حتی خود اصحاب دروغ و والایان تقیه.از همین وضعیت روانی و پیامدهای فرهنگ تقیه است که به راحتی پاکان و راستان را نابود میکنند و تجاوز به نوامیس مردم و داغ و درفش و شکنجه پیشه رایج میگردد و روان جامعه آسیب میبیند و بساط اندیشه و تنفس آزاد برچیده. و وقتی مردم از گرانی مینالند و محرومان و بیکاران و مادران رنجدیده از گرانی و فقر شکایت میکنند، حکام تقیه چنین پاسخ میدهند :" در حال حاضر گرانی وجود ندارد، قبلا ارزانی کاذب بوده است".و آزادگان و صداقت پیشگانی که فرهنگ نقیه را برنمی تابند یا نفی بلد و یا سر از "اندرزگاه سلطان فقیه همایونی" در می آورند و یا چون خواجه نظام الملک اسیر تقیه میشوند و به سخن خود معلم اخلاق" ولی چاره نبود و به جهت استخلاص نفس دیباچه ای موافق طبع آنان نوشتم خلاصه آن که تقیه و کتمان کردم و چیزی نوشتم که به آن اعتقاد نداشتم" و حاصلش کتابی در اخلاق با سرآغازی خلاف اخلاق.( اشاره به کتاب اخلاق ناصری)

استبداد دینی با رویکرد تقیه ارابه هیولایی ترس و دروغ و شکنجه را پیش میبرد و مردم را در بستر ترس و ارعاب میخواباند و با پاشیدن بذر دروغ و بهتان و پرونده سازی از طریق امیران و وزیران خویش در صدد ابدی کردن حکمرانی ظل الاهی خویشست. نظام دینی تقیه از نظر ساختاری نظامیست بغایت محافظه کار و افراطی که مدام هراسش از آگاهی مردم و تشکل محرومان است. محرومان و زحمتکشانی که با وعده و وعیدهای توخالی عمال تقیه به قهقرا میروند. سفره های آنان خالی و دروغهای شاخدار حاکمان چون خنجری بر قلب آنان- کارگران و معلمین و ستم دیدگان- فرو میرود. در جو دروغ و تقیه روان جامعه به اضمحلال میرود " اگر به فرمان تقیه بودی و چو گدایان بندگی به شرط مزد کردی پاداش میبینی و ساندیس خور میشوی و اگر نبودی پادافره." اما از نفس راستان نور میپاشد. راستان پادزهر تقیه و دروغند و مثل ستاره در تاریکی ناشی از دروغ نورافشانی میکنند. این نور بساط تقیه و ابعاد گونه گون ظلمت را از هم می پاشد." جها ن ا ز چراغ انسان روشن میشود و چراغ انسان از راستی او می زاید." باید این آیین دروغ زورمندان و رانت خواران سرمایه سالار را با کار منسجم اندیشه ورزی و نشاندن بذر آگاهی از کار انداخت.

 

منابع:

مسکوب، شاهرخ: در کوی دوست، چاپ تهران، نشر امیر کبیر، 1357

مختاری، محمد: تمرین مدارا، چاپ دوم، تهران، 1370

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com