بازگشت به خانه

دوشنبه 25 مهر 1390 ـ  17 اکتبر 2011

 

جمهوری اسلامی می‌ترساند تا دوام بیاورد

مهدی خلجی

جمهوری اسلامی در برابر اتهام بزرگی ایستاده است: تلاش برای قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در مجلس شام او با چندین سناتور آمریکایی. بعد از اشغال سفارت ایالات متحده در سال 1358 و گروگان‌گرفتن دیپلمات‌های آمریکایی، این مهم‌ترین اتهام علیه ایران در زمینهء تروریسم می‌تواند باشد. ترور صورت نگرفت، اما فاش شدن طرح آن نیز تأثیری پایدار بر روابط جمهوری اسلامی با غرب و جهان عرب برجا خواهد نهاد.

از آغاز پیروزی انقلاب تا سال‌ها پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی رشته عملیات برون ‌مرزی را برای از میان بردن مخالفان سیاسی خود پیش برد، اما با ترور چهار مخالف کـُرد در رستوران می‌کونوس در برلین، در سال 1992، این نوع عملیات را متوقف کرد. تا آن زمان جمهوری اسلامی بیش از چهار صد مخالف خود را در اروپا، ترکیه، دوبی و پاکستان کشته بود، اما گمان نمی‌برد ترور می‌کونوس چنان پیامدهای دیپلماتیک پیش ‌بینی ‌نشده‌ای داشته باشد که موجب واکنش مشترک اروپا و آمریکا شود و دادگاه رسماً رهبران ایران، از جمله آیت الله خامنه‌ای، اکبر رفسنجانی و علی فلاحیان را مجرم بشناسد و تحت پیگرد قانونی قرار دهد.

عملیات برون ‌مرزی با سیاستِ گروگان ‌گیری همراه بود. به ویژه پس از اشغال سفارت آمریکا رهبران انقلابی ایران به این نتیجه رسیدند که انزوای بین المللی به خاطر شرایط انقلاب و جنگ دست آن‌ها را برای گروگان ‌گیری باز می‌کند و می‌توان از گروگان‌های خارجی به مثابهء اهرمی دیپلماتیک استفاده کرد. در ایران و لبنان، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و اسراییلی‌ها را گروگان می‌گرفتند و در قبال اسلحه یا دیگر کالا‌ها آن‌ها را آزاد می‌کردند.

اکبر رفسنجانی در خاطرات خود به خوبی نشان داده است که چگونه رشته‌ای از گروگان ‌گیری‌ها در دههء نخست جمهوری اسلامی با برنامه ‌ریزی قبلی و با توقع ثمربخشی دیپلماتیک صورت می‌گرفت. ‌گاه وقتی عملیات برون‌مرزی لو می‌رفت، یا نقش ایران در قتل مخالفان سیاسی فاش می‌شد، یا محموله‌های اسلحهء ایران به اروپا کشف می‌شد، در برابر مختومه شدن پرونده‌های قضایی یا اطلاعاتی خود در غرب گروگانی را در لبنان یا ایران آزاد می‌کرد.

اگر ادعای دادستان کل ایالات متحدهء آمریکا دربارهء طرح ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن درست باشد، به معنای آن است که ایران به سیاست قدیمی خود بازگشته است، اما نه با‌‌ همان اهداف. این بار طرح ترور متفاوت است. اولاً آماج ترور سفیر عربستان سعودی است نه یک مخالف سیاسی. ثانیاً محل ترور آمریکاست نه اروپا یا جای دیگر. ثالثاً بی‌اعتمادی بین المللی به جمهوری اسلامی به اوج خود رسیده است و ایران نمی‌تواند به راحتی از گروگان‌گیری یا ترور بهره‌های دیپلماتیک ببرد. آزادی دو آمریکایی کوهنوردی پس از مدت زیادی حبس بدون هیچ باج ‌دهی آمریکا صورت گرفت و نشان داد سودمندی گروگان‌ گیری تا اندازهء بسیاری از میان رفته است.

به نظر می‌رسد ایران این بار اهداف متفاوتی را دنبال می‌کند. جمهوری اسلامی نومید است از این‌که آمریکا و اروپا آن را به مثابهء یک دولت به رسمیت بشناسند و با او به شکلی برابر رفتار کنند و بدان اعتماد نمایند. در نتیجه، شاید گمان می‌کند چرا از امتیازات یک گروه یا مافیا بودن به جای یک دولت بودن استفاده نکند؟ جمهوری اسلامی به بهبود روابط ‌اش با اروپا امیدی ندارد چه رسد به عادی شدن مناسبات با آمریکا. در نتیجه، شاید می‌اندیشد وقتی امید دوستی نیست، بهتر است دشمنی تمام عیار باشد.

دیگر آن‌ که نشانه‌ های بسیاری گواهی می‌کنند ایران می‌خواهد شبح جنگ سرد را دوباره بر فراز جهان سرگردان کند. ایران آرزو دارد بتواند نقش شوروی را بازی کند و در ارعاب‌آفرینی جای آن را پر نماید. توانایی و برتری ایران نه در قدرت نرم ‌اش بل‌که در میزان ویران‌ گری و ترس ‌آفرینی ‌اش است. هرچه متحدان غرب در منطقه و خود آمریکا بیشتر از ایران بترسند، ایران امکان حفظ منافع ایدئولوژیک ‌اش را بیشتر می‌بیند. جمهوری اسلامی نگران است اگر نترساند دوام نیاورد.

ترور سفیر سعودی در واشنگتن – اگر موفقیت‌آمیز می‌بود - همهء معادلات منطقه را دگرگون می‌کرد. آن‌چه در بحرین، یمن و سوریه می‌گذرد مطلوب جمهوری اسلامی نیست. اما عربستان در رویدادهای جاری در این کشور‌ها دست بالا را دارد. این توهم در تهران ممکن است وجود داشته باشد چنین تروری می‌تواند قدرت بر‌تر جمهوری اسلامی را به رخ عربستان و آمریکا بکشد و این دو کشور را وا دارد جانب ایران را در محاسبات منطقه‌ای خود نگاه دارند. به ویژه رابطهء جمهوری اسلامی با ترکیه نیز بر سر سیاست این کشور در قبال سوریه به تیرگی گراییده است. ایران در منطقه تنهاست و باید گلوله‌ای پر صدا شلیک کند.

اما احتمال دیگری نیز هست. میرحسین موسوی در یکی از بیانیه‌های خود نوشت بخشی از سپاه پاسداران در پی تحریک آمریکا برای حملهء نظامی به ایران است. ترور سفیر سعودی در واشنگتن، مخصوصاً اگر به کشته شدن چند سناتور آمریکایی هم می‌انجامید، بهانه‌ای به دست دولت آمریکا برای انتقام‌ گیری می‌داد. این ترور اگر انجام می‌شد در حکم اعلام جنگ با ایالات متحده بود. شاید کسانی که چنین تروری را طراحی کردند، امید به واکنش نظامی و سخت آمریکا داشتند تا بتوانند بحران داخلی در ایران را به شکلی قاطعانه حل کنند؛ تسویه حسابی خونین با مخالفان خود در درون حاکمیت انجام دهند و مردم را نیز تحت حکومتی نظامی سرکوب نمایند.

انگیزهء جمهوری اسلامی از طراحی این ترور هر چه باشد، احتمال آن‌که در آیندهء نزدیک رهبران ایران بحرانی تازه بیافرینند تا هزینهء این رسوایی بین المللی را جبران کنند بسیار زیاد است. بمبی که در واشنگتن منفجر نشد، ممکن است جای دیگری منفجر شود، لبنان، عراق، افغانستان یا جایی که گمان کمتر کسی بدان می‌رسد.

چهارشنبه 20 مهر 1390

http://www.mardomak.org/story/65706

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com