بازگشت به خانه

جمعه 22 مهر 1390 ـ  14 اکتبر 2011

 

یک خبر، یک تصویر، و تأثیرات پیدا و پنهان آن

خبر شلاق خوردن بی‌رحمانه‌ی پیمان عارف در سایت‌های خبری منتشر شد. به همراه این خبر، تصویر او در حالتی که ردِّ شلاق بر پشت‌اش مانده بود و درد شلاق بر چهره و بدن‌اش دیده می‌شد منتشر شد. انتشار این خبر و تصویر و نظرهای پیرامون آن، چه تأثیری بر ذهن و فکر خوانندگان خواهد گذاشت؟ آیا اصولاً انتشار چنین اخبار و تصاویری تاثیرگذار است؟ اگر آری، چرا واکنشی دیده نمی‌شود، و اگر نه، این همه تأثر و ابراز هم‌دردی به‌خاطر چیست؟

بررسی دقیق این مسئله و پاسخ به آن می‌تواند مایه‌ی امیدواری شود، اما اگر جزو انسان‌های عجول و کم‌حوصله باشیم و به عامل زمان در تحولات اجتماعی توجه نکنیم، دچار یأس و ناامیدی خواهیم شد و این یأس و ناامیدی را به دیگران منتقل خواهیم کرد.

آن‌چه امروز، به‌رغم تمام محدودیت‌ها و فشارهای غیرانسانی، شاهد آن هستیم، انتقال سریع اخبار و تصاویر و انتشار آن‌ها در سطح گسترده است. سؤال این است که آیا باید انتظار داشته باشیم، واکنش اجتماع به همان سرعتِ واکنشِ انتشارِ اخبار باشد؟ بسیاری از ما موقع پاسخ به این سؤال به خودسوزیِ جوانِ تونسی اشاره می‌کنیم و بر این باوریم که انتشارِ یک خبرِ دردناک می‌بایست واکنش و عکس‌العمل سریع جامعه را به دنبال داشته باشد. اما همیشه چنین نیست و نباید چنین باشد. اگر حرکتی در تونس اتفاق می‌افتد حتماً زمان و شرایط آن فراهم آمده است وگرنه خودسوزی ده جوان هم عامل حرکتی نخواهد شد.

آن‌چه معمولاً از نگاه ما در تغییرات اجتماعی پنهان می‌ماند، «عامل زمان» است. عامل زمان، چون دیده نمی‌شود، گاه نادیده گرفته می‌شود حال آن‌که این «عامل» عاملی مهم در تکوین و تکمیل فرآیندهاست. ساده‌ترین مثالی که در این زمینه می‌توان زد مثال پخت‌وپز است. داشتن وسایل لازم، و تمام مواد اولیه، و ترکیب آن‌ها با یک‌دیگر، باعث فراهم آمدن غذا نمی‌شود. یک عامل در این میان هست که جزو وسایل و مواد اولیه نیست ولی به اندازه‌ی آن‌ها در طبخ غذا نقش بازی می‌کند و آن «عامل زمان» است. این عامل پنهان، در تغییر و تکوینِ بسیاری از پدیده‌های اجتماعی نقش بازی می‌کند. خبر و تصویر، مانند مواد اولیه و وسایل پخت‌وپز است، که اگر با عامل زمان ترکیب شود به نتیجه خاص خود خواهد رسید.

در روزهای بعد از انتخابات، و در دو راهپیمایی عظیم بعد از آن، آن‌چه من به چشم خود شاهد بودم، تعجب و حیرت تظاهرکنندگان از تعداد جمعیت بود؛ جمعیتی که خودِ آن‌ها جزوش بودند. به عبارتی هیچ‌کس - تاکید می‌کنم، هیچ‌کس - حتی خود من، که سال‌های سال است اعتقاد دارم اغلب مردم حکومت اسلامی را قبول ندارند، تصور نمی‌کرد تعداد ناراضیان این مقدار باشد. دیدن این جمعیت عظیم، هم شور و شوق بر می‌انگیخت و هم موجب حیرت می‌شد. این جمعیت همان کسانی بودند که مشاهده و لمس واقعیت‌های تلخ اجتماعی و سیاسی آن‌ها را برای ابراز اعتراض آماده کرده بود و وقتی زمان آن فرا رسید و زمینه برای ابراز مخالفت فراهم گشت به خیابان‌ها آمدند و اعتراض خود را به اَشکالِ مختلف نشان دادند.

هم‌اکنون نیز چنین است و سکوت و رکود حاکم بر اجتماع نباید مایه‌ی ناامیدی و دل‌سردی گردد. کار اهل خبر و رسانه اما ایجاد حرکت نیست، بل‌که انعکاس واقعیت‌هایی‌ست که خود، در نهایت، موجب حرکت خواهد شد. این کار - یعنی انعکاس اخبار - به خوبی صورت می‌گیرد و اگر واکنشی دیده نمی‌شود به معنای عدم تأثیر آن‌ نیست. تأثیر، گذاشته می‌شود، ولی بروز واکنش، الزاماً فوری نخواهد بود.

آن‌چه بر سر پیمان عارف آمد، بسیار دردناک و تأسف‌بار بود. دیدن رد شلاق بر پشت او به همان اندازه متأثر کننده بود که راه رفتن او به کمک بستگان‌اش. وجدان بیدار جامعه این تصاویر را جذب می‌کند. شاید این تصاویر فردا در ظاهر از یادها برود اما در درون هر یک از ما به شکل پنهان عمل می‌کند. این عمل باعث تغییر فکر ما می‌شود. این‌که چه می‌کنیم؛ این‌که چه باید بکنیم؛ این‌که آن‌چه می‌کنیم چه تأثیری بر روند رویدادها خواهد داشت همه و همه از این اخبار و تصاویر تأثیر می‌پذیرند.

سایت‌هایی مانند «خودنویس» با اخبار و تصاویری که شهروندخبرنگاران در آن‌ها منتشر می‌کنند، عامل چنین تغییراتی هستند. باور داشتن به این تغییرات موجب اعتماد به نفس، قدرت‌مندی در برخورد با معضلات، و از همه مهم‌تر امیدواری - و نه خوش‌باوری - خواهد شد.

برگرفته از سايت خودنويس

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com