بازگشت به خانه

جمعه 8 مهر 1390 ـ  30 سپتامبر 2011

 

کنگرهء مرغوب برون مرزی؟

محسن ذاکری

 مدتی است  پیرامون انتخابات مجلس ایران، شاهد مقالات و مصاحبه ها در میدان اینترنت هستم. از چند ماه پیش که خاتمی باز راهکرد هایش را به میدان آورد و گروهی را با آن سرگرم کرد، دیدگاه های پیرامون انتخابات را می توان با دید جدیدی در گرداگرد شرایط سیاسی ایران برانداز کرد. دلیل اصلی اقدام برای این نوشتار نیز مصاحبه آقای مجتبی واحدی، مشاور کروبی، با تلویزیون بی بی سی است.

آری، از چند ماه پیش نوشته ها و نظرریسی ها در رابطه با انتخابات شروع شد. همه در داخل و خارج می خواستند به ملت بگویند: «رای بدهید! رای ندهید! رای مشروط بدهید! رای پس از گرفتن امتیازات بدهید! انتخابات بد است، نه خوب است! هیچ کدام، بلکه انتخابات هدف است! کمپین انتخابات یعنی انتخابات! انتخابات یعنی کمپین اعتراضات و غیره». شیخ خندان، دامه لبخنده، نیز در حالی که دو رهبر اصلی سبزها در حصر کامل هستند به میدان آمد و باز گفت مردم کوتاه نمی آیند! منظورشان بی حرف پس و پیش همین پیش بینی شان در دوازده سال گذشته بود!  می بینید، بی آنکه بخواهم، متن، متنی است که به شکایه می رود و بد جوری لاستیک سابی سمت راست اتفاق می افند!؟ نمی دانم، به هر حال فرمان دارد می کشد! 

این دوستان انتخابات سنج، اما یکباره ساکت شده اند! دیگر نمی نویسند! رفتند سراغ دریاچه ها و بهار عرب ها و چپاول مالی تاریخی! انتخابات گویی حل شده است. یا اینکه من نمی فهمم. البته در این میان بودند عده ای که ره دیگر می زدند. اصلاً مسئله شان انتخابات نبود. دیگر این بار آن را حتی قابل بحث و نقد نمی دانستند. این ها را اما بهتر فهمیدم. پوست کلفتی شان را درک می کردم. آدم عاقل که صد بار در یک جاده گم نمی شود. اگر اروپایی باشد کمتر گم م شود. اگر افریقایی باشد با نقشه آتش درست می کند. اگر خاورمیانه ای باشد، هی، یک ده بیست باری دور می زند. اگر ترک ترکیه باشد، راهش را مدام دارد بهتر می شناسد. اگر از خاور دور باشد از دور دست تکان می دهد که دیدی ما راه را پیدا کردیم!

آری ساکت شدند. تا اینکه یکباره کلمه ای که اصلاً نشنیده بودیم و ندیده بودیم و نخوانده بودیم یکباره از دهان مشاور رییس مجلس قانون گذاری جمهوری اسلامی، که احتمالاً ناخواسته و مترادف مکتبی آن را پیدا نکرده بود، پرید بیرون! عین ماهی تازه از آب! « آلترناتیو» برای جمهوری اسلامی! به خود گفتم: «به خود ِ جل الخالق سوگند که تمام شد! دیدی؟ هر چیزی داخلی اش خوب است! مکتبی اش مرغوب است! انقلابی اش مطلوب است! آلترناتیو برای جمهوری اسلامی و در خارج کشور! بحثی کاملا بکر و دست نخورده، این همان طرح نو است که آقای محمدی و پیک نت به آن حمله ای نخواهند کرد. حالا باید بنشینم من، ببینم چطوری مکتب و اصلاح طلبی و آلترناتیو سازی و مردمسالاری دینی و جمهوری و اسلامی اش به هم، مثل یک لحاف چهل تیکه، تزیین جهاز وصلت ایران و خوشبختی ایران می شوند. غلط نکنم ما، مخصوصاً سکولارهای سبز، شتر روی شتر سواری را باید اول یاد می گرفتیم و بعد چیزهای دیگر را».

«اصلاح طلبی در ذات انسان ها است». این جمله از دهان آقای مجتبی واحدی بیرون آمد. قبلاً شنیده بودم «اصلاح طلبی دولتی» و یا «اصلاح طلبی اصول گرایانه» و از این دست! اما «اصلاح طلبی ذاتی و فطری» نشنیده بودم. آیا منظور ایشان این بود که انسان دینداری چون آقای واحدی، که آقای موسوی و آقای کروبی را «اصلاح طلب واقعی» میداند، بالفطره بدنبال اصلاحات بوده است و اصلاحات را ميخواهد؟ اینجا را کم می فهمم اما اینور ماجرا را خوب می فهمم که «اصلاحات در جامعه» را واحدی منظور دارد چرا که دین که اصلاح نمی شود. و باز متعجبم که چگونه می شود که اصلاحات اجتماعی در ذات انسان  متدین  و دیندار باشد. زمانی انقلاب ذاتی بود، بعد مبارزه ذاتی شد، سپس پیروی از رهبری ذاتی می شود! بماند!

پس مسلمان انقلابی، تا چندی پیش ایرانی اش، و از بهار به اینطرف عربی اش نیز، بطور ذاتی خواهان اصلاحات است. من پس از تأمل، دیدگاه های آقای واحدی را اینگونه فهمیدم که: «انقلاب اسلامی صورت می گیرد. نظام جمهوری اسلامی بر پا می شود. این نظام دارای انحرافاتی در سطح اداره کشور و انحراف در رفتارهای ما می شود. و سپس، چون بطور ذاتی، نیاز به اصلاحات وجود داشته و اکنون به یمن این صفت ذاتی، نظام جمهوری اسلامی باید اصلاح شود».

بسیار جالب بود که جواب های آقای واحدی به مجری برنامه بقدری دور و خالی از هر گونه استراتژی بودند که مجری برنامه با تفسیر و جمع بندی جواب های واحدی به گفته ها و دیدگاه های وی خط و استراتژی می داد. آقای واحدی می گفت: «مشروعیت حکومت از بین رفته است و عامل برد در انتخابات تقلب است پس ما چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟» در پیامد این می گفت: «اگر شرایط مناسب باشد ما شرکت می کنیم». من که نفهمیدم  مشروعیت حکومت برای چه از بین رفته است؟ اگر تنها برای تقلب در انتخابات است، پس با عدم تقلب در انتخابات و یا با جلوگیری از تقلب در انتخابات می توان مشروعیت را به حکومت باز گرداند؟ همچنین دربارهء خامنه ای می شنویم که «او با نصب وزیر عزل شده نشان داده است که مجلس فرمایشی است!» من نیز می فهمم که حرف های ضد خامنه ای در ایران طرفدار دارد و دل ها را نرم می کند، اما گویی این اولین تقلب انتخاباتی حکومت است یا اولین تجاوز به حقوق مجلس از طرف رهبری حکومت. شاید از دید اصلاح طلبان واقعی اکنون زمان حفظ اسلام و دین و کشور است.

سپس آقای واحدی واضح تر و اصولی تر چنين سخن می گوید که «از دید آقای کروبی، اين نظام، نه جمهوری است و نه اسلامی». آقای واحدی از طرف خود و اصلاح طلبان و آقای کروبی روشن می گوید که اگر این نظام جمهوری و اسلامی بود مشکلی با آن نبود. ‌همچنین آقای واحدی می گوید که «نظام در حال ریزش است و محاکمه افراد نیز لازم نیست و وحدت ممکن است و نافرمانی مدنی نتیجه می دهد».

پس از این طرح مشکل و ارزیابی آن، آقای واحدی صحبت از کنگرهء ملی به میان می آورد؛ کنگره ای که نمایندهء اکثریت مردم باشد و با مردم تماس برقرار نماید. من که خوشحال می شوم بدانم چگونه کنگرهء مخالف جمهوری اسلامی می تواند به روشی جدید با مردم ایران ارتباط برقرار کند. و مسرور می گردم اگر بدانم چطور این کنگره را آقای محمدی و پیک نت و امثالهم می توانند کنگره اکثریت مردم ایران بدانند، کنگره ای که نتیجهء ائتلاف اکثریت و اقلیت مخالفان جمهوری اسلامی باشد. همین جا من دارم فکر می کنم امثال ما در کدام دسته بندی  غیر از اکثریت و اقلیت می توانيم جای داده شويم تا کنار گذاشته نشويم.

سپس آقای واحدی گفتند «اسرائیل  و مجاهدین شبیه جمهوری اسلامی هستند». من به نقد این دیدگاه در این جا نمی پردازم اما نفهمیدم حماس و فلسطینی ها چه کاری را کرده اند یا نکرده اند که از این دسته بندی بیرون افتاده اند.

من باز هم نمی دانم و در شگفتی ام. پس می نویسم. نه نشد! من نمی دانم، پس شک می کنم، که می دانم، پس من می نویسم.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com