بازگشت به خانه

چهارشنبه 18 خرداد 1390 ـ  8 ماه ژوئن 2011

 

ملاحظاتی در مورد نوشتهء جناب آریوبرزن داریوش

کامبیز باسطوت

چند خط اول نوشتهء شما امیدوار کننده بود. لیکن بعد از آن، برای توجیه دیکتاتوری محمد رضاشاه، شما به استعمار و امپریالیست پناه بردید. اين ادبیات سیاسی که شما بکار می برید و بطور کلی ضد کشورهای دمکراسی غربی است به ادبیات سیاسی ِ حزب الله، کمونیست ها و جبهه ملی ها می ماند که در بکار بردن آن از سلطنت طلب ها مهارت بسیار بیشتری دارند و شما تا بحال باید پی برده باشید که در این رقابت برای بکار بردن کلماتی مانند استعمار و امپریالیست به آنها باخته اید.

استدلال شما مبنی براینکه شاه بدرستی توسعه اقتصادی را به توسعه سیاسی ارجحیت داد منطق درستی ندارد. هیچ کشور غربی پیشرفته ای نیست که دمکراسی پیش از توسعه اقتصادی در آن آغاز نشده باشد. واقعیت این است که پهلوی ها بخش دمکراسی انقلاب مشروطیت را تعطیل کردند و علت اصلی شوربختی نهائی آنها نيز همین بود.

همچنين، همانطور که خودتان در نوشتارتان نشان داده اید، شاه شهامت در گیر شدن با اسلام سیاسی را نداشت و با آنها رفتاری کج دار و مريزانه داشت؛ در حالی که با نیروهای سیاسی غیر مذهبی رفتار یک دیکتاتوری سخت گیر را داشت و حتی طرفداران سرسخت شاه از این دیکتاتوری مصونیت نداشتند و شامل حال آنها نیز می شد.

متأسفانه، بعد از سی دو سال، هنوز سلطنت طلب ها از ادبیاتی سیاسی استفاده می نمایند که هیچ پایه و اساس علمی ندارد و دانشورزی تاریخی و پژوهش های سیاسی جدید هیچ رخنه ای به تعقل سیاسی سلطنت طلب ها نداشته است. شاید وقت آن رسیده و یا حتی گذشته باشد برای اینکه نسل جوان و جدید سلطنت طلب ها همان مسير اصلاح طلبی را آغاز نمایند که اصلاح طلبان اسلامی به آن روی آورده اند و دمکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر را ابتدائی ترین نیاز ایران تشخیص داده اند.

برای اینکه به تعقل سیاسی غافل سلطنت طلب ها پی ببریم می باید به همایش شبکه سکولار دمکرات های ملی متکی به حقوق بشر در تورنتو توجه کنیم که در آن یک نفر نماینده از سلطنت طلب ها نبود تا پیام جناب رضا پهلوی را ـ که آنها پادشاه ایران اش می دانند ـ در همایش بخواند و آن را یکی از هموندان سکولار دموکرات خواند.

شاید بهتر باشد سلطنت طلب ها حساب خود را با ترک شعار های ضد غربی و در واقع ضد دمکراسی  و حقوق بشر و سکولاریسم از حکومت حزب الله جدا کنند. آنچه مربوط به نگون بختی پادشاهان پهلوی در ایران است ارتباط مستقیم با روح دموکراسی خواهی انقلاب مشروطیت دارد؛ روحی که آنها به پاسداشت آن قسم خورده بودند و به آن پشت کردند و سپر دفاعی مردمی و مترقی خود را در برابر ارتجاع سنتی اسلام سیاسی از دست دادند.

سلطنت طلب ها بايد از این توهم محض بیرون بیایند که دمکراسی های غربی سلسله پادشاهی در ایران را سرنگون کرده اند و بجای آن با کمی و کاستی های خود روبرو شوند.

www.iranpolitics.org

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com