بازگشت به خانه

جمعه 23 ارديبهشت 1390 ـ  13 ماه مه 2011

 

پیرامون یک توهم

پاسخی به دو خبرگزاری وابسته به نظام جمهوری اسلامی

بهزاد جوادیان

اخیرا خبرگزاری دولتی ایرنا و سایت رجانیوز وابسته به باند احمدی نژاد به قلم یکی از مزد بگیرانش با بغض و کینه ای وصف ناپذیر نسبت به جامعه پناهندگان ایرانی در خارج از کشور (که نقش اصلی را در افشای جنایات نظام سراسر فلاکت جمهوری اسلامی در جامعه جهانی بر دوش دارد ) گزارشی را منتشر کرده که از جهاتی مورد توجه بوده و  لازم است مواردی از سیاه نمایی آن را که با ادبیات مزورانه مرسوم در رسانه های وابسته به حکومت در وارونه جلوه دادن حقایق از زاویه دلخواه، آن هم با دستاویز نقض حقوق بشر تبحری خاص دارد، بررسی و پاسخی ارائه شود.

با اینکه می دانم گوش شنوایی برای مطالب منتشر شده در این سطور نه در ایرنا و نه در رجانیوز وجود ندارد اما آن را برای این دو خبرگزاری معلوم الحال ارسال می کنم تا ببینم عکس العمل آنان نسبت به قانون نیم بند مطبوعات، که رسانه ها را موظف می کند تا سه برابر حجم متن یک مطلب منتشر شده جوابیهء آنرا منعکس کنند چه خواهد بود. هر چند از هم اکنون نتیجه را می دانم.

 گزارشگر ایرنا، با ناشی گری، سعی کرده نقض حقوق پناهندگی در اروپا را، مبنایی اثباتی بر ادعاهای خود قرار داده و در پوشش آن، تا پایان نوشته، توهمات و توهین های دیگر خود را سرازیر و به اثبات برساند.

وی با نسبت دادن عناوین توهین آمیز و دور از آداب رسانه ای مانند بی هویتی و زیر پا گذاشتن انسانیت (البته از نوع مورد نظر جمهوری اسلامی) و زدن انواع برچسب های اخلاقی به پناهجویان، به شیوه ای که رژیم برای منکوب کرردن مخالفین داخلی و خارجی خود عمل می کند، این فحش نامه را کامل و از سویی با بی تفاوتی  هزاران پناهنده ای را که زیر جبر اعدام شکنجه زندان و کهریزک های رژیم مجبور به ترک آن شده اند نادیده می گیرد؛ غافل از اینکه بیشتر از نود درصد اين پنج میلیون ایرانی فراری از جهنم جمهوری اسلامی، خانه و کاشانه خود را تنها و تنها به دلیل سیاست های دیکتاتور منشانهء کسانی ترک کرده اند که، از 32 سال پیش، حذف و سرکوب فزیکی، اعدام دسته جمعی و دادگاه های یک دقیقه ای ـ از سال های 60 تا 67 گرفته تا قتل حکومتی و کشتار و سرکوب حوادث بعد از انتخابات 88 ـ را تنها زبان و ابزار ادامهء حکومت خود دانسته و با دزدی و چپاول و دروغ و نقض آشکار آزادی های مدنی عرصه را بر همهء مردم تنگ کرده اند.

نویسنده، که «مطالب گزارش را روايت تلخي از زبان يكي از همين افرادي  كه به اميد زندگي بهتر از ايران گريخته و پس از اخراج از سوئد در گفت و گو با ايرنا و به عنوان بخشي از مصائب كساني كه گرفتار سراب آزادي در اروپا مي‌شوند» دانسته است، می داند ولی فراموش می کند که از روایت تلخ و مصائب نه یک نفر بلکه هزاران ایرانی بریده از نظام جمهوری اسلامی حرفی به میان بیاورد، و روشی از تعمیم و جامعهء آماری به شیوهء ولایی بکار می برد که استنباط نتیجه از یک جامعهء یک نفره را هم کافی می داند .

اما نگارندهء این گزارش مغرضانه به عمد فراموش کرده که به یک سوال اساسی در مورد ایرانیان پناهنده پاسخی دهد و آن اینکه «به فرض محال بگیریم که تصویر سیاهی که وی از وضعیت انسان های آزاده ای که آنها را خودباخته تصور می کند صحیح باشد و ایرانیان در آوارگی با همهء این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، اما آیا این وضعیت مسببی جز حاکمیت دیکتاتوری و تزویر و ریا و استبداد مذهبی در ایران دارد؟ و اگر هر نویسنده یا محققی ذره ای شرف و انسانیت داشته باشد دلیل اصلی مشکلات ایرانیان پناهنده را، چه امروز و چه در طی 32 سال گذشته چیزی جز عملکرد غیر انسانی و جنایتکارانه حکومت اسلامی خواهد دانست؟»

 مردم کدام نقطه از دنیا تا بحال از آزادی و برابری و دموکراسی و حقوق انسانی خود فرار کرده و به بیگانه پناه آورده اند؟ پدیدهء تولید پناهندگی لکهء ننگی است که در طول تاریخ معاصر بر دامن حکومت های دیکتاتور نقش بسته است . جمهوری اسلامی اکنون بر سکوی اول اين مسابقه ایستاده است.

 در غرب، اين نکته که حق و حقوق پناهندگان زیر پا گذاشته شده و نادیده گرفته می شود بجای خود بحث فراوانی برانگيخته و به هیچ وجه قابل اغماض نیست ولی دستاویز کردن این مسئله برای توجيه نظامی که خود سرآمد بی عدالتی و ظلم به مردمش است ادعای گزافی بیش نیست که خریدار ندارد.

لازم است به گزارشگر مربوطه متذکر شوم که: دوست عزیز! در غربی که تو آن را از زاویهء دید خود تحلیل می کنی یک پناهنده قادر است فقط با دادن یک اسم و در شرایطی که حتی از وی کارت شناسایی هم نخواهند در میدان مرکزی هر شهری که خود بخواهد بایستد، شعار دهد، سخنرانی کند، فریاد بزند و اعتراض خود را بیان دارد؛ کاری  که در ایران تحت حاکمیت شما حتی 20 حزب قدرتمند سیاسی هم تا نظر آقایتان را جلب نکرده باشند قدرت انجام آن را ندارند.

آقای خبرگزاری! مثل اینکه فراموش کرده اید که همهء بی مذهبان و با مذهبان، فعالین سیاسی و اجتماعی، دگر باشان و دگر اندیشان زیر سیطرهء زنجیری که شما بر دست و پای آنها زده اید نقش شهروند مطیع را بازی می کنند. اگر جرات دارید فقط یک هفته سایهء سیاه سرکوب را از سر مردم بردارید تا بدانید مرز تفکر انسان ها با دیواری که شما برای آنها ساخته اید چقدر فاصله دارد.

البته عصبانیت شما، آقای خبرگزاری!، قابل درک است، چون پناهندگان شاهدان زنده و راویان حی و حاضر همهء جنایت های شما هستند که سال هاست در زندان ها، کوچه و خیابان، دانشگاه و کارخانه، و حتی در حریم خصوصی، شاهد قتل و شکنجه و اعدام و توهین و تحقیر و تجاوز آشکار تحت لوای قوانین مذهبی تان بوده اند و امروز افشاگری آنان پایه های حکومت شما را سست و لرزان کرده است.

رفتار محافظه کارانه و منفعت طلبانهء غرب در قبال پناهجویان یک واقعیت روشن است ولی بدانید که این واقعیت لکهء ننگی را که عملکرد شما در حق مردم ایران باقی گذاشته پاک نمی کند و هر کدام از اعمال شما در جای خود قابل پیگیری و بررسی است.

در نهایت، به این گزارشگر که به نظر می رسد دنیای پیرامون اش از میز کوچکی در تحریریهء خبرگزاری جمهوری اسلانی در ابتدای خیابان مطهری تهران فراتر نمی رود، توصیه می کنم که: دوست عزیز! از پشت میزت بلند شو، برو بیرون، و به جای توهم در تفکراتت با 10 جوان صحبت کن ببین نظرشان در مورد دنیای آزاد چیست و آنوقت خواهی فهمید که چرا ایرانیان به محض اینکه پایشان به دنیای آزاد می رسد اول زنجیرها و محدودیت های ذهنی را که تو و اربابان بالاترت بر دست و پایشان زده اند دور می اندازند و آنوقت به جای اینکه فقط مانند عقیدهء تو بیندیشند يکباره گروه های فعال سیاسی، تغییر مذهب داده ، همجنسگرا و... از بین شان بیرون می آید.

بله برادر! جواب همهء سوالات و گفته هایت را در خودت جستجو کن!

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com