بازگشت به خانه

جمعه 2 ارديبهشت 1390 ـ  22 آوريل 2011

 

یا کودتا یا رو کوتاه!

ناصر مستشار

وقتی در حکومت اسلامی از دولت سخن رانده می شود،هیچگاه نباید از یک دولت مدرن انتظار داشت، چرا که در ایران کنونی حکومتی به سیاق صدر اسلام به شیوه خلیفه گری و همه امور سیاسی، اجرائی،مقننه وقضائی براساس مرید ومراد اداره می شود!

در نظام اسلامی، حتی به قانون اساسی ناقص و ارتجاعی دستگاه حکومت نیز اعتنائی نمی شود و بیشتر تصمیم گیری ها بطور فراقانونی اتخاذ می گردد.

یک بار خامنه ای با انتخاب کودتائی احمدی نژاد، گفته بود که دولت اسلامی یک دست شده است واز این به بعد همه امور و کارها به سرعت و منظم پیش خواهد رفت .اما قضیه  استعفاو یا برکناری چندساعته وزیر اطلاعات نشان داد که در هرم حکومت اسلامی ـ همان مشکل حل نشدنی دولت در دولتی که مهندس بازرگان همواره از آن ناله کرده بود همچنان حاکم است.

در مذهب شیعه که از تعدد مراجع بیشمار تبعیت می شود،هر روحانی ممتازی خود را ولی نعمت  مردم می داند و این حق شرعی را به خود می دهد که از قوانین دولت هرچند اسلامی اطاعت نکند وتفسیر وقرائت خود را از حکومت داری در اسلام عنوان نماید که در همین حوزه  کار حکومت به دعواهای جناحی منجر می گردد! (در همینجا بگويم که نیروهای سکولار به خود حق می دهند که دین را از حکومت جدا نمایند تا کار مملکت داری به جنگ های فرقه ای حیدری و نعمتی کشانده نشود!)

حتی تصمیم گیری های قانونی که در صلاحیت مجلس می باشد نیز بطور پنهان و فرقه ای اتخاذ می شود. برای مثال بودجه سال 1990 هنوز به مجلس شورای اسلامی ارائه نشده است و دولت احمدی نژاد که سازمان برنامه و بودجه را منحل کرده است، حتی به دیوان محاسبات از در آمدهای نفتی حساب پس نمی دهد!

پس از یک دوره هشت ساله ناکارآمدی های که از جانب جناح اصلاح طلبان به ریاست محمد خاتمی و باند پوپولیست های امام زمانی به مدیریت احمدی نژاد در اداره کشور رخ داده است وآنها عملا در همه حوزه ها  بازماندند،باردیگر جناح محافظه کار سنتی برای کنترل کشورسربر آورده است!

اصلاح طلبان در دوم خرداد سال 76 از آن جهت به قدرت رسیدن که اعتراضات مردمی  و جنبش آزادیخواهی علیه جریان سنتی و محافظه کار  در ایران به اوج خود رسیده بود ودادن وعده های جامعه مدنی به مردم به یک امر اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود.

جنبش دوم خردادی که برای اصلاحات قیام کرده اما به سرعت به ناتوانی خود اقرار نمود و تنها خدمت آنها به عرصه آوردن طبقه نوین آقازاده ها و اقتصاد و بازار آزاد  بود!

فقر و تنگدستی در دوران اصلاحات به زمینه مناسبی تبدیل گردید تا باند احمدی نژاد با بکارگیری شعارها تاکتیک های بناپارتیستی  در داخل و با شعار های ضد اسرائیلی در خارج به اریکه قدرت برسد.

در ایران، طی 32 سال گذشته ـ قدرت سیاسی به بازی فوتبال شباهت یافته است .

در ماه های اخیرآیت الله مهدوی کنی که قبل از تصرف ریاست مجلس خبرگان رهبری بطور آشکارا  به احمدی‌نژاد گفته بود: "ما رابه مثابه ابزار نپندارید"! (آفتاب)

اگر احمدی نژاد می توانست مصباح یزدی را به ریاست مجلس خبرگان رهبری برساند،مطمئنا اوضاع کنونی اتفاق نمی افتاد!

هاشمی رفسنجانی که همچنان رابطه دیرینه  وحسنه خود را با جناح محافظه کاران سنتی حفظ کرده است،در انتخابات ریاست مجلس خبرگان با یک عقب نشینی مصلحتی ـ میدان ریاست مجلس خبرگان را به پرچمدار دار جریان سنتی سپرد تا در سنگر آنها بتواند  جناح احمدی نژاد را به عقب نشینی وادار نماید!

وزیر اطلاعات که در نظام اسلامی به چشم و چراغ  حکومت شباهت دارد، می بایستی شخصی کاملا امین برای ولی فقیه باشد تا از آن طریق همه مسائل دولتی و غیر دولتی رازیر نظر داشته باشد.

تعرض احمدی نژاد به حوزه اختیارات رهبری برای تعین وزیر اطلاعات که بیشتردر مسائل اطلاعاتی و امنیتی متمرکز شده است به کودتا شباهت داشت که نهایتا به شکست انجامید.

این روزها که خامنه ای کم کم  خود را همچون آلت دست احمدی نزاد  می پنداشت به یک ضد حمله متوسل شد. در بازی قدرت ـ یکی باید رئیس و دیگری باید مرئوس باشد. به عبارت دیگر باید گفت که در روزهای آینده  ـ یکی باید پوزه دیگری را به خاک بمالد! تعارفات سیاسی در دوره اخیر اصلاً کارساز نبوده و جریان احمدی نژاد که مانند موریانه ـ مخ رهبر را خورده  و کم کم به استخوان دستگاه رهبری رسیده بود در جائی می بایستی اخطار جدی می گرفت که برکناری وزیر اطلاعات به بهترین محمل و بهانه ای تبدیل گردید تا خامنه ای نیز ذره ای قد علم کند.

بی‌کفایتی و بی لیاقتی و ماجراجوئی احمدی‌نژاد هر چه بیشتر بر دولتمردان و مردم ایران و جهانیان بیشتر و بیشتر به اثبات رسیده است! پاسپورت ایرانی از آخر بعد از افغانستان به مقام دوم رسیده است وبی آبروئی هرچه بیشتر برای جمهوری اسلامی افزوده می‌گردد! رشد اقتصادی به صفر رسیده است و چک های برگشتی به اوج خود رسیده اند. طرح یارانه ها به شکست رسیده است و تورم و گرانی کمر مردم را شکسته است. جناح سنتی و محافظه کار که همواره در اقتصاد و بازار دست بالا را داشته است ـ سال هاست که در سایه دولت مداری احمدی نژاد آزرده و بی اعتماد شده است.

دولت احمدی نژاد پس از دست درازی ها فراوان به امور بازاریان که بیشتر در حوزه مالیات ها و کنترل قیمت ها صورت گرفته بود، در ماه های گذشته به اعتصابات و سرکوب های بیشماری منجر گردید که در نهایت آن را برای کسب قدرت سیاسی متحد ساخته است.

هنوز در دعواهای کنونی معلوم نیست که جناح اصلاح طلبان ـ که قبلا با جریان محافظه کار و سنتی تصادم هائی داشت ـ برای مبارزه  علیه باند احمدی نژاد به آشتی و ائتلاف دست می یابد یا نه. اما در سال های گذشته ثابت شده است که قدر مسلم برای اصلاح طلبان حفظ نظام مهمتر از درد و اندوه مردم است.

بهر حال، جنبش سبز مردمی تاکنون بیشتر در عرصه آزادی ودمکراسی فعال بود اما اینک جبهه اقتصادی ـ یعنی نیاز های امرار معاش مردم ـ نیز به یک نیروی عظیم سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است که در نهایت با پیوند هر دو جبهه علیه حکومت اسلامی ـ می توان به فرارسيدن بهار آزادی و برقراری عدالت اجتماعی در ایران امیدوار بود!

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com