بازگشت به خانه

چهارشنبه 24 فروردين 1390 ـ  13 آوريل 2011

 

در دیزی بازاست حیای گربه کجاست

افسانه خاکپور

در دیزی، همانا در دمکراسی است؛ دری باز یا نیمه باز؛ دری که هرکس می تواند از آن وارد شده، از فضای دمکراتیک و مزایای آن ـ مثل آزادی عقیده و بیان، امنیت جانی و مالی، آسایش و آرامش و انتخاب نوع زندگی ـ برخوردار و در مقابل اعمال و رفتار خود نیز پاسخگوی جامعه باشد.

در دیزی دمکراسی کشورهای غربی گرچه به روی سیل اصلاح طلبان تازه از راه رسیده در خارج از کشور بدون محدودیت، بی هیچ پرسش و پاسخ و گفت وشنید دمکراتیک گشوده گشت، اما بخشی از همین جماعت در گوش های خود را به روی گفتمان دمکراتیک محکم بسته و حاضربه کشیدن پنبه یکسویه نگری و فرصت طلبی از گوش های خود نیستند.

بخشی ازآنان نشان دادند که تاب تحمل حرکت یا نظری که در چارچوب انحصار طلبانهء آنها نباشد را نداشته و حتی آن را با روش های مختلف سانسور می کنند.

بعضی ازاین "از ما بهتران" با وجود اقامت اهدایی دول غربی و دریافت مزایایی که توجیه آن آسان نیست، قصد آموختن اندکی مدارا از میزبانان خود را نیز ندارند.

این تازه از راه رسیده ها لزوم رعایت اصول دمکراتیک، یعنی احترام به نظر، پرسش و انتقاد برای دیگران را نه تنها باور نداشته بلکه در رسانه ها، سایت ها و اجتماعات خود در خارج ازکشور آن را مکرراً و بوضوح نقض و حذف می کنند.

کسانی که سال ها در فضای بستهء خانوادگی یا دیکتاتوری اجتماعی پرورش یافته و با فرهنگ عبودیت و تقدس سازی اخت گرفته اند، نقد را با دشمنی یکی دانسته و پاسخ آنرا با فحاشی، تهدید، اتهام یا تمسخر و تحقیر می دهند. حال آنکه خود در پیش کشورها و سازمان های غربی از کمبود یا نبود آزادی بیان و دمکراسی در کشورشان اشک تمساح می ریزند و بی امان می نالند.

آری، در دمکراسی به روی افکار، فعالیت ها و آکسیون های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غیرتروریستی، یا غیرراسیستی، باز است به شرط آنکه مخل حقوق و آزادی و حیثیت دیگران و مانع امنیت و آزادی های عمومی نگردد.

همچنانکه اقلیتی از زنان مسلمان مقیم کشورهای غربی خود را در نقاب سیاه و روبندهء کامل  پنهان کرده و در پاسخ به مخالفین با ریشخند می گویند این حق دمکراتیک ماست که از دمکراسی غربی اینگونه استفاده کنیم. اما بعید است که همین خواهران سرتا پا پوشیده اگر قدرتی به دستشان بیافتد حق آزادی پوشش و زیست و آزادی اعتقاد یا دین برای دیگران را تحمل کنند.

خلاصه اینکه پس از بحث و گفتگوهای بسیار در بعضی از کشورها، از جمله فرانسه، قوانینی وضع گردیده تا جلوی سوء استفاده از دمکراسی را بگیرند.

اینکه این قوانین تا چه حد کارآمد باشند موضوع دیگری ست.

گمان می رود که برای افراطیون مذهبی استفاده از دمکراسی با خود دمکراسی و ضرورت آن برای همگان یکی نباشد. چرا که استفاده از مزایای دمکراسی برای این اقلیت به معنی درک، دریافت، قبول یا احترام به همهء اصول و قواعد آن برای همگان نیست.

رفتار گربه مانند پاره ای از اصلاح طلبان در مورد سوء استفاده از امکانات دمکراتیک در خارج نیز بر همین منوال است.

اینان با بی اعتنایی به اینکه دمکراسی به چنگ آمده در کشورهای دمکراتیک حاصل قرن ها تلاش و کوشش مردمی بوده که آن را برای بهتر زیستی همگانی جا انداخته و بدان پایبندند، در رسانه های خارجی و داخلی غوطه می خورند و به جای مردم به قدرت ها رهنمود می دهند.

با مطلق نگری و نمایندهء خود برگزیده مردم شدن در هر آنچه که مربوط به ایران و سرنوشت همهء مردم ایران است پیش قراوولی به حد وفور می کنند و پس زدن سایر دیدگاه ها یا گرایشات ديگران رت به حد سقوط می رسانند؛ در پیشگاه قدرت ها و رسانه های غربی و سازمان های بین المللی نمایندگی مردمی را مدعی می شوند که آنها را برسمیت نمی شناسند. و اين يعنی مشورت نکردن و دخیل ندادن مردم در سرنوشت و آینده خویش. با دوخاصیت: انحصارطلبی به حد اشباع، انتقاد پذیری به حد هیچ؛ با زیر پا گذاشتن گرایشات، عقاید یا راهکارها ی متفاوت. اما سخنگو یا سرور یا رهبر مردم شدن به وفور.

کارشان ادعای نمایندگی مردم است با نادیده انگاشتن یا وارونه کردن خواست و نظر واقعی همان مردم، با نادیده گرفتن تجربه و نظراحزاب و گروه ها یا افراد مستقل، با بی اعتنایی به دانش و تجربه اجتماعی، سازمانی، حزبی، سندیکایی یا حتی مدنی که منجر به بهای سنگینی می شود که مردم می پردازند.

بیهوده از طرف مردم، روشنفکران یا زنان ایرانی با قدرت های خارجی چانه زنی یا کارچاق کنی می کنند، باز هم به حد فضول.

با روش ها و افکار پوسیدهء خود پلاس شدن در همهء رسانه های ایرانی و خارجی و نهادها را پی می گيرند، با بساط کهنه سخن سرایی پهن کردن و مانع از شنیدن صدای دیگران شدن؛ به حد تهوع.

 همهء اینها یعنی نفی دمکراسی، یعنی پشت پا زدن به حقوق دمکراتیک دیگران و سوء استفاده از دمکراسی.

در یک کلام، این منش ناپسند، خودسرانه و خطرناک فرقه ای، چیزی جز بی احترامی محض به حضور، به آگاهی، به تلاش و به حقوق دیگرانی که مانند آنها فکر نمی کنند یا سیاهی لشکرآ نها نمی شوند نیست. یعنی درها را بروی ناخودی ها بستن و خود را نخود هر آش کردن؛ خود را محور و منشاء مبارزات مردم  و نمایندهء خواست های آنان دانستن آن هم بدروغ.

این بینش و برخورد مترادف است با نقض مواردی از حقوق بشر ایرانیان در قلب دمکراسی غربی،  بخصوص در فرانسه، به دست بخشی از اصلاح طلبان و هم کیشان آنان.

و همهء این رفتارها یعنی خطری برای امروز و فردای دمکراتیک ایران.

شکی نیست که از گربه موذی نمی توان انتظار داشت که جا و مکان و حد و حدود خود را بشناسد بی آنکه صاحب دیزی شما شده یا روی دست و پای شما بلمد.

این به عهدهء صاحب دیزی دمکراسی است که به اینها نشان دهد که جای تبلیغات، اندیشه ها یا رفتارهای تبعیض آمیز، یکسو نگر و واپس گرا در پستوی دمکراسی است و نه در پیشخوان آن.

می باید به آنها نشان داد که وسعت آزادی اندیشهء کجاست، بايد جای دیگران اگر حرفی برای گفتن دارند را به او یاد آوری کرد، باید به آنان گفت جای همهء کسانی که سرنوشت ایران برایشان اهمیت دارد را نباید اشغال کرد.

جای هفتاد میلیون ایرانی در ایران و چند میلیون ایرانی در خارج، در هر مقام و طبقه، انجمن ها و نمایندگان آنان، جای همهء گفتمان ها، اندیشه ها، نظرات و کارایی ها را نباید به یک فرد یا به یک گروه و گرایش سپرد. نباید. نمی باید.

می بايد به آنان آموخت که چگونه می توان بدون نادیده انگاشتن، سرکوب یا حذف دیگران به همزیستی سازنده، مسالمت آمیز و مستمر رسید. اگردلتان براستی برای ایران می سوزد...

یازده آوریل دو هزارو یازده

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com