بازگشت به خانه

جمعه 20 اسفند 1389 ـ  11 مارچ 2011

 

با بستن روزنه های اصلاح، گریزی جز انقلاب نیست؟

مهران امير احمدی>>>

بیش از سی و دو سال از عمر انقلابی می گذرد که در همان ابتدا بواسطه بی تجربگی و ناپختگی اکتیویست ها و روشنفکران رومانتیک!، عملا از سوی گروهی روحانی مرتجع و فرصت طلب به سرقت می رود. در پی این سرقت مزورانه،حاکمان فعلی در همان ابتدا بواسطه وضع قوانین حقوقی مبهم و در عین حال تحول ناپذیر، تمام روزنه های اصلاح و دگرگونی را بسته و با در پیش گرفتن رویکرد های مستبدانه و متحجرانه موجب گشتند که وجدان جمعی مردم ایران به چیزی جز در پیش گرفتن انقلابی دیگر فکر نکند. این در حالی است که به رغم شکست تمام رویکرد های اصلاحی از جانب اصلاح طلبان حکومتی، هنوز شاهد آنیم که بر خی همچنان بر رویه های نخ نما شده، تاکید دارند. غافل از اینکه شکست خاتمی در دوره اصلاحات و نیز حواشی پیرامون انتخابات اخیر ایران،خود دلیل محکم و بزرگی است بر این ادعا که نظام جمهوری اسلامی، از اساس اصلاح ناپذیر و غیر قابل انعطاف می باشد. به دیگر سخن چنین سیستمی نه آمادگی لازم را برای اصلاح دارد و نه در آینده چنین امکانی را به اصلاح طلبان اخراج شده از حاکمیت خواهد داد. جالب اینکه در دوره خاتمی هم دولت، هم مجلس و هم شوراهای شهر در اختیار اصلاح طلبان بود اما به رغم در دست داشتن امکانات موجود، ایشان نتوانستند اصلاحات قابل ملاحظه ای را به سرانجام برسانند.در واقع این ناکامی ها و بازگشت به دوره قبل از اصلاحات، بیش از پیش نشان از اصلاح ناپذیری این سیستم بسته و دگم اندیش داشته و دارد. با این وجود هنوز بر خی از دوستان چه در داخل و چه در خارج از کشور، همچون عطاالله مهاجرانی گزینه هایی را مطرح می کنند که در برگیرنده رویکردهای شکست خورده دو دهه اخیر می باشد. جالب اینکه در نوشته ها و صحبت های ایشان ترویج انقلاب هراسی به طرز ناشیانه ای قابل مشاهده است و همواره از تبعات سوء انقلابی دیگر در ایران سخن می رانند. به جرات می گویم که ایشان یا به علم جامعه شناسی انقلاب، مسلح نبوده و یا رویکردی ریاکارانه در پیش گرفته اند. صحبت های اخیر مهاجرانی بیش از پیش موجب شده تا همواره فعالین و حتی توده مردم در صداقت بر خی از اصلاح طلبان حکومتی شک کنند. برا ستی انقلاب، در پی خود چه دارد که برخی می خواهند اینچنین هراسان از او فاصله بگیرند و خود را در چار چوب های اصلاح ناپذیر نظامی به شدت بسته و نفوذ ناپذیر بیابند؟! افزون بر آن چرا برخی با مطرح کردن پیامد های منفی وقوع انقلابی دیگر، طوری ترویج می کنند که تنها را ه وصول خواسته های مردم چیزی نیست جز تن دادن به قوانین و ساختار متحجرانه جمهوری اسلامی؟! در حالیکه به لحاظ علمی،مصائب و مضرات تداوم چنین حکومتی حتی در کوتاه مدت، به مراتب از هر جنگ و انقلابی جبران ناپذیر تر است. برای مثال تنها پدیده فرار مغزها که خود یکی از عواقب تداوم نظام جمهوری اسلامی در ایران می باشد به لحاظ اقتصادی و فرهنگی از هر جنگی مصیبت بار تر است. جالب اینکه مرکز پژو هش های مجلس شورای اسلامی علناً اعلام کرده که صدمات اقتصادی فرار مغز ها حتی از جنگ هم به مراتب بیشتراست. برای نگارنده و یا هر ایرانی دیگر این حق جایز است که فکر کنیم که برخی از اصلاح طلبان حکومتی به چیزی نمی اندیشند جز حفظ و بقای نظام چراکه در غیر این صورت در یک حکومت سکولار و غیر دینی حیات سیاسی شان عملا به پایان خواهد رسید. از سوی دیگر دنیا با سرعت سرسام آوری در حال در نوردیدن مرزهای توسعه همه جانبه است و قطار زمان نیز منتظر ما نخواهد ماند تا به تعبیر دوستان با حرکت لاک پشتی به آن برسیم. بنابر این اگر بخواهیم به صحبت هایی از جنس سفسطه های مهاجرانی اعتنا کنیم باید از هم اکنون فاتحه بهروزی ملت ایران را در سال های آتی بخوانیم. و اما حرف آخر: این کارزار را جز با انقلابی همه جانبه پایانی نیست.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com