بازگشت به خانه

چهارشنبه 20 بهمن 1389 ـ  9 فوريه 2011

 

دیباچه ای بر همسازی

فرهنگ قاسمی

متاسفانه حتی نگاهی‌ سطحی به تاریخ سی‌ سال اخیر به روشنی نشان می دهد که حاکمیت جمهوری اسلامی غیر قابل اصلاح بوده و از وحشی ترین، خشن ترین و ارتجاعی ترین رژیم هایی است که در تاریخ بشریت به ویژه در تاریخ ایران وجود داشته است. رژیم جمهوری اسلامی، رژیمی است پیچیده و در عین حال متنفذ که در داخل  آن صاحبان قدرت و ثروت، برای حفظ منافع خود از سیاست های قهر آمیز و سرکوب و اعدام استفاده می کنند. امید بستن به خامنه‌ای که هیچ، حتی به عوامل به بیرون پرتاب شده از حاکمیت، کوشش بی‌ ثمری است. دست یازیدن به ایجاد ارتباط، که بی‌ تردید یک طرفه است، پست شدن در مقابل قدرتی‌ است که تحمل تساوی و تعادل در جامعه را ندارد و  تنها ابزارش برای ادامهء حیات اش اعدام مخالفان است.

بسیارند کسانی که با عوض کردن ظرف گمان در تعویض مظروف دارند. بی‌ آنکه نامی‌ از کسی برده شود این پدیده را در سیاست می‌ توان در میان سیاسیون موج سوار به کرات مشاهده کرد. اینگونه انسان ها انتظام روش های سالم را در روند رشد اجتماعی مختل ساخته و نیروی سازنده را که باید برای مبارزه علیه جمهوریِ اسلامی بکار گرفته شود منحرف کرده در نتیجه، خواسته یا نا خواسته، در جهت اقتدار جمهوری اسلامی عمل می کنند. 

گاهی‌ تغییر نظریهء سیاسی و عقیدتی و رفتار اجتماعی، بسیار آسان به نظر می ‌رسد. بسیار‌ند کسانی که تصور می کنند، بیرون رفتن از حزب  یا سازمان سیاسی با اندیشه و مدل هایِ مشخص و هویت یافته، که سال ها بر رفتار و کردار آنها حاکم بوده است و پیوستن به یک سازمان تازه، یا ایجاد یک ساختار نو و حتی رها نمودن هر گونه ساختار سیاسی، خرد زیستاری آنها را در اجتماع نیز عوض می‌ کند.  بسی‌ تأسف بار است وقتی‌ مشاهده می شود که در عمل این طور نیست.

آیا این افراد دیگر اصلاح پذیر نیستند؟ پاسخ به این سوال، که به عوامل زیادی بستگی دارد، در نزد خود آنها نیست. قبل از هر چیز این افراد بزرگترین خدمتی که به خود می توانند بکنند قبول و شناخت مشکلی است که دارند .

مفهوم خرد جمعی امکان تصمیم گیری آزاد افرد یک مجموعه برای دست یافتن به یک سطح مشترک قابل قبول جمع است، که هرگاه واقعیت پیدا کند رشد فرهنگ اجتماعی‌  آن مجموعه را نشان می دهد. بسیار اتفاق می افتد که جمعی‌ با تحمل مشکلات فراوان موفق به اتخاذ تصمیمی می گردد. اما در مرحله عملی‌ ساختن آن دچار اشکال می شود و پیشرفت نمی کند و تا آنجا در جا می زند که عوامل تشکیل دهنده خود را منهدم می‌کند ودر نهایت از هم می پاشد. در یک چنین حالتی است که خرد زیستاری که همسازی و همزیستی‌ برای نیل به هدفی‌ مشترک است وظیفه اش را به درستی انجام نداده است.

اگر خرد زیستاری یعنی‌ همسازی گروه برای دستیابی به هدف ایجاد نشده و تحول نیافته باشد کوشش  جمع و  پروژه تدوین شده توسط یک گروه اجتماعی، هرچند بهینه و عالی‌، هستی‌ نخواهد یافت. در شرایط نبود خرد زیستاری در اجتماع،  خواست و بیان نظرها و آرمانهای یک مجموعه انسانی‌ به تنهایی، الزاما توان عملی‌  او را تضمین نمیکند .

درست بهمین جهت است که بهترین قوانین اساسی‌ به اجرأ در نمی آیند، پلاتفرمهای اپوزیسیون برای همبستگی و ‌اتحاد به عمل نمی ا نجامند، سازمان ها و احزاب با مرامنامه های مترقی یا در میان راه می مانند یا عقیم می‌ شوند یا به کلی از هم می پاشند. چرایی عدم کارایی‌ اپوزیسیون جمهوری اسلامی‌ ایران هم شاید درهمین باشد ؟

در هر جامعه سالم خرد جمعی‌ باید قادر باشد عوامل بیمار و نا سالم را خنثی کند و از اخلال آنها در پیشرفت و رشد دمکراسی جلوگیری نماید و این تنها از طریق روابط سالم و رعایت حقوق و مسئولیت های افراد میسر است.

اما ارتباطات نقش بزرگی‌ در زندگی اجتماعی انسان بازی می‌کند. علیرغم تسهیلاتی که در سال های اخیراز نظر تکنیکی‌ در امر ارتباطات در جهان روی داده است هنوز انتقال اطلاعات ، دانش و تجربه بین افراد و گروهها و اجتماعات یکی از معضلات عمده بشمار میرود. گاهی‌ در روند تعریف و انجام پروژه ها برخی‌ امورگره میخورند. در چنین حالتی‌ میشود تصور کرد شبکه های ارتباطی‌ مختل یا مسدود گردیده به گره کور بدل شوند، گره های کور نه تنها باعث قطع نقل وانتقال شده بلکه خود فضائ پیچیده و  بیماری را بوجود می آورند  که  در اثر نبود حرکت، تنفس و تغذیه سالم ممکن نشده و در میدان فعالیت فاسد میگردند. فساد این گره ها نا فهمی‌ و بد فهمی‌ را رشد میدهد، در این حالت شاید راه چاره، خنثی نمودن حوزه های فساد و در عین حال آزاد ساختن تحرک باشد.

به هنگام ظهور انسداد در امر ارتباطات برای پرهیز از پیچیدگی‌ ها یا باید راستای حرکت را تغییر داد یا اینکه آنرا برای مدتی‌ متوقف ساخت. بیرون رفتن از حوزه و محیط و مبادرت ورزیدن به اندیشه آزاد و بی‌ قید و شرط، طرح سوال در زمینه چندی و چونی این انسداد میتواند آماده ساز و زاینده نیروی تازه برای گشودن گره ها گردد .

اما ارتباطات به مفهوم انتقال دانش به یک عمل تعین کننده دیگر نیز بستگی دارد که  دو سویه بودن آن است .ارتباط یک سویه از سلامت بر خوردار نیست. تبادل دوسویه باعث تعادل، تعادل موجب تفاهم  و تفاهم باعث احترام متقابل و احترام متقابل عشق و دوستی‌ را هستی‌ پذیر میسازد . یک معلم با شاگردان خود موقعی میتواند ارتباط متعادل بر قرار کند که به این  نیاز های اعتماد آفرین پاسخ داده باشد. پذیرش  افراد در اجتماع، همینطور قبول یک جمعیت توسط یک فرد یک مدیر و یک رهبر سیاسی نیز از همین خاصیت بر خوردار است. 

نه تنها موفقیت اجتماعات انسانی‌ و سلامت انسان در هر جمعیت به بر قراری ارتباطات سالم برای رسید به خرد جمعی‌ و همسازی بستگی دارد بلکه ارتباطات سالم، نیرو آفرین، زاینده تحرک و تغییر و رشد است .

سیاستمداران که با ادعای فراهم ساختن خوشبختی‌ انسان در جستجوی ایجاد تعادل در ارتباطات هستند غالبا  این تعادل را در جهت حفظ قدرت و منافع خود بر قرار میسازند .

اگر باید از استبداد و بی فرهنگی روی گردانید و به سوی آزادی و فرهنگ گام برداشت، تجلی آن در شیوه و روشی خواهد بود که به کار گرفته خواهد شد که جوهر این روش احترام به اراده جمع است.

امروزما شاهد دوران کمکاری و نبود  تحرک و انگیزش در اپوزیسیون هستیم. تولیدات واقعی اپوزیسیون تحلیل رفته و نیروهای عملیاتیش کاهش یافته و آتش شوق رشد و تغییر در اپوزیسیون خاموش شده، درحالی که مجموعه نیازها و خواست‌های اجتماعی در جامعه‌ای که ما ادعای مبارزه برای آزاد سازی آن از دیکتاتوری و استقرار دمکراسی درآن را داریم، کماکان موجودیت خود را حفظ کرده‌است. خلاف نگفته‌ایم اگراظهار شود که مدیریت و رهبری اپوزیسیون، در ایجاد حرکت هنوزگوهر وجودی خودرا بکار نگرفته و نقش تاریخی خود را ایفا نکرده است.

http://www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=3128:2011-02-07-11-04-44&catid=58:1389-02-24-20-05-16&Itemid=75

 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com