بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات اين پايگاه

از نوشته های

شهباز نخعی

snak2@live.ca

28 مهر 1389 ـ   20 اکتبر 2010

آرشيو

 

ساخت حکومت اسلامی

شهباز نخعی

snakh@live.com

روزهای هفته گذشته را سر در کتابی با عنوان «غروب زندگان» فرو برده بودم. نویسنده فرانسوی کتاب، «سرژ گروسار»، که خود عضو فعال نهضت مقاومت فرانسه بوده، در این رمان حدود 400 صفحه ای با ترسیم صحنه هایی تکان دهنده داستان یک گروه از مبارزان عضو نهضت مقاومت فرانسه را در سال های 42-1941 روایت می کند که چگونه در یک عملیات مسلحانه 5 سرباز آلمانی را به قتل می رسانند، دو نفر از خودشان نیز کشته می شوند و دو نفر دیگر که دستگير می شوند در طی مراحل بازداشت، بازجویی، زندان و محاکمه چه ماجراهایی را از سر می گذرانند. از آنجا که داستان پر از صحنه های رفتار بازجویان گشتاپو و ماموران SS با زندانیان است، هدف من این بود که با استخراج صحنه هایی از این رفتارها نشان دهم که رفتار بازجویان وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان چقدر با رفتارهای نازی های اشغالگر شباهت دارد.

پس از چند روز کند و کاو، یادداشت برداری و مقایسه به این نتیجه غم انگیز رسیدم که قیاس گشتاپو و SS آلمان نازی، یا نهادهای سرکوب حکومت آخوندی قیاسی به دور از انصاف است و با وجود شباهت رفتارها مراتب خشونت و جنایتکاری آنان مانند «ماه من یا ماه گردون» است که تفاوت شان «از زمین تا آسمان» است. به این دلیل، از این مقایسه صرفنظر می کنم تا قلم به پلشتی یک بی داد و بی انصافی بزرگ نسبت به بازجویان گشتاپو و ماموران SS  - که در مراتب خشونت و جنایتکاری شان هیچ تردیدی نیست - آلوده نشود.

* * *

سیامک مهر  (محمدرضا پورشجری) یک نویسنده است. فقط یک نویسنده، نه سلاح به دست گرفته و به جنگ حکومت رفته، نه جزء باندهای  حکومت یا ضد حکومت است که نسبت به داعیهء سهم بری از حکومت یا رسیدن به قدرت را داشته باشد و نه حتی قلمش را در رهن شغلی بخور و غیر گذاشته تا از راه آن گذران معاش کند. فقط نویسنده است و نوشتن را دوست دارد و برای این دوست دارد که میهن اش را دوست  دارد. این دوست داشتن عاشقانه را از نامی که برای وبلاگش برگزیده می توان دریافت: «گزارش به خاک ایران». نویسندهء خوب و با استعدادی است و از استعدادش برای «گزارش به خاک ایران» یا در واقع «گزارش به مام میهن» بهره می گیرد. قلمش صریح، قاطع، شفاف، بدون ابهام و ایهام و به دور از تعارف و مجامله است. در عین حال، حرمت قلم را می شناسد و فحاش و هتاک و پرخاش گر نیست. من نوشته هایش را دوست دارم و آنها را با رغبت و علاقه می خوانم و با آن که حسادت در سرشتم نیست، بارها شده بود که پس از خواندن یک نوشتار او با خود گفته بودم: کاش این را من نوشته بودم!.

 

روز 21 شهریور ماه امسال، ماموران اطلاعات کرج به خانه اش یورش می برند. خودش، به نقل از «فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران» می گوید:

«پس از بازداشت من هر آنچه از وسایلم نیاز داشتند توقیف کردند... ماموران مرا به بند 8 اطلاعات زندان رجایی شهر که معروف به بند سیاه است منتقل کردند... روز بعد در سلول انفرادی بر اثر فشارهای تحمل ناپذیر با بریدن رگ های دست خود اقدام به خودکشی نمودم که موفق نشدم و من را به بیمارستان زندان جهت درمان منتقل کردند... روز سه شنبه 30 شهریور بازجویان پس از ضرب و شتم بسیار از من خواستند تا وصیت نامه ام را بنویسم. سپس با بردن من بر چهار پایه، اعدام نمایشی را اجرا کردند. از نخستین روز بازداشت تاکنون از بازجو و شکنجه گر و بازپرس و غیره جملگی من را به اعدام تهدید کردند و هر یک که دهان باز کردند به جای زبان طناب دار نمایان شده است»!.

روز 20 آذر ماه به اصطلاح دادگاه سیامک مهر برگزار می شود. «فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران» در بارهء روند برگزاری دادگاه پس از تاکید بر این که: «او دادگاه را به محاکمه این رژیم تبدیل نمود» از قول او نوشت:

«20 آذر ماه 89 بدون اطلاع قبلی اولین جلسه به اصطلاح دادگاه رسیدگی به اتهامات من در شعبه 2 دادسرای انقلاب کرج برگزار شد که به همه چیز شباهت داشت به غیر از دادگاه...

«در جمهوری اسلامی دادگاه بویژه وقتی که به جرایم سیاسی و عقیدتی رسیدگی می کند ابزار سرکوب مخالفان و معترضان به وضع موجود است و نهادی است که گویا به جهت حفظ قدرت و انحصارات اقلیت حاکم بنا شده است. امروز به 2 اتهام من رسیدگی می شد:

«توهین به مقام معظم رهبری و ارتباط با سایت های ضد انقلاب... من این جلسه را به عنوان دادگاه به رسمیت نمی شناسم زیرا که از حداقل وجاهت قانونی برخوردار نیست، هیئت منصفه حضور ندارند، من وکیل ندارم و نمایندگان رسانه ها نیز غایب هستند. اما به دلیل اینکه من از هر فرصتی جهت بیان اندیشه ها و آراء خود استفاده می برم، از این موقعیت ناخواسته نیز بهره می جویم و علیرغم بی اعتبار دانستن این مجلس به عنوان دادگاه، از نوشتارهای خود دفاع می کنم.

«در مورد توهین به مقام معظم رهبری باید عرض کنم من شخصی شیخی، جایگاهی به این نام نمی شناسم. اگر منظور مرد خودکامه و ستمگر و دیکتاتوری است که برای حفظ قدرت و انحصارات خود یا زور و قهر و خشونت حکومت می کند و مخالفان و معترضان خود را در زندان ها با شکنجه به قتل می رساند و در بیابان ها به گلوله می بندد، حق طبیعی هر شهروندی است که از ایشان به دشنام، یعنی نام بد، یاد کند».

سیامک مهر کاملاً راست و درست می گوید. در سراسر قانون اساسی جمهوری اسلامی نه تنها از «مقام معظم رهبری» نام برده نشده بلکه به صراحت قید شده که رهبر در برابر قانون با بقیه افراد برابر است. بنابر این اگر در قانون مجازات اسلامی ماده ای خاص با عنوان «توهین به مقام معظم رهبری» وجود داشته باشد که بیدادگاه های حکومت برای محکوم کردن مخالفان به آن استناد کنند، وجود این ماده قانون خود به دلیل مغایرت با قانون اساسی غیرقانونی و باطل است. اگر قانون اساسی به صراحت می گوید که رهبر در برابر قانون با بقیه افراد برابر است معنایش این است که اگر به فرض احساس کرد که در نوشتار یا گفتاری به او توهین شده، باید مانند یک فرد عادی که فکر می کند به او توهین شده به دادگاه شکایت کند و دادگاه پس از شنیدن دفاع متهم رای صادر کند. چنین دادگاهی، اگر صالح و بی طرف باشد حتماً مصداق توهین را در نظر می گیرد. منظورم از مصداق این است که لفظ شخصی که در مورد یک نفر می تواند توهین به حساب آید، در مورد فردی دیگر می تواند توصیف ساده عملکردش باشد. اطلاق لفظ ستمگر به کسی که به دیگران ستم روا می دارد یا جنایتکار به کسی که مرتکب جنایت می شود، نه توهین بلکه توصیف عملکرد اوست.

اتهام «تماس با سایت های ضد انقلاب» از اتهام «توهین به مقام معظم رهبری» نیز مسخره تر و از آن چیزهایی است که در قوطی هیچ عطاری جز دیوان بلخ حکومت آخوندی نمی توان پیدا کرد. در دنیای کنونی فناوری اطلاعات و بزرگ راه های اطلاعاتی چنان «تماس» سهل و آسان شده که اطلاق جرم بر آن مانند این است که قانونی تصویب شود که نفس کشیدن را ممنوع کند. خود «مقام معظم رهبری» یک «پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی» دارد که هر که بخواهد، اعم از انقلابی و ضد انقلاب، مومن و کافر و بسیجی و محارب، می تواند به آن مراجعه کند. این که نویسنده ای نوشتار خود را روی وبلاگ شخصی اش منتشر کند و سایت های دیگر - از جمله سایت های ضد انقلاب- آن را بازپخش کنند آیا می تواند جرم به حساب آید؟!

روز دوشنبه 30 آذر ماه 89 سیامک مهر را بدون اطلاع قبلی به شعبه 2 دادگاه انقلاب کرج می برند تا رای دادگاه را به او ابلاغ کنند. بیدادگاه اسلامی او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به 1 سال حبس تعزیری و به اتهام «توهین به مقام معظم رهبری» به 2 سال زندان محکوم می کند.

این اتهام «تبلیغ علیه نظام» هم مسخره تر از اتهام های «توهین به مقام معظم رهبری» و «تماس با سایت های ضد انقلاب» است. ماده 19 منشور جهانی حقوق بشر که حکومت آخوندی نیز آن را پذیرفته و امضاء کرده به صراحت می گوید که آزادی اندیشه و بیان جزء حقوق مسلم انسان است. اگر چنین است –که هست- چگونه می توان مخالفت با یک نظام حکومتی و ابراز این مخالفت را جرم به حساب آورد؟!

واقعیت این است که سرچشمه همه این تضاد و تناقض ها درماندگی و ناتوانی نظام ولایت مطلقه فقیه برای تطبیق خود با دنیای امروز و قوانین حاکم بر آن است.این که حکومت آخوندی این چنین در گرداب تضاد و تناقض و قوانین من درآوردی حتی مغایر با قانون اساسی خودش دست و پا می زند، به این دلیل است که از قعر 14 قرن پیش به دنیای قرن بیست و یکم پرتاب شده و سرگیجه و سکندری خوردن هایش هم ناشی از همین پرتاب شده است. آنچه که بر این نظام می برازد یک حکومت اسلامی مشابه 14 قرن پیش در عربستان نیمه وحشی است تا با سلاح تکفیر و چماق ارعاب ریشه هر اندیشه ای را بخشکاند و آنچه خود می گوید را به عنوان تنها راه رستکاری معرفی کند.

بدبختی حکومت آخوندی در این است که چنین کاری امروز امکان پذیر نیست. حکومت می تواند با خشونت و وحشیگری و جنایتکاری قلم امثال سیامک مهر را بشکند اما نمی تواند چشمهء اندیشهء آنان را بخشکاند. هر قلمی که می شکند – مانند تک سلولی هایی که در خود تکثیر می شوند- به دو قلم تبدیل می شود. اگر جز این بود حکومت آخوندی در 32 سال گذشته با این همه خشونت و جنایت و اعدام توانسته بود جلوی جریان سیال اندیشه سد ببندد و آنرا مهار کند. می بینیم که نه تنها چنین نشده بلکه وجود سیامک مهر با قلم بی پروا و شجاعت بی مانندش ثابت می کند که حکومت آخوندی درانجام این امر حیاتی برای خود به سختی شکست خورده است.

در گزارشی که «فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران» در آن از سیامک مهر نقل قول کرده اند، او به نکته ای اساسی اشاره می کند: «در خارج از موضوع دادگاه بطور دوستانه برای حضار عرض کردم که من محصول جمهوری اسلامی هستم، من ساخت حکومت اسلامی ام. رژیم استبداد دینی خود مسئول تولید آدم هایی با اندیشه های مثل من است. همانطور که این رژیم 7 میلیون معتاد، بیش از 3 میلیون مواد فروش و چند میلیون زن خیابانی تولید کرده است، به همان نسبت نیز چند میلیون کفرگوی متنفر از تمامی عربده های اسلام حاکمان ستمگر تولید کرده است».

سیامک مهر راست و درست می گوید. او و امثال او، که شمارشان روز بروز نیز بیشتر می شود، ساخت حکومت اسلامی اند! 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630