بازگشت به خانه

جمعه 10 دی 1389 ـ  31 دسامبر 2010

 

فقر ما «فقدان حافظه تاریخی جمعی» ماست

مهدی رضایی- تازیک

m.rezaei_tazik@yahoo.com

فقر ما فراموشی روشنفکرانی چون فتحعلی آخوند زاده ها،  میرزا آقا خان ها، طالبوف ها، تقی زاده ها، احمد کسروی ها و دیگر روشنفکران عصر مشروطیت است؛ فقر ما قهرما با تاریخ مشروطه است؛ فقر ما نگاه تلخ غبارآلود کتابهای احمد کسروی، فریدون آدمیت، ماشاءالله آجودانی، یوسف شریفی(1)  و ... به من و توست؛ فقر ما بدست فراموشی سپردن تاریخ مشروطه است.

فقر ما فراموشی پانزده خرداد 1342 است، روزگاری که در آن نهضت آزادی به ریاست مهندس مهدی بازرگان به جانبداری از  خمینی منتقد انقلاب شاه و مردم پرداخته  است. خمینی اصل پنجم انقلاب سفید شاه برای دادن آزادی برابر به زنان در راستای انتخاب شدن و انتخاب نمودن را  خلاف شرع دانسته بود؛ فقر ما شاید فراموشی مخالفت خمینی با تصویب "قانون حمایت از خانواده" بود؛ فقر ما شاید عدم مطالعه  توضیح المسائل - اصلی و بدون سانسور -  خمینی بود؛ فقر ما از یاد بردن سخنرانی های خمینی در پاریس و بهشت زهرا و قیاس این دو با هم بود. همان خمینی که در پاریس حق آزادی بیان را حتی برای   کمونیستها به رسمیت شناخت و بعد از گرفتن قدرت قلع و قمع شان نمود. و اظهارات خمینی در مورد حکومت اسلامی مد نظرش: [در حکومت اسلامي:] "ساواک لازم نيست، فشار نخواهد بود، حکومت اسلامي مبني بر حقوق بشر و ملاحظهء آنست؛ هيچ سازمان و حکومتي به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نکرده است؛ آزادي و دموکراسي به تمام معني در حکومت اسلامي است؛ شخص اول حکومت اسلامي با آخرين فرد مساوي است ... [ما] برنامهء مستقل مبني برعدالت، دموکراسي و قانون اساسي [داريم]  (صحيفه امام ج  5 صص-71- 70). - "در جمهوري اسلامي هرگز فاصلهء طبقاتي بدين صورت نخواهد بود و تقريباً همه در يک سطح زندگي مي کنند" (صحيفه امام ج  5 ص 293). - "ما موافق رژيم آزادي هاي کامل هستيم ... ما طبيعتاً نسبت به عقايد مذهبي ديگران بيشترين احترام را پس از سرنگوني ديکتاتوري و استقرار يک رژيم آزاد مي گذاريم" (سخنراني 22/7/57)-  "من بنا ندارم که خودم يا اشخاصي که حالا در پيش من هستند از روحانيون، جانشين رژيم شوند" (صحيفه امام ج  5 ص 308). - "رژيم بدون رضايت مردم هيچ اساس ندارد" (صحيفه امام ج  5 ص 31). – "ما اميدواريم که ايران اولين کشوري باشد که کوچکترين فرد ايراني بتواند آزادانه و بدون وجود کمترين خطر به بالاترين مقام حکومتي انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضيح بخواهد" (صحيفه امام ج  5 ص 499). – "شما اگر حکومت اسلامي را ببينيد خواهيد ديد که ديکتاتوري در اسلام اصلاً وجود ندارد" (صحيفه امام ج  5 ص 532). - "مارکسيت ها در بيان مطالب  خود آزاد خواهند بود ...هر کس آزاد است که اظهار عقيده کند" (صحيفهء امام ج  3 ص 371). (2) و بعد با گوشت، پوست و استخوان دیدیم که حکومت "جهموری اسلامی" مد نظر -اصلی - خمینی چه بوده است.

فقر ما شاید  فراموشی آثار "روشنفکران" یی چون جلال آل احمد و علی شریعتی و امثال اینان بود؛ فقر ما فراموشی آثار "روشنفکران جاده صاف کن جهنم برای نسلهای بعد " بود؛ فقر ما تاثیر گرفتن از آثار جلال آل احمد و علی شریعتی و امسال اینان بدون هیچ نگاهی به جنبش مشروطیت بود؛ فقر ما فراموشی آثار مخربی  چون "غرب زدگی" از ال احمد و "فاطمه فاطمه است" از شریعتی بود؛ فقر ما شاید منفعل بودنمان در برابر توصیف شیخ فضل الله نوری توسط ال احمد   در "غرب زدگی" بود: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال کشمکش به بام سرای این مملکت افراشته شد.»(3) فقر ما عدم نقد جلال ال احمد توسط روشنفکرانمان بود (4)، آنجا که آل احمد روحانیت را "برج و باروی مقاومت" دانست و نوشت: «روحانیت نیز که آخرین برج و باروی مقاومت در قبال فرنگی بود، از همان زمان مشروطیت چنان در مقابل هجوم مقدمات ماشین در لاک خود فرو رفت و چنان در دنیای خروج را به روی خود بست و چنان پیله ای به در خود تنید که مگر در روز حشر بدرد؛ چرا که قدم به قدم عقب نشست.»(5)، یکی پیدا نشد که نقش مخرب روحانیون را از صفویه تا جنبش مشروطیت برای آل احمد تاثیر گذار در عرصه اجتماعی-سیاسی  توصیف کند، یکی مانند احمد کسروی پیدا شود که بگوید: "ما یک حکومت به این آخوندها بدهکاریم"  و «ای جلال آل احمد سنگر ساختن از روحانیت به ناکجاآباد ختم میشود.»؛ فقر ما انفعال ما در برابر "رفور ماسیون" علی شریعتی در اسلام در راستای ساختن ایدئولوژیش از تشيع بود. فقرما - به خصوص نسل من -  فراموشی اظهارنظر شریعتی پیرامون دموکراسی ست، شریعتی میگوید:«آزادی و دموکراسی غربی تماماً خرافه ای بیش نیستند. ... آزادی، دموکراسی و لیبرالیسم چنان حجاب عصمت به چهرهء فاحشه است». و رعایت آزادی و دموکراسی در جامعهء ایران را نه تنها "خطرناک و زد انقلابی" می دانست بلکه تاکید می کرد که: «رهبر انقلاب و بنیانگذار مکتب، حق ندارد دچار وسوسهء لیبرالیسم غربی شود و انقلاب را به دموکراسی "راس ها" (6) بسپارد...»(7)

فقر ما و -  بخصوص نسل من -  فراموشی گذشته مسولان در نظام جمهوری اسلامی است که امروز توسط جناح دیگر نظام یعنی سپاهیان به حاشیه رانده شده اند؛ فقر من و تو ای هم نسلی، فراموشی نخست وزیری هشت ساله میر حسین موسوی در زمان جنگ  ست، قتل عام دگر اندیشان از همان اوائل انقلاب است، قتل عام زندانیان سیاسی است؛(دختر آیت الله منتظری نامه ی در خصوص قتل عام زندانیان سیاسی به میر حسین موسوی نوشت، اما از طرف او نه نامه ی صادر شد و نه بیانیه ی، نه اعتقاد از خودی و نه اظهار نظری)؛ فقر من و تو فرا موشی  تجاوز به زندانیان سیاسی  باکره توسط عوامل رژیم و بعد اعدامشان بلافاصله بعداز جنگ است؛ فقر ما فراموشی عضویت تا همین سال گذشته میر حسین موسوی در "مجمع تشخیص مصلحت نظام" است؛ فقر ما فراموشی بیانیه موسوی تحت عنوان "جدایی دین از سیاست، یا استقلال نهاد دین از نهاد سیاست" است که در آن موسوی خود را پای بند به دین اسلام و "شاگرد راستین معلم شهید دکتر علی شریعتی" دانست، است. 

فقر ما فراموشی گذشته رفسنجانی است، همان رفسنجانی که ملت را با فرزندش چپاول کردند، همان رفسنجانی که رفتگر محل نیز در موردش میگفت: " ما همه برای آقای رفسنجانی کار میکنیم"،  همان رفسنجانی که -  تو ای هم نسلی - در نماز جمعه اش با هزار و یک آرزو شرکت نمودی؛ فقر ما رهبرجنبش  قلمداد نمودن مهدی کروبی هاست، مهدی کروبی که هشت سال رییس مجلس رژیم بوده است، فقر من و تو ای هم نسلی دست انداختن به چنین تخته پاره هایی است، دست انداختن به "آزموده شدگان" - امروز - از قدرت رانده شده است، آنانی  که امروز نه راه پیش دارند و نه راه پس و باید برای نجات خود هم که شده کج دار مریز دولت احمدی نژاد و نه تمامیت نظام را نقد کنند. (8) فقر ما درس نگرفتن از هشت  سال تجربه اصلاح طلبی ست؛ فقر ما نسپردن خاتمی به زباله دانی تاریخ است؛ فقر ما فراموشی راهزنی های اصلاح طلبان برای فریب اپوزیسیون سرنگونی طلب در کنفرانس برلین است.  

فقر ما فراموشی انتخابات تشریفاتی در جهموری اسلامی است؛ فقر ما فراموشی  دوران نخست وزیری  موسوی و هشت سال  ریاست مجلس توسط کروبی ، دوبار رای دادن به هاشمی رفسنجانی، دوبار رای دادن به خاتمی، یک بار رای دادن به احمدی نژاد است؛ فقر  ماعلی رغم ۳۰ سال تجربه تلخ سرکوب و خفقان در جمهوری اسلامی  به پای صندوقهای رای رفتن در سال  گذشته و پرداختن هزینه سنگین بعد از آن انتصابات است. چه جوان هایی که کشته نشدند، چه جوانهای که مورد تجاوز قرار نگرفتند.

فقر ما فقدان "حافظه تاریخی جمعی" ماست و تا مادامی که با تاریخ مان غریبه بمانیم، محکومیم به تسلسل باطل. بیایم تاریخ مان  را حداقل از مشروطه تا به امروز به پاس جانباختگان راه آزادی دوباره مرور کنیم، آخر آگاهی قدرت است.

به امید انحلال رژیم فاشیستی -مذهبی حاکم بر ایران و

برقراری حکومتی  سکولار- دموکرات و فدرال در فردای ایران

 

دسامبر 2010

 

(1) کتاب "دیه اهل زمه" نوشته یوسف شریفی را میتوانید به صورت رایگان در سایت "سکولاریسم نو" دانلود کنید:

http://www.newsecularism.com/Darde-Ahle-Zemme/1.Yusof-Sharifi-Darde-Ahle-Zemme-Archive.htm

(2) سخنان خمینی در زمینه های  مختلف:

http://www.newsecularism.com/2009/12/20.Sunday/122009-Imam-Khomeini-Quotations.htm

(3) علی میر فطروس (2008)، دکتر محمد مصدق، ناشر: شرکت کتاب، چاپ دوم، ص 72

(4) داریوش آشوری از  معدود کسانی بود  که "غرب زدگی " جلال آل احمد را نقد نمود.

(5) جلال آل احمد، همان، ص 71 

(6) به توجه به مضمون بحث، به نظر می رسد که دکتر شریعتی کلمه "راس ها" را به معنای "چهارپایان" آورده است!

(7)  علی میر فطروس، همان، ص 411

 (8) من در اینکه - امروز - حضور میر حسین موسوی ، مهدی کروبی، هاشمی رفسنجانی و خاتمی و ... به از نبودشان در صحنه است، شکی ندارم؛ اما  هدف من یاد آوری گذشته سردمداران رژیم و طرح این مهم که چرا کار ما به اینجا کشیده است که "آزموده شدگان مردود شده" ( به خصوص میر حسین موسوی و کروبی)   امروز در بین - نسل من- محبانی و طرفدارانی دارند، است. - محبان و طرفدارانی که از گذشته ایشان هیچ نمیدانند.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com